موجهای چندگانه ناآرامی در پاکستان!
نویسنده: حفیظالله رجبی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: با نگاه به وضعیت میدانی در پاکستان باید گفت زمان برخی از اصلاحات در این کشور فرا رسیده است: ارتش و استخبارات پاکستان تا این جای کار توانسته است تسلط خود بر دولت ملکی در این کشور را حفظ کند و عملا مدیریت سیاسی پاکستان را در دست داشته باشد. اینک اما به نظر می رسد امواج چند لایه ناآرامیها در پاکستان خطرناکتر از گذشته باشد و استفاده از قوه قهریه در کنترل اوضاع شاید جواب ندهد.
پاکستان در این روزها وضعیت ناآرام و ملتهبی را سپری میکند و موجهای چندگانه ای که از سوی مخالفین راه اندازی شده خواب را بر دولتمردان پاکستانی حرام کرده است.
از یک سو اعتراضات و حملات انتحاری و انفجاری در ولایت بلوچستان از سوی یک گروه شبه نظامی موسوم به «ارتش آزادی بخش بلوچستان» شدت گرفته است و از سوی دیگر تظاهرات های سراسری هواداران عمران خان روز به روز خطرناکتر و پر فشارتر دنبال میشود.
ضلع سوم ناآرامی این روزهای پاکستان به موج تازهای از اعتراضات پشتونهای پاکستان در قالب «جنبش تحفظ پشتون» مربوط می شود.
اگر به این مثلث ناآرامی ضلع تحریک طالبان پاکستان(تی تی پی) که ماهیت تروریستی دارد و با زبان حملات تروریستی با دولت پاکستان سخن میگوید نیز اضافه شود، باید اعتراف کرد که کار دولت فدرال در پاکستان به شدت سخت میشود.
ولایت بلوچستان پاکستان بزرگترین و در عین حال فقیرترین منطقه در این کشور محسوب میشود. ارتش آزادیبخش از معترضین بلوچی تشکیل شده که دولت فدرال پاکستان را به تاراج منابع این منطقه متهم میکند و خواستار جدایی بلوچستان از خاک پاکستان میباشد.
جنبش تحفظ پشتون نیز دولت پاکستان را به ظلم و ستم علیه پشتونهای ساکن این کشور متهم میکند و خواستار تطبیق عدالت در مورد جمعیت کلان پشتونها در پاکستان میباشد.
هواداران حزب تحریک انصاف پاکستان نیز خواستار آزادی زندانبان سیاسی در کل و عمرانخان، رهبر این حزب، به صورت خاص میباشد.
پاسخ دولت فدرال پاکستان به ناآرامیهای چند بعدی اخیر توسل به خشونت بوده است: ارتش پاکستان با حمله به محل برگزاری جرگه کلان جنبش تحفظ پشتون، خیمه ها را آتش زد و چندین نفر را بازداشت نمود و فعالیت جنبش تحفظ پشتون در پاکستان را به اتهام اقدامات خاص علیه امنیت ملی پاکستان ممنوع اعلام نمود.
در بلوچستان نیز ارتش با جدایی طلبان بلوچ درگیری نظامی دارد که کشته و زخمیهای زیادی بر هر دو طرف تحمیل می کند.
در چنین شرایطی و با نگاه به وضعیت میدانی در پاکستان باید گفت زمان برخی از اصلاحات در این کشور فرا رسیده است: ارتش و استخبارات پاکستان تا این جای کار توانسته است تسلط خود بر دولت ملکی در این کشور را حفظ کند و عملا مدیریت سیاسی پاکستان را در دست داشته باشد. اینک اما به نظر می رسد امواج چند لایه ناآرامیها در پاکستان خطرناکتر از گذشته باشد و استفاده از قوه قهریه در کنترل اوضاع شاید جواب ندهد.
در چنین شرایطی راه حل منطقی شاید این باشد ارتش و سازمان استخبارات پاکستان کمی از موضع خود عقب بنشیند و به دولت ملکی اختیارات لازم در اداره این کشور را بدهد. در این صورت، دولت ملکی با اعتماد به نفس بیشتر به سراغ مذاکره با مخالفین میرود و امکان توافق با مخالفین و برگرداندن اوضاع به شرایط عادی در این کشور افزایش می یابد.
راه دیگر شناسایی ریشههای اصلی ایجاد ناامنی چند بعدی در پاکستان است: پاکستان و چین چند سال است روی یک کریدور اقتصادی مهم در ولایت بلوچستان این کشور کار می کنند و این مساله بدون شک برای امریکا خوشایند نیست.
بر اساس برخی تحلیل ها اگر پاکستان اتمی نبود و خطر تسلط گروههای تروریستی بر تسلیحات اتمی پاکستان و در ادامه تهدید کلان منطقه و جهان وجود نداشت، امریکا برای مهار چین هم که شده بود اوضاع پاکستان را به سمت هرج و مرج و بیثباتی سوق می داد.