نویسنده: حفیظالله رجبی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: خنثیسازی زورآزمایی پاکستان و هند در افغانستان قبل از هرچیز به وفاق و همبستگی ملی نیاز دارد؛ طالبان به جای اختلاف و حساب روی کشورهای خارجی برای غلبه بر یکدیگر باید به آشتی ملی و تشکیل حکومت همه شمول روی آورند. چاره بحرانهای امنیتی و اقتصادی کنونی افغانستان در پرهیز از انحصارگرایی در قدرت و اختلاف و ترسیم سیاست خارجی همه شمول میباشد.
حادثه یازده سپتامبر سال دو هزار و یک میلادی در امریکا برای افغانستان و مردم مظلومش منشأ بسیاری از بحرانهای کلان امروزیست: ایالاتمتحده امریکا پس از این حادثه برای انتقام از اسامهبنلادن و گروه القاعده تحت رهبری وی که متهم و طراح اصلی حمله یازده سپتامبر به شمار میرفت، به افغانستان لشکرکشی نمود؛ بر اساس گزارشات و ادعای مقامات وقت امریکایی، ایالاتمتحده قبل از حمله از طالبان (دور اول امارت اسلامی) خواسته بود اسامه بن لادن را تحویل دهد و چون طالبان این درخواست را رد کردند بهانهای شد که امریکا و متحدین غربیاش برای حمله به افغانستان برای نابودی القاعده که اصلی ترین تهدید تروریستی به شمار می رفت، اقدام نمایند.
جدای از اما و اگرهای مربوط به درستی یا نادرستی دست داشتن القاعده در حادثه یازدهم سپتامبر، آنچه سنگ بنای یک توطئه شوم دوامدار در افغانستان را گذاشت اصطلاح «استفاده گروههای تروریستی از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر منطقهای و فرا منطقهای» از جمله ایالات متحده و غرب بود.
امریکا با توسل به همین ادعا وارد افغانستان شد و با همین پوشش دو دهه در افغانستان ماند و سرانجام در حالی از افغانستان خارج شد که نه تنها در مبارزه با تروریزم ناکام بود که بر اساس برخی مستندات تخم اصلی تروریزم در افغانستان را امریکا کاشت؛ در تایید این مدعا میتوان به ترور احمد شاه مسعود، چهره سرشناس فقید جهادی، در نهم سپتامبر سال دو هزار و یک میلادی توسط دو تبعه عرب که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند اشاره کرد.
این حادثه دلخراش را باید اولین حادثه تروریستی در تاریخ معاصر مالامال از جنگ افغانستان دانست؛ بعد از این حادثه و حادثه یازده سپتامبر و ورود تبلیغاتی رسانههای بینالمللی حامی سیاستهای استعماری امریکا و غرب بود که نگاه ها به افغانستان تغییر کرد و افغانستان به عنوان کانون فعالیت تروریزم و تهدید علیه کشورهای دیگر در اصلاحات سیاسی گنجانده شد. البته مشاهده میدانی حوادث امنیتی که پس از حمله امریکا به افغانستان در کشور اتفاق می افتاد، ماهیت تروریستی حملات را تایید می کرد.
به هر صورت بیهوده نیست اگر ادعا شود تروریزم و حملات تروریستی با ورود امریکا و غرب به افغانستان در کشور راه اندازی و گسترش یافت؛ ابعاد توطئه تزریق، پرورش و استفاده ابزاری از تروریزم در افغانستان چنان حساب شده و حرفه ای ترسیم شده بود که تشخیص نوع حملات و اهداف تروریستی کار بسیار مشکلی بود؛ در کنار طالبان که به شوق جهاد با کفار و مبارزه با دولت دست نشانده امریکا در افغانستان، حملات و عملیاتهای انتحاری و انفجاری انجام می دادند حملات تروریستی دیگری نیز صورت میگرفت که غیرنظامیان را هدف قرار داده و عمدتا بر اماکن عمومی پر جمعیت، مساجد، مکاتب، مراکز آموزشی و شفاخانهها انجام میشد.
دسته دیگر حملات تروریستی بر مراکز دیپلماتیک به شمول سفارت خانهها و کنسولگریهای خارجی در کابل و دیگر شهرهای کلان کشور اتفاق میافتاد. در چنین فضا و شرایطی بود که پاکستان و هند نیز برای زورآزمایی میدان افغانستان را انتخاب کرده بودند و با استفاده ابزاری از تروریزم به منافع همدیگر ضربه می زدند؛ در دوران حکومتهای پیشین، هند همواره پاکستان را به حمایت و استفاده از گروههای تروریستی فعال در افغانستان برای ضربه زدن به منافع دهلی نو متهم میکرد و در محافل منطقه ای و بین المللی صدای اعتراض و اقدام علیه پاکستان را بلند می کرد.
این داستان در شرایط کنونی و در افغانستان تحت حاکمیت طالبان نیز در حال تکرار شدن است، با این تفاوت که این بار پاکستان، طالبان را به حمایت از گروههای تروریستی از جمله «تحریک طالبان پاکستان(تیتیپی)» متهم میکند. البته این اتهام زنی پس از سفرهای زنجیرهای مقامات هندی به ویژه سفر اخیر معاون وزارت خارجه هند به افغانستان و دیدار با وزرای خارجه و دفاع طالبان، شدت گرفته است.
در همبن راستا اظهارات اخیر وزیر دفاع پاکستان در واکنش به حمله تروریستی دو روز پیش در ولایت بلوچستان این کشور که دهها نظامی پاکستانی در آن کشته و زخمی شدند، قابل تأمل است: خواجه محمد آصف گفت استفاده از خاک افغانستان در برابر پاکستان، تحاوز به پاکستان است.
وی تأکید نمود طالبان در مبارزه با گروههای هراسافکن در افغانستان اقدام عملی مناسبی نکرده است و «تحریک طالبان پاکستان و جنبش آزادی بخش بلوچستان» از خاک افغانستان برای برنامه ریزی حملاتشان در پاکستان استفاده میکنند.
وزیر دفاع پاکستان، حملات تروریستی در پاکستان را تاییدی بر جنگ نیابتی هند در پاکستان قلمداد نمود و هند و برخی کشورهای دیگر که به صورت دقیق نام نبرد را مسؤل بی ثباتی در پاکستان خواند.
در چنین شرایطی باید گفت ناتوانی طالبان و مقامات امارت اسلامی در ترسیم و تطبیق یک سیاست خارجی روشن و محکم سبب شده رقابتهای نیابتی در افغانستان به ویژه بین هند و پاکستان افزایش یابد: اگر بپذیریم که سراج الدین و حامیانش همچنان به پاکستان وفادارند و ملاهبتالله و حامیانش در چرخشی تازه به هند متمایل شدهاند، آنگاه باید آینده تاریکی برای افغانستان تصور نماییم.
خنثیسازی زورآزمایی پاکستان و هند در افغانستان قبل از هرچیز به وفاق و همبستگی ملی نیاز دارد؛ طالبان به جای اختلاف و حساب روی کشورهای خارجی برای غلبه بر یکدیگر باید به آشتی ملی و تشکیل حکومت همه شمول روی آورند. چاره بحرانهای امنیتی و اقتصادی کنونی افغانستان در پرهیز از انحصارگرایی در قدرت و اختلاف و ترسیم سیاست خارجی همه شمول میباشد.