نسخه شوم «جنبش تحفظ پشتون» و افغانستان
نویسنده: حفیظالله رجبی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: در تحلیل اظهارات اخیر رهبران ارشد جنبش تحفظ پشتون در مورد طالبان افغانستان باید گفت جنبش تحفظ پشتون بیش از آنکه به دنبال عدالتخواهی باشد بر محور قومگرایی استوار است و موضع تازهشان در قبال طالبان و امارت اسلامی قابل باور نیست: در زمان حکومتهای جمهوری پیشین در کل و حکومت اشرفغنی به طور خاص این جنبش از حمایتهای مالی و معنوی خاصی برخوردار بودند و براساس اسناد و مدارک موجود، شورای امنیت ملی افغانستان پولهای کلانی به این جنبش با اهدافی که هیچگاه برای مردم افغانستان مشخص نشد، پرداخت میکرد.
یکی از دلایل ناآرامیهای تازه در پاکستان به اقدامات اعتراضی «جنبش تحفظ پشتون» بر میگردد: این جنبش به رهبری فردی به نام منظور پشتین در ایالت خیبر پشتونخواه پاکستان اداره میشود. ایالت پشتونخواه با افغانستان مرز مشترک نسبتا طولانی دارد.
براساس گزارشات جنبش تحفظ پشتون به تازگی جرگه بزرگی به نام جرگه عدالت را برگزار نمود. این جنبش که خود را حامی حقوق پشتونها میداند دولت فدرال پاکستان را به بیعدالتی و ظلم علیه پشتونهای پاکستان متهم میکند.
دولت پاکستان اما جنبش تحفظ پشتون را به اقداماتی علیه امنیت ملی پاکستان متهم کرده به تازگی فعالیت این جنبش را در پاکستان ممنوع نموده است.
این جنبش با وجود منع قانونی از سوی دولت پاکستان اما جرگه خود را با حضور پرشور و حداکثری پشتونهای مناطق مرزی به ویژه ایالت پشتونخواه برگزار نمود.
منظور پشتین، رهبر جنبش تحفظ پشتون، طی سخنانی تهدید آمیز به دولت پاکستان دو ماه فرصت داد نیروهای دولتی را از ایالت پشتونخواه خارج کند.
نکته جالب توجه در سخنان رهبران ارشد جنبش تحفظ پشتون در این جرگه بزرگ اما اظهارات آنان در مورد افغانستان و امارت اسلامی طالبان بود.
منظور پشتین در این جرگه خطاب به طالبان افغانستان گفت باید درب مکاتب به روی دختران باز شود.
محسن دلاور از دیگر اعضای ارشد جنبش تحفظ پشتون نیز در اظهاراتش طالبان افغانستان و امارت اسلامی را آلت دست پاکستان خواند.
آقای دلاور با انتقاد از طالبان افغانستان تشکیل یک دولت مردمی را راه حل خروج افغانستان از بحران و برقراری صلح در افغانستان دانست.
در تحلیل اظهارات اخیر رهبران ارشد جنبش تحفظ پشتون در مورد طالبان افغانستان باید گفت جنبش تحفظ پشتون بیش از آنکه به دنبال عدالتخواهی باشد بر محور قوم گرایی استوار است و موضع تازهشان در قبال طالبان و امارت اسلامی قابل باور نیست: در زمان حکومتهای جمهوری پیشین در کل و حکومت اشرفغنی به طور خاص این جنبش از حمایتهای مالی و معنوی خاصی برخوردار بودند و براساس اسناد و مدارک موجود شورای امنیت ملی افغانستان پول های کلانی به این جنبش با اهدافی که هیچگاه برای مردم افغانستان مشخص نشد، پرداخت میکرد.
این درحالیست که جمعیت پشتونهای پاکستان به حدود چهل میلیون میرسد و اگر تصور شود جنبش تحفظ پشتون از تمامی این جمعیت کلان نمایندگی میکند، پس باید گلیم دولت پاکستان را جمع شده دانست.
نگاهی به اوضاع میدانی پشتونهای پاکستان اما نشان میدهد جنبش تحفظ پشتون بیش از آنکه یک جنبش قومی مردمی مورد حمایت تمامی پشتونها باشد، یک جنبش موج سوار و فرصت طلب است و در این راستا همواره آلت دست سازمان استخبارات پاکستان و سازمانهای استخباراتی بیگانه بوده است: در اینکه جمعیت انبوه پشتونهای پاکستان طی چندین دهه مورد ظلم و کشتار بوده و از ابتداییترین حقوق خود به شمول آموزش و خدمات صحی محروم بودهاند شکی نیست اما احقاق حقوق پشتونهای پاکستان و عدالتخواهی در مورد آنها از کانال جنبشهایی مانند تحفظ پشتون قابل باور نیست.
به نظر میرسد سران جنبش تحفظ پشتون یک بار دیگر در پروژهای تازه وارد میدان شدهاند و با شعار عدالت خواهی از پشتونها قصد دارند تکلیف خانگی که اربابانشان دیکته کردهاند را به درستی انجام دهند.
برای تایید گفته فوق میتوان به عملکرد این جنبش در یک و نیم دهه اخیر اشاره کرد: اعضای این جنبش و پشتونهای پاکستان همگی تذکره و پاسپورت پاکستانی دارند و به صورت رسمی تبعه پاکستان محسوب میشوند اما در زمان حکومتهای پیشین افغانستان بیشترین امکانات مالی را از افغانستان دریافت میکردند و امتیازاتی چون بورسهای تحصیلی از سوی دولت وقت افغانستان در دانشگاههای داخلی افغانستان و حتی دانشگاههای پاکستان به این جنبش تعلق میگرفت، از سویی هم بر اساس مستندات موجود بسیاری از عناصر جاسوسی سازمان استخباراتی پاکستان که قرار بود در حمایت از طالبان افغانستان وارد افغانستان شوند و عملیاتهای تروریستی انجام دهند در پوشش مدارک هویتی پشتونهای قبایلی وارد افغانستان میشدند و سران جنبش تحفظ در جریان این قضیه بودند.
بنابراین شعارهای عوام فریبانه رهبران جنبش تحفظ پشتونها در حمایت از حقوق قوم پشتون را نباید باور کرد. این جنبش بیش از آنکه مردمی باشد ماهیت شورشگری دارد چرا که پشتونهای پاکستان با اینکه با پشتونهای افغانستان از یک قوم هستند اما شهروند پاکستان هستند و جدایی آنها از پاکستان امری محال است.