روح مقاومتاسلامی؛ استعمار ستیز و ضد اشغالگری
نویسنده: حفیظالله رجبی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: آمریکا و غرب برای تضمین منافع و تمدید حضور نظامی خود در افغانستان، ریشههای جهاد و مقاومت که همان اعتقاد به استعمارستیزی و مبارزه با اشغالگری خارجی ضد دین اسلام بود را هدف گرفتند و با تبر زدند و این نقشه شوم به کمک دالرهای هنگفت و اجیرشدگان داخلی در سطوح سختونرم به قدری ماهرانه اجرا شد که مجاهد و رهبر جهادی، برچسب «جنگطلب» و جنگافروز خورد.
بر اساس تجربیات مللمختلف در بستر تاریخ، به همان اندازه که خلق یک حماسه و قهرمانی سخت و دشوار است، حفظ آنها سختتر و دشوارتر است. در تایید این گفته کافیست صفحات مربوط به تاریخ جهاد اسلامی در کشورهای اسلامی در کل و در افغانستان را به طور خلاصه ورق بزنید؛ بدون شک در این ورق زدن در کنار هر واژه و خط مربوط به جهاد و مقاومت اسلامی، واژه و خطی از شیطنت و کارشکنی دشمنان اسلام می بینید و این شیطنت چنان هوشمندانه و زیرکانه است که شناسایی و خنثی سازی آن نیازمند یک خرد جمعی بالا می باشد.
براساس متون قرآنی و بیان صریح دینی، جهاد و مقاومت اسلامی عمل مقدسیست که نه برای تهاجم، کشورگشایی و اشغال و جنگطلبی که برای دفاع از دین خدا، شراف و عزت اسلامی و از همه مهمتر دفع تهاجمات استعمارگران، استثمارگران و اشغالگران خونآشام میباشد؛ جهاد و مقاومت اسلامی در بطن خود آزادی و استقلال و ظلمستیزی را دارد و سمبل مبارزه «خوبی با بدیست»، مبارزهای سخت و نفسگیر میان خیر و شر که از بدو خلقت آدم در زمین وجود داشته است.
در این راستا، دشمنان امت واحده اسلامی با علم به اهمیت استراتژیک روحیه جهاد و مقاومت اسلامی همواره سعی کرده اند با برچسبهای نادرست روحیه جهاد و مقاومت را خدشهدار کنند و جهادی و افراطگرا و تروریست را در یک رده دستهبندی نمایند؛ اتفاقی که در تاریخ دولتهای جمهوری پیشین افغانستان افتاد.
آمریکا و غرب برای تضمین منافع و تمدید حضور نظامی خود در افغانستان، ریشههای جهاد و مقاومت که همان اعتقاد به استعمارستیزی و مبارزه با اشغالگری خارجی ضد دین اسلام بود را هدف گرفتند و با تبر زدند و این نقشه شوم به کمک دالرهای هنگفت و اجیرشدگان داخلی در سطوح سخت و نرم به قدری ماهرانه اجرا شد که مجاهد و رهبر جهادی، برچسب «جنگ طلب» و جنگ افروز خورد.
طی بیست سال حضور امریکا و غرب در افغانستان نسل جوان کشور که منابع موثقی از جهاد و مقاومت اسلامی در اختیار نداشتند به دام رسانههای احارهای افتادند و اذهان آنها از معانی و مفاهیمی پر شد که جهاد اسلامی را با ترور و جنگ برابر میدانست.
این در حالی بود که جهاد اسلامی مردم افغانستان مالامال از صحنهها و اتفاقاتی از جنس حقطلبی، دفاع از اسلام، عدالت خواهی و طلم ستیزی بود. همان ارزشهایی که یحی سنوار را جاودانه ساخت؛ مجاهدی که تا آخرین لحظه عمرش شرافتمندانه با ظلم و بیعدالتی و بیگناه کشی و از همه مهمتر اشغال فلسطین به عنوان پاره تن اسلام مبارزه کرد و آسمانی شد.
در این ارتباط باید گفت تبین اهداف و تکرار مجاهدت قهرمانان و حماسه سازان عرصه جهاد و مقاومت اسلامی سوای از ملیت و مرزهای جغرافیایی باید در دستور کار دول اسلامی مختلف قرار گیرد تا امت اسلامی بتواند در برابر جبهه کفر و استعمار به صورت تمام و کمال قد علم کند و مسلمانان در کل دنیا از ظلم و بیعدالتی و جنگ رها شوند.
نسل آینده امت اسلامی نیازمند آرشیو و ویترین موثق از جهاد و مقاومت اسلامیست، چیزی که در جنگ نرم دشمنان، بتواند آبروی جهاد و مقاومت را حفظ کند و از انحرافات به دور نگه داشته شود، این اقدام خود یک جهاد فرهنگی کلان است که با تکرار به اشکال مختلف باید صورت گیرد.
در این راستا نامگذاری مدرسهای در ولسوالی شهرک ولایت غور کشور به نام «یحی سنوار»، رهبر فقید پیشین گروه مقاومت فلسطین(حماس) از سوی مقامات حکومت سرپرست طالبان درخور ستایش است مشروط به اینکه اداره حاکم کابل در عرصه جنگ نرم دشمن نیز هوشمندانه عمل کنند و نگذارند نام جهاد با افراط گرایی و تروریزم آلوده شود. چرا که جنگ نرم دشمنان پیشاپیش علیه حکومتسرپرست طالبان شروع شده و ساخت مدارس دینی از سوی طالبان برابر با مراکز پرورش افراط گرایی و تروریست دانسته شده و تبلیغات شدید برای جا انداختن آن در افکار عمومی افغانستان، منطقه و جهان جریان دارد. به ویژه اینکه بسته بودن مدارس به روی دختران نیز بهانه خوبی شده تا دشمنان طالبان را متحجر بدانند و در ادامه بر اسلام بتازند.
با اینکه این مکتب با نام یحیی سنوار در اصل سمبلیست که ارزشهای انسانی را برای نسل آینده افغانستان فریاد خواهد زد اما وظیفه مقامات طالبان را نیز سنگینتر خواهد کرد؛ نام سنوار و نام حهاد و مقاومت او و مقاومت و جهاد اسلامی در کل باید به دور از افراطگرایی قرار گیرد.