آخرین اخبارآزادی بیاناسلایدشوافغانستانتحلیلجهانحقوق بشرسیاستمنطقه

افراطی‌گری به نام دین تروریزم پرور است

نویسنده: سید‌باقر واعظی – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: تندروی مذهبی تهدید کلانی برای بشریت، سوای از دین و جغرافیاست. افراطی‌گری به نام دین، تروریزم پرور است و تروریزم ابزار استعمار برای تسلط بر انسان آزاده و صاحب تمدن است. بنابراین، توسعه افراطی‌گری در افغانستان و منطقه، نقشه شوم استعمارگر امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی برای نابودی کشورهای اسلامی مستقل است.

افراطی‌گری به نام دین تروریزم پرور است

در بحبوحه تنش‌های مرزی میان افغانستان تحت حاکمیت طالبان و پاکستان و رجز خوانی‌های مقامات نظامی و سیاسی دو کشور همسایه، یکی از مقامات پاکستانی با لحنی کنایه آمیز به امارت اسلامی افغانستان گفت طالبان بهتر است به جای فرستادن مردم به بهشت، راه و رسم زندگی کردن را به مردم افغانستان یاد دهد.
تحلیل کلامی این اظهارات مقام پاکستانی به روشنی بر عواقب منفی افراطیت مذهبی و دینی از هر نوع و در هر کشوری که باشد اشاره می‌کند؛ افراطیت دینی و مذهبی با قرائتی خشک از دین، علی الظاهر تنها بر رضایت الله تاکید کرده و زندگی دنیا را پوچ و بی ارزش می‌داند، در این نوع نگرش انسان برای دیدار خداوند باید تمامی تعلقات دنیایی از خانه و کاشانه و زن و فرزند دست بشوید و در راه رسیدن به بهشت از جان خود بگذرد.

در این راستا، افراطیت دینی، جهاد را به پیروان خود پیشنهاد می‌کند در حالیکه مفهوم جهاد را به درستی درک نکرده است؛ این در حالی‌ست که تمام ادیان آسمانی به ویژه اسلام ناب نه تنها زندگی دنیایی را رد نکرده که دنیا را مزرعه آخرت می داند: در اسلام واقعی، جان انسان تا جایی ارزش دارد که کشتن یک انسان بی‌گناه برابر با کشتن صدها انسان دانسته شده و سرنوشت انسان قاتل، جهنم و عذاب سخت است.
در این راستا و با نگاهی به دو دوره روی کار آمدن امارت اسلامی در افغانستان باید گفت افراطیت دینی و مذهبی از نگرانی‌های عمده مردم افغانستان بوده است؛ در دوره اول امارت اسلامی افراطیت مذهبی چنان کشتاری در کشور به راه انداخت که نمونه‌اش در تاریخ بشریت و حتی در تاریک‌ترین دوره جنگ‌های مذهبی در اروپا دیده نشده بود.

همین افراطیت مذهبی بود که با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان در آگوست سال دو هزار و بیست و یک میلادی، مردم افغانستان در وحشتی مرگبار از کشور به سوی اهدافی نامشخص گریختند. اما زمانیکه طالبان در همان هفته های اول عفو عمومی اعلام کردند، مردم در احساس امنیتی ولو تضمین نشده باور کردند که طالبان تغییر کرده‌اند و افراطیت مذهبی دیگر در شیوه حکومتی آنان جایی ندارد.

به باور بسیاری از کارشناسان اگر این انعطاف پذیری طالبان در زمینه‌های دیگر از جمله «تشکیل حکومت همه شمول که به تمامی اقوام و جناح های سیاسی در کشور سهم می‌داد، رعایت حقوق زنان و حقوق بشر که زندگی اجتماعی را تضمین می‌کند و مبارزه با فساد که عدالت اجتماعی را متضمن می شود» شکل می‌گرفت و ادامه می یافت، خواسته های اصلی مردم فراهم می‌گردید و امارت اسلامی نیز نشان می‌داد برای آبادانی و توسعه افغانستان آمده است.
با گذشت زمان اما اتفاقات میدانی دیگری رقم خورد و مردم در اعتماد و باور خود تجدید نظر کرده موج تازه‌ای از مهاجرت از کشور صورت گرفت.

یکی از این اتفاقات تغییر در محتوای درسی کتب مکاتب بود؛ در افغانستان تحت حاکمیت جمهوری های پیشین یکی از دستاوردهای بزرگ که بقاء جامعه متکثر و متنوع افغانستان را تصمین می‌نمود قانون اساسی بود که در سایه آن حقوق تمام اقوام افغانستان تأمین می‌گردید و اقلیت های مذهبی و قومی دیگر هراسی در دل نداشتند.
در پناه همین قانون اساسی بود که فقه جعفری در کشور به رسمیت شناخته شد و رفته رفته وحدت اسلامی تقویت شد، در سایه همین وحدت اسلامی بود که گفتمان مذهبی شکل گرفت و روحیه اخوت و برادری میان شیعه و سنی بیش‌تر از قبل تحکیم بافت.
اینک اما در نبود یک قانون‌اساسی، تغییر محتوای کتب درسی مدارس که در آن افراطیت جای عقلانیت را می‌گیرد، بسیار خطرناک است چراکه این محتوای درسی، نسلی را تربیت می‌کند که فقط خود و مذهب خود را درست و بقیه را باطل می‌داند.

در این نوع نگرش انتحار و انفجار با هدف نابودی مذاهب دیگر جواز می‌یابد. از سویی هم چون در افراطیت مذهبی منابع دینی معتبری وحود ندارد خطر تزریق اندیشه‌های ساختگی به جامعه افزایش می‌یابد و درست در همین جاست که میزان انحراف، وابستگی، مزدوری بیگانه و تخریب پتانسیل‌های ملی یک کشور به باد فنا می رود.
به صورت خلاصه باید گفت افراطی‌گری مذهبی تیری از تیرهای شیطان است و افراط گرایان مذهبی نه تنها دنیا که اخرت مردم را به باد می‌دهد. خطر افراطیت دینی از بمب اتم کمتر نیست!
تندروی مذهبی تهدید کلانی برای بشریت، سوای از دین و جغرافیاست. افراطی‌گری، تروریزم پرور است و تروریزم ابزار استعمار برای تسلط بر انسان آزاده و صاحب تمدن است.
بنابراین، توسعه افراطی‌گری در افغانستان و منطقه، نقشه شوم استعمارگر امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی برای نابودی کشورهای اسلامی مستقل است. تقلید تحریرالشام از طالبان در تغییر محتوای کتب درسی نظام آموزشی سوریه در همین راستا قابل توجیه است. اگر پاکستان امروز قربانی افراطی گری مذهبی می شود، ریشه اش به مدارس دینی متعدد که سالهای سال آزادانه در این کشور فعالیت کردند بر می گردد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا