آخرین اخباراسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثپاکستانتحلیلسیاستمنطقه

ایجاد تنش میان اسلام آباد و کابل، آمریکا در پشت پرده است

نویسنده: سلیمان‌صابر- خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: باید فراموش کرد که افغانستان و پاکستان طی سال‌های طولانی گذشته همواره عرصه تاخت و تاز  آمریکا بوده است و این بار هم این دو کشور از این قاعده نمی توانند مستثنی باشند، پس بهتر است پاکستان و افغانستان تحت حاکمیت طالبان بیش از اینکه برای یکدیگر خط و نشان بکشند و دشمنی کنند تمام توجه خود را به نقشه‌های شیطانی امریکا معطوف کنند تا همانند سوریه غافلگیر نشوند.

ایجاد تنش میان اسلام آباد و کابل، آمریکا در پشت پرده است

با افزایش تنش‌ها میان افغانستان و پاکستان، مقامات سیاسی و نظامی دو کشور نیز با اظهاراتشان بر نفرت پراکنی‌ها علیه یکدیگر افزوده‌اند. در تازه‌ترین مورد از اینگونه اظهارات، شیر محمد عباس استانکزی، معین سیاسی وزارت امور خارجه طالبان، گفته است افغانستان جنگجویانی دارد که می توانند مثل بمب اتم عمل کنند.
این مقام طالبان که روز گذشته شنبه پانزدهم جدی در مراسمی در خیمه لویه جرگه در کابل سخن می‌گفت به پاکستان هشدار داد تجهیزات و ادوات جنگی پیشرفته آنها در مقایسه با جنگجویان طالبان کاری از پیش نخواهد برد.
وی افزود؛ اگر جنگجویان طالبان به مرزهای پاکستان گسیل شوند، هیچ‌کس نمی تواند جلو آنها را بگیرد.
این در حالی‌ست که پس از حملات موشکی و راکتی چند روز پیش پاکستان به ولایت پکتیکا، مقامات سیاسی و نظامی این کشور نیز در رجز خوانی آشکار، جان یک شهروند پاکستانی را از کل مردم افغانستان مهم‌تر خوانده بود.
با در کنار هم قرار دادن اظهارات مقامات سیاسی و نظامی امارت اسلامی طالبان و پاکستان به یک نکته روشن می رسیم: اینکه منافع ملی پاکستان و افغانستان چنان به هم گره خورده که اقدام یک جانبه یکی علیه دیگری در حقیقت به نابودی هر دو ختم می‌شود و اظهارات احساسی مقامات دو کشور بیشتر به یک طنز سیاسی شبیه است تا اقدامی برای حل چالش‌های کلان بین دو کشور.
افغانستان پس از تسلط دوباره طالبان با چالش کلان عدم مشروعیت ملی و بین المللی روبروست، اقتصاد افغانستان ورشکسته است و شهروندان کشور از فقر کشنده رنج می‌برند، براساس آمار نیروهای مخالف طالبان بر شدت حملاتشان علیه این گروه در کابل و ولایات افزوده‌اند و از همه مهمتر با روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ به صورت دقیق مشخص نیست ایالات متحده امریکا چه رویکردی را نسبت به طالبان اتخاذ می‌کند.
از سویی هم پاکستان در چند ماه اخیر اوضاع بسامانی را تجربه نمی‌کند: حملات گروه‌های مخالف دولت پاکستان در کل و حملات تحریک طالبان پاکستان به صورت خاص در این کشور افزایش یافته است، هواداران عمران خان، نخست وزیر پیشین پاکستان، در اقداماتی اعتراض آمیز اوضاع در این کشور را متشنج ساخته‌اند و اوضاع اقتصادی پاکستان نیز تعریفی ندارد.
در چنین شرایطی راهکار واقع بینانه این است که حاکمان افغانستان و پاکستان به جای ایجاد تنش به دنبال حل چالش‌های موجود از طریق مذاکره و تفاهم بگردند و از اظهارات تحریک آمیز علیه یکدیگر پرهیز کنند چراکه اینگونه اظهارات جز نفرت پراکنی چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت.

از سویی، هم امارت اسلامی طالبان و هم پاکستان باید بدانند که هیچ کدام سیاست خارجی مستقلی ندارند: شاید روی کاغذ پاکستان به دلیل برخورداری از ارتشی قوی و تسلیحات پیشرفته و به ویژه برخورداری از بمب اتم نسبت به طالبان در جایگاهی به مراتب بالاتر باشد اما امارت اسلامی طالبان نیز از نیروی انسانی قوی در داخل پاکستان برخوردارند.

پشتون‌ها بخش کلانی از جمعیت پاکستان را تشکیل می‌دهند و این وابستگی قومی به حدی بین پشتون‌های دو طرف خط دیورند قومی‌ست که تنها یک ندا بر محور پشتونیزم می‌توانند تمام آنها را در صف واحد قرار دهد، این داستان تلخ  قبلا و در سال‌هایی که طالبان افغان به ادعای خودشان علیه کفار امریکایی و متحدین غربی شان در افغانستان جهاد می کردند نیز اتفاق افتاده است.

بر اساس شواهد موجود، تشکل‌ها و سازمان‌های پشتون فعال در پاکستان به شمول تحریک طالبان پاکستان در طی تمام این سالها همکار نزدیک طالبان افغانستان بود و از هیچ کمکی به طالبان دریغ نمی کرد. پتانسیل اتحاد پشتون های دو طرف خط دیورند به حدی می تواند برای پاکستان خطرناک و تهدید آمیز باشد که به فروپاشی حکومت در اسلام آباد منجر شود. تحریک طالبان پاکستان از روش بزن و بگریز استفاده می‌کنند که به راحتی قابل شناسایی و کنترل نیست و به صورت همزمان می تواند در چندین هدف انجام شود.
از سویی هم استفاده پاکستان از مهاجرین افغانستانی برای اعمال فشار بر امارت اسلامی طالبان هرگز نمی تواند موثر باشد چرا که تردد در نقاط مرزی دو سوی خط دیورند بسیار آسان‌تر از آن چیزی ست که پاکستان تصور می‌کند و اخراج اجباری مهاجرین افغانستانی از سوی دولت پاکستان در حقیقت به وضعیتی شبیه است که با یک طناب یک رودخانه را ازهم جدا کرده باشید و بخواهید از یک طرف طناب به طرف دیگر آب بریزید.

در کنار تمام موارد بالا نباید فراموش کرد که افغانستان و پاکستان طی سال‌های طولانی گذشته همواره عرصه تاخت و تاز  آمریکا بوده است و این بار هم این دو کشور از این قاعده نمی توانند مستثنی باشند، پس بهتر است پاکستان و افغانستان تحت حاکمیت طالبان بیش از اینکه برای یکدیگر خط و نشان بکشند و دشمنی کنند تمام توجه خود را به نقشه‌های شیطانی امریکا معطوف کنند تا همانند سوریه غافلگیر نشوند: طرح نابودی دولت های مستقل منطقه برای تطبیق برنامه‌های شیطانی امریکا، پاکستان و افغانستان نمی شناسد و تهدید تجربه شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا