اسلایدشوافغانستانتحلیلخبرسیاستمنطقه

نگاهی به تنش‌های افغانستانِ تحت تسلط طالبان و پاکستان

نویسنده: مهدی سهرابی – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: با توجه به سابقه طولانی پشتیبانی پاکستان از طالبان، بسیاری از کارشناسان پس از به قدرت رسیدن مجدد این گروه، انتظار روابط عمیق پاکستان با طالبان را داشتند اما در ادامه، رویدادهایی سبب تیرگی این روابط شد. با این حال، تنش‌های اخیر آنان عمیق نیست و در صورت عدم کنشگری عامل خارجی، بعید است که بتواند روابط راهبردی طالبان و پاکستان را پایان دهد.

نگاهی به تنش‌های افغانستانِ تحت تسلط طالبان و پاکستان

مقدمه

پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان در سال ۱۴۰۰ هـ .ش، پاکستان که بیش از سه دهه از این گروه حمایت و پشتیبانی کرده بود، تلاش‌هایی را برای افزایش وابستگی افغانستانِ تحت تسلط طالبان به خود آغاز کرد. این افزایش وابستگی می‌توانست پاکستان را در راستای تحقق راهبرد گسترش حوزۀ نفوذ خود در افغانستان در رقابت با کشورهای منطقه (به‌ویژه هند) و همچنین رفع نگرانی ایشان در خصوص عدم هماهنگی دولت کابل در موضوعاتی مانند خط دیورند و مدیریت آب‌های جاری از افغانستان به پاکستان، یاری رساند.

اما آیا اهداف مذکور پاکستان پس از سه سال حکومت‌داری طالبان تحقق یافته است؟ در صورت تحقق این موضوع، تنش‌های اخیر پاکستان و طالبان چگونه قابل توجیه است؟ گزارش تحلیلی حاضر، تلاشی برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها در بحبوحۀ تنش‌های اخیر طالبان و پاکستان است؟ از این رو، در این نوشتار ابتدا پیشینۀ روابط دو کشور و دلایل نیاز پاکستان به افغانستان و همچنین روابط طالبان با پاکستان در سه دهۀ اخیر تشریح شده و سپس احتمال وقوع تخاصم جدی میان آنان مورد مداقه قرار گرفته است.

  • پیشینۀ روابط افغانستان و پاکستان

از میان همسایگان افغانستان، پاکستان به دلیل داشتن حدود ۲۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک، نفوذ در بین قوم پشتون و ارتباط با گروه‌های افراطی این جغرافیا، بیشترین اثرگذاری را در تحولات اســتراتژیک در افغانستان دارد. افغانستان و پاکستان دو همسایه‌‌ای هستند که پیوسته اختلاف‌ها، بر روابط‌ آن‌ها سایه انداخته است. نخستین مواجهۀ پاکستان و افغانستان در زمان تأسیس این کشور صورت گرفت؛ زمانی که افغانستان در سازمان ملل متحد از به رسمیت ‌شناختن پاکستان امتناع کرد و به آن رأی منفی داد. در واقع مخالفت با خط دیورند، نخستین شعله‌های این اختلاف‌ها بود که هنوز هم روابط دو کشور از این ناحیه آسیب‌پذیر است.

طی سال‌های اخیر، اهمیت مسئلۀ خط مرزی دیورند برای پاکستان جای خود را به عمق استراتژیک نظامی و سپس به عمق استراتژیک سیاسی و ژئواکونومیک داده است. ‌اکنون، پاکستان در سیاست‌های اعلامی خود می‌گوید که به افغانستان به‌عنوان عمق استراتژیک سیاسی و ژئواکونومیک خود نگاه می‌کند؛ عمق استراتژیک سیاسی برای پاکستان یعنی حذف نفوذ هند در افغانستان و عمق نفوذ ژئواکونومیک یعنی دسترسی به کشورهای آسیای مرکزی از طریق افغانستان و تقویت جایگاۀ پاکستان در مسیر شمال – جنوب.

  • روابط طالبان و پاکستان در دهه‌های ۱۳۷۰، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ هـ .ش

الف) دهۀ ۱۳۷۰ هـ .ش

پاکستان مهم‌ترین حامی طالبان و پرنفوذترین کشور در جنبش طالبان در دهۀ ۱۳۷۰ بود. این ارتباطات و نفوذ پاکستان در طالبان عوامل متعددی داشت که یکی از دلایل اصلی آن، نیازمندی و محدودیت‌های این گروه بود که سبب وابستگی آنان به پاکستان شده بود. پاکستان با آگاهی از این موضوع، ضمن برآورده کردن نیازهای امارت اسلامی با حمایت عربستان، آمریکا، امارات متحدۀ عربی و …، نفوذ خویش را در گروه طالبان افزایش داد. پاکستان، حمایت از طالبان را در راستای منافع ملی خود می‌دانست و از اعلام این موضوع، ابایی نداشت.

البته توجه به این نکته نیز ضروری است که اگرچه میزان تعاملات طالبان و پاکستان در دهۀ ۱۳۷۰ بسیار گسترده بود، اما تعامل دولت پاکستان با طالبان در نتیجۀ مبانی فکری واحد شکل نگرفته بود؛ بلکه غالباً ناشی از اشتراک منافع دو طرف و باور دولت پاکستان به این امر بود که طالبان منافع آن کشور را در افغانستان تأمین می‌کند. علت اساسی دیگر، نیاز طالبان به عقبۀ سرزمینی، لجستیکی و نیروی انسانی بود که همگی از ناحیۀ پاکستان و برخی جریان‌های اسلام‌گرای این کشور تأمین می‌شد.

ب) دهه‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ هـ .ش

با حملۀ آمریکا و متحدانش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ م. و اجبار پاکستان توسط آمریکا برای همراهی آنان، اگرچه پاکستان ظاهراً برای مقابلۀ با طالبان در کنار آمریکا قرار گرفت، اما این پاکستان بود که با پناه دادن به رهبران طالبان در خاک خود، زمینۀ حفظ حیات و سازماندهی مجدد طالبان را پس از سقوط حکومت اول این گروه در سال ۱۳۸۰ هـ .ش فراهم کرد. در ادامه، پاکستان با حمایت از شوراها و کمیسیون‌های طالبان که عمدتاً در شهرهای کویته و پیشاور حضور داشتند، به روند افزایش قدرت و عملیات‌های طالبان در افغانستان کمک شایانی کرد.

پاکستان که به دلایل متعددی نیازمند طالبان بود، از این گروه در حوزه‌های مختلف‌ پشتیبانی می‌کرد. البته در دو دهۀ اخیر، مقام‌های پاکستان حمایت این کشور از طالبان را منکر می‌شدند اما هر از گاهی نیز  به این حقیقت اذعان می‌کردند. مجموع حمایت‌های پاکستان از طالبان به موازات دیگر عوامل سبب شد تا این گروه در دهۀ ۱۳۹۰ هـ .ش به برتری نسبی در برابر دولت افغانستان دست یابد و نهایتاً طی توافقنامه‌ای با آمریکا، در مرداد ۱۴۰۰ به قدرت برسد.

  • روابط طالبان و پاکستان پس از تشکیل امارت اسلامی در سال ۱۴۰۰ هـ .ش

با توجه به سابقۀ طولانی حمایتی و پشتیبانی پاکستان از طالبان، بسیاری از کارشناسان پس از به قدرت رسیدن این گروه در سال ۱۴۰۰، انتظار روابط ویژه و عمیق پاکستان با طالبان را داشتند اما در ادامه، بروز بحران‌های سیاسی- اجتماعی و همچنین امنیتی که عموماً از ناحیۀ تحریک طالبان پاکستان (TTP) و بلوچ‌های پاکستان متوجۀ حکومت مرکزی این کشور شد، بخشی از حاکمیت پاکستان را به تبعات ناخوشایندی از حاکمیت طالبان سوق داد.

دولت پاکستان پس از حاکمیت طالبان بر افغانستان از طریق برگزاری مذاکره‌های متعدد با مقام‌های تراز اول طالبان، همواره تلاش کرده است تا از سرریز مشکلات امنیتی، اجتماعی (مهاجران افغانستانی) و اقتصادی این کشور به پاکستان جلوگیری کند اما عواملی نظیر افزایش دامنۀ فعالیت طالبان پاکستانی (TTP) و بلوچ‌های جدایی‌‌‌طلب، کاهش تبادلات تجاری افغانستان و پاکستان و اخراج وسیع مهاجرین غیر مجاز افغانستانی از پاکستان (بیش از نیم میلیون تبعۀ افغانستانی)، درگیری‌های مرزی متعدد، محدودیت‌های اعمال شده در تردد اتباع افغانستانی به پاکستان و … موجب عدم بهبود روابط آنان و در مجموع، تیرگی روابط دو کشور در مقطع کنونی شد.

اما سؤال اصلی و مقصود نوشتۀ حاضر این است که تیرگی این روابط در چه میزانی است و آیا امکان تعمیق تنش‌ها و اثرگذاری بر همکاری‌ راهبردی آنان وجود دارد؟

  • بررسی احتمال تعمیق تنش‌ها و وقوع تخاصم جدی میان طالبان و پاکستان

اگرچه روابط طالبان و پاکستان پس از به قدرت رسیدن این گروه در سال ۱۴۰۰، عمدتاً تیره و با تنش‌هایی همراه بوده اما این تنش‌ها همواره در سطح تاکتیک بوده است و در سطح راهبرد، شاهد ارتباطات نزدیک برخی از مقام‌های تراز اول طالبان با پاکستانی‌ها هستیم.

