حذف درون گروهی طالبان؛ خانه از پای بست ویران است!
خبرگزاری دید: ممکن است، خلیل الرحمان حقانی قربانی یک سیاست حذف درون گروهی ناشی از جنجال قدرت بین طالبان در سطح رهبری شده باشد.
خلیل الرحمان حقانی، وزیر امور مهاجرین و عودت کنندگان طالبان و کاکای سراج الدین حقانی، وزیر امور داخله این گروه، روز گذشته چهارشنبه بیست و یک قوس در یک حمله انتحاری در محل وزارت امور مهاجرین در کابل کشته شد.
نکته قابل تأمل در کشته شدن این چهره شناخته شده شبکه حقانی، نوع حمله انجام شده می باشد، اینکه فرد انتحاری چگونه موفق شده از لایه های سنگین امنیتی اطراف خلیل الرحمان حقانی عبور و وی را ترور کند.
نگاهی موشکافانه به وقوع این رویداد، دو حالت را بیان می کند: حالت اول اینکه خلیل الرحمان حقانی قربانی یک سیاست حذف درون گروهی ناشی از جنجال قدرت بین طالبان در سطح رهبری شده باشد.
حالت دوم اینکه داعش شاخه خراسان که زمانی جنگجویانش در صفوف طالبان علیه امریکا و غرب و نیروهای امنیتی حکومت جمهوری پیشین می جنگیدند، دست به ترور وزیر مهاجرین طالبان زده باشد.
اگرچه در تایید یا رد دو حالت فوق نمی توان قاطعانه نظر داد اما نگاهی سطحی به اوضاع میدانی طالبان در سطح رهبری، حالت اول را بیشتر تایید می کند؛ طالبان قندهاری برای تضعیف رقیب کابلی خود به سیاست حذف درون گروهی روی آورده باشد.
اختلاف بین ملاهبت الله، رهبر معنوی و سیاسی طالبان، و سراج الدین حقانی، وزیر امور داخله طالبان و فرزند جلال الدین حقانی، روی تقسیم قدرت اینک دیگر زخم چرکینی ست که سر باز کرده است؛ این اختلاف داخلی رفته رفته به پاشنه آشیل طالبان به صورت کل تبدیل می شود، چیزی که می تواند رؤیای تثبیت قدرت طالبان را برای همیشه به یأس مبدل کند.
طالبان در حال حاضر با مشکل مشروعیت ملی و بین المللی روبرو هستند و اختلافات داخلی به علاوه دیگر عوامل جنجالی به شمول «اتهام عدم قطع ارتباط طالبان با القاعده، بسته ماندن مکاتب به روی دختران، وضع قوانین سختگیرانه علیه زنان و دختران افغان و فقر کشنده در افغانستان» بدون تردید تحقق این خواسته را با مشکل مواجه می سازد.
براساس گزارشات، منشأ اختلاف طالبان در سطح رهبری به انتخاب نوع سیستم رهبری بر می گردد، جائیکه طالبان هوادار سراج الدین حقانی، وی را خلیفه می خوانند و در تلاش اند سراج الدین را جایگزین ملاهبت الله آخوندزاده کنند در حالیکه هواداران ملاهبت الله درصدد هستند جایگاه رهبری وی را نه تنها حفظ که قدرتش را بدون قید و شرط در تمام تار و پود بدنه طالبان گسترش دهند.
از سویی هم، طالبان قندهاری که زمانی در دوران حکومت های کرزی و غنی به طالبان میانه رو مشهور شده بودند، امتیاز مذاکره با امریکا و در نهایت امضای پیمان صلح با ایالات متحده در دوحه قطر، چیزی که طالبان را به قدرت بازگرداند، را از آن خود می دانند و دوست ندارند سهم کلانی از کیک قدرت را به حقانی ها بدهند.
حقانی ها نیز با درک این عدم تمایل، سعی در به چالش کشیدن رهبری ملاهبت الله دارند.
به هر صورت، اگر فرضیه دوم یعنی روی آوردن طالبان قندهاری به حذف فیزیکی چهره های سرشناس رقیب خود برای تصاحب کل قدرت درست باشد، باید پیشاپیش فاتحه امارت اسلامی را خواند.
این درحالیست که طالبان سوای از قندهاری یا کابلی بودن با گروه های مخالف خود نیز روبرو هستند، جبهه مقاومت ملی، شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان و چندین و چند گروه مخالف کوچک دیگر هنوز منتظر فرصت برای سرنگونی طالبان می باشند.
در این راستا انتظارات بر این بود طالبان در یک آشتی ملی سنگ بنای یک حکومت همه شمول را گذاشته به صلح و ثبات در افغانستان کمک کنند نه اینکه دچار اختلاف بر سر تقسیم قدرت شوند.
نویسنده: سلیمان صابر – خبرگزاری دید