خبرگزاری دید: باید گفت آیت الله واعظ زاده بهسودی در ارتباط با وضعیت شیعیان در ایران دچار خطای راهبردی شده و خیلی بد از حقوق مهاجرین افغانستانی در ایران دفاع کرده است.

آیت الله واعظ زاده بهسودی از مراجع تقلید افغانستان در اظهاراتی تازه و در دفاع از حقوق دینی، فرهنگی و اجتماعی شیعیان افغانستانی ساکن در جمهوری اسلامی ایران گفته است شیعیان افغانستانی در ایران حق ساختن مسجد مستقل را نداشته اند.
این مرجع تقلید در بخش دیگری از اظهارات خود از خاطرات فعالیت دینی خود در شهر قم ایران نیز گفته است و در ادامه با لحنی تحریک آمیز از محدودیت های اهل تسنن در ایران یاد کرده است.
این اظهارات آیت الله واعظ زاده اما در حالی بیان می شود که نگاهی واقع بینانه و تحلیلی مبتنی بر اطلاعات همه حانبه به زندگی مهاجرین افغانستانی در ایران در کل و زندگی شیعیان افغانستانی به صورت خاص ثابت می کند که عدم وجود مسجد و حسینه مستقل مهاجرین افغانستانی در ایران بیش از اینکه به اعمال محدودیت های دولتی در ایران اشاره کند، به عدم رفتار سازمانی مناسب، نبود منابع مالی یا ضعف در پیدا کردن بودجه ساخت و از همه مهمتر اختلافات سیاسی رخنه کرده به بدنه دستگاه مرجعیت دینی مهاجران افغانستانی در ایران، بر می گردد.
براساس شواهد و مستندات موجود بیشتر مهاجرین افغانستانی که پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان، به ایران رفتند، از طبقه محروم، بی سواد و مظلوم جامعه بودند که در بدترین شرایط روحی و اجتماعی قرار داشتند و طبیعی بود که حتی به حقوق اولیه و اساسی خود به شمول آزادی مذهبی واقف نبودند. این عدم آگاهی به حقوق سبب می شد دنبال راهی برای مطالبه حقوق اساسی و انسانی خود از جمهوری اسلامی ایران نباشند.
باز هم براساس مشاهدات میدانی بسیاری از مهاجرین در آن زمان که اکنون در دوران کهنسالی خود در ایران به سر می برند، دولت ایران با بودجه ملی خود در قالب طرح «نهضت سواد آموزی» آموزش مهاجرین افغانستانی را روی دست گرفت و کودکان مهاجرین را در مکاتب دولتی خود پذیرفت؛ این طرح جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک طرح جامع بلند مدت دقیقا یک دهه بعد جواب داد، زمانیکه اولین نسل از فرزندان مهاجرین افغانستانی مدرک دیپلم گرفتند و در ادامه وارد دانشگاه ها شدند.
از سویی نیز در تمام این سال ها حوزات علمیه جمهوری اسلامی ایران پذیرای هزاران طلبه افغانستانی بود؛ خروجی دانشگاه ها و حوزات علمیه جمهوری اسلامی ایران در سال دو هزار و یک میلادی و با روی کار آمدن نظام جدید سیاسی در افغانستان به راحتی قابل مشاهده بود، زمانیکه هزاران فرد تحصیل کرده افغانستانی از ایران به کشورشان بازگشتند تا در آبادانی افغانستان سهم بگیرند و حتی تا پست های کلان سیاسی چون وزارت و معاونیت دوم رئیس جمهور پیش بروند.
عدم مطالبه یا ناتوانی در مطالبه حقوق مذهبی و دینی مهاجرین افغانستانی در ایران از جمله اعمار مسجد و حسینه و مراکز دینی مستقل به هیچ عنوان نمی تواند دلیلی بر وجود محدودیت دینی بر شیعیان افغانستانی در ایران باشد. بنابراین استدلال جناب آیت الله در این مورد فاقد توجیه عقلی و منطقی است.
به عبارت ساده کدام: پروژه ساخت مسجد مستقل از سوی مهاجرین افغانستانی به دولت ایران ارائه شد که از سوی ایران رد شود.
