فرمان قندهار به بیراهه میرود
نویسنده: سید باقر واعظی – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: روند رسمیتیابی طالبان میباید از میان مردم و تمامی شهروندان کشور دنبال شود. حکومتسرپرست در اکثر اظهارات خود بر این اذعان دارند که ماهیت حکومت آنها مطابق با شرعیت اسلامیست و خدمت به مردم و ملت جزو لاینفک چشم انداز آنها به حکومتداری میباشد اما تا کنون عملکرد این گروه خلاف ادعاهای آنها را به اثبات رسانیده است.
ملا هبتالله، رهبر پردهنشین امارت اسلامی طالبان، به ادامه صدور فرمانهای جنجال برانگیز و ممانعت و وضع محدودیت بر تحصیل دختران کشور در فرمانی جدید، انستیتوتها و مراکز آموزشی صحی را به روی دختران بسته است.
این فرمان رهبر طالبان به دنبال اعمال محدودیتهای دیگر بر زنان و دختران کشور اعمال شده است. این در حالیست که پیش از این نیز حکومت سرپرست به دستور ملا هبتالله، مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران بسته بود.
در همین حال برخی منابع میگویند که ملا هبتالله رهبر طالبان در فرمانی تازه که تا کنون به صورت رسمی ابلاغ نشده است سن ۱۳ سالگی را برای پایان تحصیل دختران نهایی کرده است.
با این وجود، موضوع تحصیل دختران و محدودیتهای روز افزون ملا هبت الله، سبب کشمکشهای درونی میان طالبان شده است. به دنبال فرمان جدید ملا هبتالله، قندهار سران اداره موقت طالبان در کابل را به این ولایت فراخوانده است گرچه گزارشها مبنی بر این است که تعدادی از سران طالبان از جمله ملا برادر از رفتن به قندهار امتناع ورزیده است.
عواقب صدور فرمانهای یکجانبه ملا هبتالله را میتوان در ۲ بُعد عواقب بین المللی و داخلی مورد بررسی قرار داد.
بینالمللی : حکومت سرپرست طالبان پس از تسلط دوباره بر افغانستان تا کنون نتوانسته است رسمیت و مشروعیت بین المللی خود را کسب نماید. کشورهای منطقه و جهان همواره بر این نکته تأکید داشتهاند که در صورتی تعامل با طالبان می تواند مورد گسترش و اعتماد بیشتر قرار گیرد که وضع محدودیتهای روزافزون رهبر این گروه بر موضوعاتی چون بازگشایی مکاتب و دانشگاهها به روی دختران برداشته شود علاوه برآن تشکیل دولت فراگیر با اجماع و مشارکت تمامی جناحهای سیاسی افغانستان مورد پذیرش گروه طالبان قرار گیرد.
بدین لحاظ، تن ندادن به مفاد و کنوانسیونهای حقوقبشری و نپیوستن به نظم جهانی از سوی حکومت سرپرست به طور حتم روند رسمیتیابی این گروه را از سوی جامعهجهانی بیش از این با چالش جدی مواجه خواهد ساخت.
در چنین وضعیتی حکومت سرپرست نمیتواند انتظار تعامل مثبت را از سوی کشورهای منطقه و جهان با خود داشته باشد. علاوه بر این، سبب خواهد شد که افغانستان با انزوای سیاسی بیشتری بیش از اینکه کنون در آن قرار دارد مواجه گردد.
انزوای سیاسی بیشتر سبب خواهد شد که روند کمکرسانی و امدادهای بشردوستانه به مردم افغانستان نیز با کاهش و یا حتی جلوگیری مواجه گردد که این امر تاوان سنگینی را به مردم افغانستان در تمام ابعاد زندگی تحمیل خواهد کرد.
بدون شک حکومت سرپرست بدون تعامل با جهان و کشورهای منطقه نمیتواند به چشم اندازهای سیاسی، اقتصادی و تجاری خود دست یابد. این گسست میان طالبان و منطقه و جهان سبب خواهد شد که ریلها و دهلیزهای اقتصادی و تجاری افغانستان با جهان بیرون از بین برود که در اینصورت دوام حکومتسرپرست را با چالش جدی مواجه خواهد ساخت.
داخلی: حکومت سرپرست به خوبی میداند که حاکمیت دوباره آنها بر جغرافیای کشور از مجرای یک روند دموکراتیک به دست نیامده است بلکه براساس توافق ننگین با آمریکا و وجود فساد گسترده و تبانی سیاسی سران جمهوری، زمینه حاکمیت مجدد آنها فراهم شد.
گرچه طالبان همواره بر این طبل توهّم میکوبند که توانستهاند هژمونی غرب و آمریکا را در افغانستان از بین ببرند و باعث شکست آنها در افغانستان شدهاند اما همه میدانیم که این یک ادعایی بیش نیست. کافیست به کمکهای هفته وار آمریکا و غرب به این گروه اشاره داشت. اگر این کمکهای توافق شده در توافقنامه شرمآور دوحه نمیبود به طور حتم این گروه تا کنون از هم پاشیده بود. بنابراین ادارهای که ماهیت بنیان آن تا کنون در ابهام است بیش از هر چیزی می باید برای جلب رضایت شهروندان اش تلاش نماید مگر اینکه اساس حضور این حاکمیت مبنای غیر منافع مردم و کشور باشد.
از طرفی بارها بر این تأکید شده است که روند رسمیتیابی طالبان میباید از میان مردم و تمامی شهروندان کشور دنبال شود. حکومتسرپرست در اکثر اظهارات خود بر این اذعان دارند که ماهیت حکومت آنها مطابق با شرعیت اسلامیست و خدمت به مردم و ملت جزو لاینفک چشم انداز آنها به حکومتداری میباشد اما تا کنون عملکرد این گروه خلاف ادعاهای آنها را به اثبات رسانیده است.
با این وجود، وضع محدودیتهای روز افزون و یکجانبه رهبر طالبان علاوه بر اینکه شکافهای سیاسی درونیشان را فربهتر خواهد ساخت به علاوه آن بر میزان نارضایتی شهروندان کشور نیز خواهد افزود. این میزان از نارضایتی و شکافهای درون گروهی، میتواند عواقب ناگواری را برای دوام حکومت سرپرست به دنبال داشته باشد.