بنابه تاکتکی بودن این تنش‌ها و همچنین دلایلی که در ادامه پیرامون لزوم نیاز و مداخلۀ پاکستان در افغانستان بیان می‌شود، بعید است که تنش‌های آنان گسترش یافته و به تقابل جدی بینجامد. از سوی دیگر، حکومت طالبان نیز بدون در نظر گرفتن سه دهه ارتباط نزدیکش با پاکستان که پیش‌تر تشریح شد، به دلایل ذیل برای تداوم حیات و بقای حکومتش نیازمند این کشور است.

در این شرایط، طالبان که به اثرگذاری و ابزارهای پاکستان در قبال خویش و افغانستان واقف است، تلاش می‌کند تا از یک ‌سو به منظور جلوگیری از حرکت به‌سوی تنش، رویکرد تعامل را در روابطش با پاکستان به‌عنوان یک اصل قرار دهد و از سوی دیگر در تلاش برای کاهش هرچه بیشتر وابستگی‌های خود به پاکستان است. افزون بر این موارد، شرایط کنونی سیاسی، اقتصادی و نظامی دو کشور نیز به گونه‌ای نیست که بتوانند تبعات گستردۀ ناشی از قطع کامل روابط و جنگ را تحمل کنند.

الف) دلایل نیاز پاکستان به افغانستان و طالبان

  • بهره‌برداری از ظرفیت‌های افغانستان (عمق استراتژیک) در مقابلۀ با هند.
  • مدیریت گروه‌های شبه نظامی مخالف دولت پاکستان در افغانستان و حمایت طالبان و هند از آن‌‌‌ها (TTP و بلوچ‌ها).
  • نیاز استراتژیک پاکستان به منابع آبی افغانستان (موضوعات هیدروپلیتیکی).
  • بهره‌برداری از ظرفیت‌های اقتصادی و ترانزیتی افغانستان نظیر ترانزیت انرژی و کالا به آسیای مرکزی و بالعکس (پروژۀ تاپی).
  • امتیازگیری از سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای منطقه و فرامنطقه به‌‌ویژه از آمریکا در موضوع افغانستان.
  • جلب رضایت برخی گروه‌های اسلام‌گرای پاکستان نظیر جمعیت‌ علمای اسلام و جماعت اسلامی.
  • مدیریت مسئلۀ پشتونستان و اختلاف‌های مرزی با افغانستان.

ب) دلایل نیاز افغانستان و طالبان به پاکستان

  • عدم دسترسی افغانستان به آب‌های آزاد و نیازهای ترانزیتی افغانستان به پاکستان.
  • توانمندی پاکستان در بهره‌گیری از گروه‌های تروریستی نظیر داعش و مخالفین طالبان (به‌عنوان اهرم فشار در قبال طالبان).
  • نیاز حکومت طالبان به حامی سیاسی در منطقه و فرامنطقه.
  • وابستگی‌های اقتصادی افغانستان به پاکستان و همچنین چین به‌عنوان متحد پاکستان (به‌ویژه در تأمین کالا و ارزاق اساسی مردم).
  • تداوم سکونت خانواده‌های بسیاری از مقام‌های طالبان در شهرهای پاکستان.
  • نفوذ ISI بر بسیاری از مقام‌های تراز اول طالبان.
  • حضور بیش از سه میلیون تبعۀ مهاجر افغانستانی در پاکستان.

پ) دلایل نیاز مشترک دو کشور به یکدیگر

  • ارتباطات نزدیک علمای دینی پاکستان و طالبان.
  • قرابت قومی و پیوستگی پشتون‌های دو کشور و در نتیجۀ وجود عقبۀ فکری و فرهنگی مشترک در هر دو کشور.
  • حدود ۲۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک و در نتیجه، فرصت‌ها و تهدیدهای متقابل (تامین امنیت مرز و …).
  • جمع‌بندی و نتیجه‌

روابط طالبان و پاکستان از ابتدای اعلام موجودیت این گروه تا پیش از بازگشت به قدرت در سال ۱۴۰۰ هـ .ش، روابطی نزدیک و عمیق بوده است. پس از تشکیل حکومت دوم طالبان به دلایلی ازجمله حمایت‌های امارت اسلامی از TTP و تشدید حملات این گروه در پاکستان، تنش‌های لفظی میان طالبان و پاکستان تشدید شده و به درگیری‌های مرزی و اخراج اتباع افغانستانی از پاکستان منجر شده است.

اما با توجه به سابقۀ طولانی ارتباطات طالبان و پاکستان و از طرفی نیازهای متقابل آنان به یکدیگر، تنش‌های اخیر آنان چندان عمیق به نظر نمی‌رسد (سطح تاکتیکی) و بعید است که بتواند روابط راهبردی طالبان و پاکستان را پایان دهد. بر این اساس، در صورت عدم کنشگری عامل خارجی (کشورهای منطقه و فرامنطقه)، امکان تعمیق تنش‌ها و وقوع آغاز مرحلۀ تقابل جدی نظامی میان افغانستانِ تحت تسلط طالبان و پاکستان در مقطع کنونی نامحتمل است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا