خبرگزاری دید: براساس برخی پیش بینیهای مستدل، افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان و گروههای شبه نظامی بلوچ بدون چراغ سبز آمریکا و حمایتهای مالی و تسلیحاتیاش امکان پذیر نیست. نگاهی به تاریخ مداخلات امریکا در کشورهای مختلف نشان میدهد ایالات متحده همواره با گروههای مزدور داخلی همکاری نزدیک و داد و ستد داشته است، در تایید این مدعا میتوان به خرید نفت از داعش در زمان تسلط این گروه در عراق از سوی امریکا اشاره کرد.

یکی از مسائل مورد تأمل در مورد جنگ و صلح در افغانستان، دخالت و نقش کلیدی مخرب قدرتهای استعماری بیرونی در طول تاریخ معاصر به ویژه در چهل سال گذشته از تجاوز اتحاد جماهیر شوروی سابق گرفته تا حمله آمریکا به افغانستان در سال دو هزار و یک میلادی! این مسأله در کنار بیکفایتی دولتهای وابسته در داخل سبب شد افغانستان هیچگاه روی آرامش را نبیند و تمام ریرساختهای کشور به شمول ریرساختهای نظامی، اقتصادی و انسانی ویران گردد.
به عبارت سادهتر افغانستان همواره به میدانی برای زورآزمایی رقبای منطقهای و بینالمللی تبدیل شود؛ این قضیه در مورد حمله امریکا به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریزم و همکاری پاکستان با امریکا و غرب بیشتر صدق میکند.
در حقیقت، پاکستان در تمام سالهای حضور نظامی و ملکی گسترده امریکا و غرب در افغانستان با بستن چشمانش به روی حقایق میدانی و صرف به قصد دوشیدن بیشتر امریکا، خاک خود را در اختیار امریکا و متحدینش برای پیشبرد اهداف شوم نظامیاش در افغانستان قرار داد.
اما پولهایی که اسلام آباد در ازای این همکاری از آمریکا دریافت کرد به هیچ وجه با هزینهای که امروز روی مبارزه با بی ثباتی و تهدیدات ناشی از تروریزم هزینه میکند قابل مقایسه نیست. پاکستان امروز با تهدید بزرگ امنیتی از سوی تحریک طالبان پاکستان(تی تی پی) و برخی گروههای جداییطلب دیگر در ولایت بلوچستان خود روبروست.
درست در چنین شرایطی که پاکستان به همکاری نزدیک امریکا به عنوان متحد استراتژیک کلان خود نیاز دارد، امریکا با پورخندی تلخ به تجزیه پاکستان و ایجاد حکومتی خودمختار گوش به فرمان در نقاط مرزی دو سوی خط دیورند فکر می کند.
براساس برخی پیش بینیهای مستدل، افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان و گروههای شبه نظامی بلوچ بدون چراغ سبز آمریکا و حمایتهای مالی و تسلیحاتیاش امکان پذیر نیست. نگاهی به تاریخ مداخلات امریکا در کشورهای مختلف نشان میدهد ایالات متحده همواره با گروههای مزدور داخلی همکاری نزدیک و داد و ستد داشته است، در تایید این مدعا میتوان به خرید نفت از داعش در زمان تسلط این گروه در عراق از سوی امریکا اشاره کرد.
این قضیه در مورد فروش تسلیحات نظامی آمریکایی در بازارهای سیاه افغانستان و پاکستان نیز صدق میکند. در این راستا، ساده انگاری ست اگر تصور شود امریکا هنگام خروج از افغانستان در آگوست دو هزار و بیست و یک میلادی تحت فشار حملات طالبان نتوانست تسلیحات جنگی خود را خارج کند بلکه به صورت قاطع باید گفت باقی گذاشتن این حجم از ادوات و تسلیحات جنگی در افغانستان کاملا هدفمند صورت گرفت و البته این خود امریکاییها هستند که در پشت پرده بازار سیاه اسلحه در افغانستان و پاکستان قرار دارند.
دلالان امریکایی با همکاری جاسوسان داخلی نه تنها پول تک تک اسلحههای خود را از بازار سیاه به دست آوردهاند که بسیار چراغ خاموش گروههای تروریستی مورد حمایت خود را نیز مجهز کردهاند.
براساس مستندات رابطه امریکا با گروههای تروریستی یک رابطه کاملا پر سود از لحاظ اقتصادی بوده است؛ گروههای تروریستی برای تأمین مالی خود دست به چپاول و تاراج منابع یک کشور زده با فروش آنها به دلالان امریکایی در بازار سیاه پول هنگفتی به جیب میزنند.
در این راستا، اظهارات تازه مقامات پاکستانی در مورد رشد تروریزم در افغانستان و پاکستان خود تاییدیست بر رابطه برد برد امریکا با گروههای تروریستی.
انوارالحق کاکر، نخست وزیر پیشین پاکستان، به تازگی گفته است سلاحهای باقی مانده از امریکا در افغانستان به رشد تروریزم در منطقه کمک کرده است.
وی افزوده است این تسلیحات اکنون به دست گروههای تروریستی افتاده و امنیت منطقه با خطر جدی روبرو شده است.
این اعتراف پاکستان به حمایت امریکا از تروریزم اما خیلی دیر صورت میگیرد چرا که خنثیسازی این توطئه به اقدام کلان منطقهای نیاز دارد، چیزی که در شرایط کنونی بسیار سخت به نظر می رسد و پاکستان با اقتصاد ورشکسته اش توان آن را ندارد.