از سویی هم در تمام سال های اولیه حضور مهاجرین افغانستانی در ایران، مرجعیت دینی مهاجرین به زهر کشنده سیاست آلوده شده بود و تبعات منفی تفرقه ایجاد شده خود امنیت ملی ایران را تهدید می نمود. پس طبیعی بود که جمهوری اسلامی ایران با اعمال قانون منشأ اختلافات و تهدیدات را کنترل کند؛ در این راستا جناب آیت الله یک طرفه به قاضی رفته است؛ دفتر فلان آیت الله در زمان خودش بیش از آنکه مرکز دینی و مذهبی باشد به مکانی برای فعالیت سیاسی تبدیل شده بود و طبیعی بود که برای جمهوری اسلامی حساسیت برانگیز باشد.
به عبارت ساده تر مرجعیت دینی مهاجرین تحت تأثیر اختلافات سیاسی زمان خود حتی به انسجام و هماهنگی دینی مهاجرین افغانستانی که وظیفه اصلی شان بود فکر هم نمی کرد چه برسد به اینکه طرح اعمار مسجد و حسینیه مستقل را بدهد و دنبال پیدا کردن منابع مالی برای ساخت بگردد.
در تایید این مدعا می توان به تغییر اوضاع دینی و مذهبی مهاجرین افغانستانی در ایران در دهه های بعدی و همزمان با ملغی شدن فعالیت های احزاب سیاسی افغانستانی در ایران اشاره کرد، زمانیکه مهاجرین افغانستانی با سواد شده بودند، به حقوق اساسی خود واقف گشتند و از همه مهمتر از زیر یوغ احزاب سیاسی خارج شدند.
درست در همین سال ها بود که مراکز دینی و اجتماعی و فرهنگی مستقل بزرگی توسط مهاجرین افغانستانی در ایران ساخته شد و جمهوری اسلامی نیز در ساخت آنها سهم گرفت. برای مثال می توان به «حسینیه هراتی ها در مشهد با بنای منحصر به فرد و حتی مجلل تر از مساجد خود ایرانی ها» و ده ها تکیه خانه و حسینیه در سراسر ایران توسط مهاجرین افغانستانی اشاره کرد. بنابراین می توان به صراحت گفت با رشد سواد و خرد جمعی مهاجرین افغانستانی در ایران، مساجد و حسینیه های مستقل زیادی از سوی مهاجرین در ایران ساخته شد.
در کنار مراکز دینی، مراکز اجتماعی و فرهنگی زیادی نیز از سوی مهاجرین افغانستانی در ایران ساخته شد که «شورای عالی مهاجرین افغانستانی در شهر مشهد» تنها یکی از آنهاست. با این تحلیلی واضح است که جناب آیت الله در قضاوت خود در مورد وضعیت مهاجرین افغانستاتی در ایران به مشتی داستان های فردی و تجربیات ناکام فردی و حزبی خود استناد کرده است.
همین طور باید گفت اهل تسنن در ایران به هیچ عنوان با مشکلات مذهبی و آزادی دینی روبرو نیستند و اظهارات آیت الله در این زمینه دخالت آشکار در امور داخلی ایران محسوب شده است.
با تمام اوصاف باید گفت آیت الله واعظ زاده بهسودی در ارتباط با وضعیت شیعیان در ایران دچار خطای راهبردی شده و خیلی بد از حقوق مهاجرین افغانستانی در ایران دفاع کرده است.
از سویی هم آیت الله باید بداند که هیچ کشوری در دنیا به صورت افسارگسیخته به مهاجرین از هر جنس و ملیت و مذهبی که باشند اجازه تاسیس مرکز از هر نوعی که باشد نمی دهد و اینکه آیت الله از امریکا و اروپا به عنوان کشورهای صاحب آزادی دینی که به مهاجرین افغانستانی اجازه ساخت مسجد را داده اشاره می کند، انگار نمی داند که این مساجد ملزم به پرداخت مالیات سنگین به دولت های متبوع هستند و مؤسسان آنها از فیلترهای امنیتی سختی عبور داده شده اند و تضمین و تعهد داده اند جز نماز و فعالیت دینی هیچ برنامه دیگری نباید در مساجد برگزار شود. آیت الله باید بداند که بهرهیچ مسجدی در امریکا و اروپا اجازه داده نمی شود دوربین های امنیتی خود را لحظه ای خاموش کنند.
نویسنده: حکیم شجاع – خبرگزاری دید