فتنه سراوان؛ از فرض غلط نمیتوان به نتیجه درست رسید
نویسنده: سلیمانصابر – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: طالبان که خود را حاکم بلامنازع کنونی افغانستان میدانند نباید با اقداماتی شتابزده مانند نشر گزارش اخیر روابط عمیق دو ملت ایران و افغانستان را خدشهدار کند: بررسی همه جانبه کشتهشدن مهاجران افغانستان در ولایت سیستان و بلوچستان ایران نیازمند اطلاعات دقیق موثق از سوی منابع رسمی دو کشور است و اظهارات چند نفر به هیچ عنوان نمیتواند مبنای یک گزارش حساس و مهم که میتواند در بسیاری موارد تنش زا باشد، قرار گیرد.
با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان و گسترش ترس همگانی مبتنی بر عملکردهای افراطی و بعضا غیرانسانی این گروه در دوره اول امارت اسلامی، سیل عظیم فرار شهروندان بیگناه افغانستانی از کشورشان به مقاصد مختلف از جمله کشورهای همسایه افغانستان جاری شد: براساس گزارشات، ایران از جمله کشورهای همسایه افغانستان بود که بیشترین هزینه مالی را از ناحیه بحران انسانی ناشی از تغییر سیاسی کلان در افغانستان متحمل شد، تغییر سیاسی که مسبب اصلی آن امریکا و غرب بود: باز هم به هزار و یک دلیل مستند موجود باید گفت دید امریکا و غرب به افغانستان از سرشت استعماری آنها نشأت میگیرد و درک و خنثیسازی نقشههای شیطانیشان در مرحله اول به یک حکومت مرکزی قوی دارای سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی در افغانستان و در مرحله بعدی به درجه خرد جمعی افغانستانیها بستگی دارد.
اگر از این دریچه به ادعای مسأله کشتهشدن شهروندان افغانستانی توسط مرزبانان ایرانی در منطقه کلگان-سراوان در ولایت سیستان و بلوچستان ایران که این روزها از سوی برخی رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی موجسوار، بسیار داغ مطرح و دنبال میشود نگاه گردد باید گفت دو جای کار لنگ میزند: اولین مشکل، گزارش هیأت تعیین شده طالبان برای تحقیق در مورد درستی یا نادرستی این رویداد است.
بر اساس گزارشات، رئیس هیات حکومت سرپرست طالبان در گزارش خود کشتهشدن شهروندان افغانستانی از سوی مرزبانان ایرانی را تایید کرده است و تنها تفاوت این گزارش با آماری که از سوی برخی رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی موج سوار اعلام شده، تعداد کشته شدگان و رخمیهای این رویداد میباشد: به عبارت سادهتر باید گفت طالبان با اعلام این گزارش به نوعی اتهامات و هجمههایی که از ناحیه این حادثه به جمهوری اسلامی ایران وارد شده را تایید کرده است.
اعلام این گزارشاتی اینچنینی نشان میدهد طالبان هنوز در سطح یک گروه با اندیشههای جنگی باقی ماندهاند و برخلاف ادعاهای خودشان در بخش مدیریت سیاسی و به ویژه سیاست خارجی از درک لازم برخوردار نیستند: در رد گزارش اعلام شده از سوی طالبان کافیست نگاهی به موقعیت جغرافیایی محل حادثه انداخته شود، براساس اعلام رسمی مقامات جمهوری اسلامی ایران، محل حادثه یک منطقه کاملا جنگیست و به هیچ عنوان نمیتوان ماهیت حادثه را به صورت دقیق شناسایی نمود، حال اینکه هیأت طالبان با توسل به کدام منابع موثق توانسته در این مورد تحقیق کند خود جای سؤال دارد.
طالبان که خود را حاکم بلامنازع کنونی افغانستان میدانند نباید با اقداماتی شتابزده مانند نشر گزارش اخیر روابط عمیق دو ملت ایران و افغانستان را خدشهدار کند: بررسی همه جانبه کشتهشدن مهاجران افغانستان در ولایت سیستان و بلوچستان ایران نیازمند اطلاعات دقیق موثق از سوی منابع رسمی دو کشور است و اظهارات چند نفر به هیچ عنوان نمیتواند مبنای یک گزارش حساس و مهم که میتواند در بسیاری موارد تنش زا باشد، قرار گیرد.
بعد دیگر قضیه، خرد جمعی افغانستانیهاست: شهروندان کشور پس از یک عمر آلت دست سیاسی قرار گرفتن و تحمل شرایط سخت اینک باید به این درک رسیده باشند که با بسیاری از حوادث مرتبط با سرنوشت ملت افغانستان پروژه ای برخورد شده است و مثال واضح و روشن آن توافق به اصطلاح صلح دوحه بین امریکا و طالبان بود که همه داشتههای ملت شریف ما را بر باد داد. اینکه جنبشی از زنان افغانستان موسوم به «شنبه های ارغوانی» از ایران می خواهد به خانوادههای مهاجرین افغانستانی کشته شده در نقطه مرزی غرامت پرداخت کند، چیزی جز یک فکاهی نمیتواند باشد؛ در تایید پروژهای بودن این اعلام جنبش شنبههای ارغوانی باید گفت تا الان رئیس این جنبش کجا حضور داشته که بسته های کلان ظلم به زنان در افغانستان را ندیده است اما به یک باره از خواب بیدار میشود و مساله کشتار مرزی که هنوز درستی یا نادرستی آن مشخص نیست را مطرح میکند.
بنابراین، مسأله کشته شدن مهاجران افغانستانی از سوی مرزبانان ایرانی بیش از آنکه یک حادثه واقعی باشد یک سناریوی تلخ است که خنثی کردن آن به عملکرد صحیح دستگاه سیاست خارجی افغانستان که در حال حاضر در اختیار طالبان است و نیز قضاوت درست افکار عمومی مردم افغانستان، نیاز دارد.