طالبان و مبارزه با تروریزم
خبرگزاری دید: حکومت سرپرست نباید فراموش کند که اکنون اوضاع با گذشته کاملا فرق می کند، طالبان خود را مدعی حکومت بر افغانستان می داند پس نمی تواند هم ارتباط با دوستان ایدئولوژیک گذشته خود را حفظ کند و هم به دنبال مشروعیت ملی و بین المللی باشد.
تسلط دوباره طالبان بر افغانستان حادثه ای نبود که در یک شب اتفاق افتاده باشد: بسیاری از کارشناسان امر معتقدند مذاکرات صلح ماراتون وار دوحه و توافقات پنهانی ایالات متحده امریکا با طالبان، زمینه را برای احیاء حکومت سرپرست در افغانستان فراهم کرده است.
اکنون و با گذشت بیش از سه سال از امضای توافق نامه صلح و حاکمیت دوباره طالبان و براساس شواهد میدانی به تدریج برخی مفاد این توافق آشکار می شود. به نظر می رسد مبارزه با تروریزم و جلوگیری از تبدیل شدن دوباره افغانستان به پایگاه امن برای گروه های تروریستی یکی از موارد مورد توافق امریکا و طالبان بوده است. اینک اما امریکا و حتی پاکستان روی مقوله مبارزه با تروریزم با طالبان به جنجال خورده اند. امریکا و پاکستان طالبان را به ناکامی در مبارزه با القاعده، داعش شاخه خراسان و تحریک طالبان پاکستان متهم می کنند در حالیکه حکومت سرپرست حضور و فعالیت داعش شاخه خراسان و تحریک طالبان پاکستان در خاک افغانستان را از ریشه رد می کند.
این در حالی ست که بر اساس گزارشات نهادها و رسانه های بین المللی پس از خروج امریکا از افغانستان در سال دو هزار و بیست ویک میلادی، القاعده بار دیگر کمپ های آموزشی خود در سراسر افغانستان را فعال کرده و تحریک طالبان پاکستان به عنوان متحد اصلی طالبان افغانستان در جنگ علیه نیروهای امریکایی و غرب نیز فعالیت های خود را در افغانستان گسترش داده است.
سازمان اطلاعات مرکزی امریکا(سیا) در گزارشی از حضور حمزه بن لادن، فرزند اسامه بن لادن، در افغانستان و رهبری القاعده خبر داده است.
رسانه “فورین پالسی” نیز در گزارشی حضور و فعالیت گروه های شبه نظامی در افغانستان را یک واقعیت و دلیل اصلی نگرانی های جامعه بین الملل نسبت به طالبان عنوان نموده است.
بر اساس گزارشات و مستندات موجود در اینکه طالبان افغانستان با القاعده و تحریک طالبان پاکستان پیوندهای ایدئولوژیک دارند و در گذشته متحد جنگی یکدیگر بوده اند شکی نیست اما مساله اصلی در شرایط کنونی حکومت داری ست: طالبان با احیاء امارت اسلامی داعیه حکومت سراسری در افغانستان را دارند اما با گذشت بیش از سه سال هنوز نتوانسته اند مشروعیت ملی و بین المللی خود را به دست بیاورند. چه به مذاق طالبان خوش بیاید و چه نیاید در شرایط کنونی یکی از دلایل عدم مشروعیت بین المللی طالبان عدم اطمینان جامعه جهانی و حتی کشورهای همسایه افغانستان به شمول پاکستان به توانایی طالبان در مبارزه با گروه های تروریستی از جمله “داعش شاخه خراسان و تحریک طالبان پاکستان” می باشد. طالبان امروز خود را حاکم بلامنازع در افغانستان می داند و حکومت شرایط و عرف خاص خود را دارد.
به نظر می رسد گزارشات نهادها و سازمان های بین المللی در مورد حضور و فعالیت القاعده و تحریک طالبان پاکستان در افغانستان چندان هم بی ربط نیست: گروه حاکم می بایست در هماهنگی و همراهی با کشورهای منطقه به ویژه همسایگان افغانستان و نیز جامعه بین الملل زمینه تحقیقات بیشتر در مورد حضور و فعالیت این گروه های تروریستی در افغانستان را فراهم کند و در صورتیکه فعالیت آنها ثابت شد برای مبارزه موثر با آنها و جلب اطمینان همسایه ها و جامعه بین الملل راهکار های عملی مشترک اتخاذ گردد. اینکه گزارشات مدام از حضور و فعالیت گروه های تروریستی در افغانستان خبر دهند اما حکومت سرپرست انکار کند چیزی جز یک چرخه باطل نیست.
از سویی هم بروز حوادث تروریستی ناگواری چون قتل عام شیعیان در مسیر ولایت دایکندی به غور از سوی داعش شاخه خراسان وزنه را به نفع گزارشات حضور گروه های تروریستی در افغانستان سنگین تر می کند و طالبان با رد این حضور در حقیقت عملکرد خود در مبارزه با گروه های تروریستی را زیر سوال می برد.
اینکه القاعده و تحریک طالبان پاکستان با طالبان پیوند ایدئولوژیک دارند درست اما گروه حاکم نباید فراموش کند که اکنون اوضاع با گذشته کاملا فرق می کند: حکومت سرپرست خود را مدعی حکومت بر افغانستان می داند پس نمی تواند هم ارتباط با دوستان ایدئولوژیک گذشته خود را حفظ کند و هم به دنبال مشروعیت ملی و بین المللی باشد.
نویسنده: سلیمان صابر – خبرگزاری دید