نویسنده: سلیمانصابر – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: افغانستان به بازی بزرگ مشهور است؛ بسیاری از قدرتهای بزرگ استعماری از بریتانیا گرفته تا اتحاد جماهیر شوروی سابق، طعمتلخ شکست را در این سرزمین چشیدهاند و بدون شک قهرمان اصلی این استعمارستیزی، مردم غیور افغانستان هستند.

قیام باشکوه مردم کابل در سوم حوت سال ۱۳۵۸ هجری شمسی که علیه یک حکومت استبدادی داخلی و ابر قدرت شرق صورت گرفت، یکی از قیامهای مهم در تاریخ مبارزات مردمی و جهاد برحق مردم افغانستان به شمار میرود.
قیام مردم منطقه چنداول کابل که در اصل برای کسب استقلال افغانستان و خروج کشور از استعمار و اشغال صورت گرفت از آنحاییکه به صورت خودجوش بود به سمبل یکپارچگی مردم افغانستان در تلاش برای کسب آزادی و کوتاه ساختن دست اجنبی از دخالت در امور مهم داخلی کشور به شمول تعیین سرنوشت برای مردم تبدیل شد.
قیام مردم کابل در سوم حوت ۱۳۵۸ در حقیقت نقطه شروع تقابل ایدئولوژی اسلامی با کمونیزم بود و اگر بنا بر عواملی این روند در مسیر خودش پیش میرفت، جهاد مردم افغانستان و قیام عمومی علیه استبداد به هدف نهایی خود که همان استقلال کامل کشور و خارج شدن از یوغ استبداد و استعمار بود، میرسید و آنگاه بود که افغانستان یک بار برای همیشه در مسیر سربلندی، استقلال و صلح و پیشرفت قرار میگرفت.
یکی از عواملی که قیام عمومی مردم افغانستان علیه استبداد و اسعمار در کل و قیام مردم کابل به طور خاص را از مسیر مقدس خود خارج ساخت، دزدی دستاورد باشکوه قیام، توسط رهبرنماهای فرصتطلب بود.
قیام مردم کابل که نقطه شروع سرنگونی کمونیزم را رقم زد آنقدر باعظمت بود که دنیا را تکان داد؛ خمیر مایه و جوهره این قیام ایمان قوی و اراده پولادین ملت بزرگ افغانستان بود که آنها را در روبرو شدن با ارتش تا به دندان مسلح سرخ یاری میکرد. سینهها در حالی هدف مرمیهای دشمن قرار میگرفت که قلوب سرشار از عشق رسیدن به آزادی جمعی می تپید.
در این میان اما عده ای رهبرنما برای خودنمایی در لباس رهبر حزب و تنظیم چنان دستاورد بزرگ قیام مردم را به یغما بردند که تا امروز دیگر هیچ وقت فریاد الله اکبر از هیچ پشتبامی به نشان مبارزه با استبداد، ظلم و تجاوز به آسمان بلند نشد.
عامل دوم به بیراهه کشاندن قیام عمومی و جهاد برحق مردم افغانستان، عطش قدرت رهبران جهادی بود؛ تشکیل احزاب جهادی متعدد که بسیار هوشمندانه از بیرون طرح ریزی شده بود در حقیقت یکپارچگی مردم را شکست و قیام و جهاد پاک مردم افغانستان را لکهدار ساخت.
رقابتهای درون حزبی و تلاش برای رسیدن به قدرت حداکثری از سوی رهبران احزاب در آن مقطع حساس تاریخی چنان شدید بود که هدف نهایی جهاد و قیام به دست فراموشی سپرده شد و وابستگی تازهای به قدرتهای بیرونی شکل گرفت. در این میان البته ردپای امریکا پر رنگ تر از همیشه دیده میشد. دالرهای امریکایی و حرص و طمع رهبرنماها سبب شد نام جهاد و مجاهد در حد اجیر و عامل پایین بیاید.
دلیل سوم افتادن قیام و جهاد برحق مردم افغانستان خلأ رهبری بود؛ در قیام عمومی مردم افغانستان یکپارچگی به صورت خود جوش شکل گرفت اما نبود یک رهبری واحد مانع از هدایت این یکپارچگی به مسیر مقدس خود شد.
به هر صورت آنجه روی سفید جهاد و انقلاب در افغانستان را سیاه کرد دخالتهای خارجی به شمول امریکا و پاکستان، عدم دوراندیشی رهبرنماهای جهادی و خلأ رهبری واحد بود، اتفاقی که اگر رخ نمی داد امروز آزاد و رها بودیم.
آنچه خون پاک شهدای گلگون کفن قیام اسلامی و جهاد برحق مردم افغانستان را هدر داد جاه طلبی، قدرت طلبی، دوری از خدا و دین و نفوذ موریانه احزاب در صفوف مجاهدین و انقلابیون راستین بود، احزابی که فاز تازه ای از وابستگی به استعمار و استکبار را رقم زدند و گلیم جهاد و مبارزه با ظلم و بی عدالتی را در افغانستان جمع کردند و کار را به جایی رساندند که مردم با عزت افغانستان برای فرار از سرزمین آبا و اجدادیشان به دنبال طیاره امریکایی و غربی در میدان هوایی کابل بدوند و فیلم این حقارت بزرگ سبب خنده جهانیان گردد.