تحولات سوریه؛ افراطیگری گروه الجولانی و بازی خطرناک منطقهای
خبرگزاری دید: نگاهی به تحولات جاری سوریه نشان میدهد که حکمروایی گروه الجولانی به عنوان نماد افراطیگری سازمانیافته، خود به عاملی تعیینکننده در تشدید بحران تبدیل شده است.

تحولات اخیر سوریه درحالی بحرانی چندوجهی از زوال مشروعیت حکومت تا تشدید خشونتهای طایفهای و بازیهای خطرناک منطقهای را به تصویر میکشد که پیامدهای آن فراتر از مرزهای این کشور، امنیت خاورمیانه و روابط بینالمللی را تحت تاثیر قرار داده است.
این درحالی است که دولت دمشق با شعار بازسازی سوریه و احیای حاکمیت ملی بر سر کار آمد، اما ناتوانی در مدیریت بحرانهای معیشتی، فساد سیستماتیک، و اولویتدهی به دیپلماسی نمایشی به جای حل واقعی مشکلات، نه تنها موجبات فرسایش مشروعیت خود را فراهم آورده، بلکه بستر را برای ظهور جنبشهای اعتراضی جدید با شعار «احیای عدالت» در مناطق ساحلی این کشور هموار کرده است.
این ناکارآمدی در وضعیتی رقم خورده که گروههای مسلحی مانند الجولانی با سوءاستفاده از خلأ قدرت، با تکیه بر گفتمان افراطی و سرکوب خشونتبار مخالفان، به بازیگران کلیدی در معادلات پیچیده سوریه تبدیل شدهاند. گزارشهای میدانی از قتلهای هدفمند فرقهای، تخریب نمادهای فرهنگی و اعدامهای فراقضایی، تصویری هشداردهنده از بازگشت به چرخه خشونتهای طایفهای ارائه میدهد که با محکومیت گسترده نهادهای حقوق بشری همراه بوده است. این اقدامات نه تنها گواهی بر تمایل الجولانی به تحکیم سلطه قومی-مذهبی از طریق هر ابزار ممکن است، بلکه این نگرانی را تقویت میکند که حفظ قدرت برای این گروه حتی به قیمت بازگشت به روشهای تروریستی گذشته توجیهپذیر است.
در این میان، نقش حامیان منطقهای و بینالمللی از دولت دمشق به عنوان عاملی تعیینکننده در تداوم بحران قابل تامل است.
کشورهایی که سالها با تامین مالی و تسلیحاتی از گروههای غیردموکراتیک حمایت کردهاند، اکنون در مواجهه با پیامدهای فاجعهبار سیاستهای خود در لایههای گوناگون باید پاسخگوی افکار عمومی باشند.
پرسش بنیادین اینجاست که آیا شعار «مبارزه با تروریزم» تنها نقابی برای توجیه اهداف ژئوپلیتیک بوده، یا ابزاری است برای انحراف توجه نهادها و بازیگران بینالمللی که پیش از این از ماهیت تروریستی گروه الجولانی و متحدانش آگاهی داشتهاند؟
همزمان، برخی رسانههای عربی مانند الجزیره با انتشار ادعاهای بدون سند درباره نقش ایران در تحرکات سوریه، نه تنها به تحریف واقعیتهای میدانی میپردازند، بلکه با جهتدهی سیاسی آشکار، آب به آسیاب تنشهای منطقهای میریزند. این درحالی است که گروههایی مانند التحریر با سابقه طولانی در ترور غیرنظامیان و تخریب زیرساختها، همچنان به عنوان تهدیدی جدی عمل میکنند؛ بازخوانی جنایات این گروهها از کشتار ادلب تا بمبگذاریهای دمشق، ضرورتی است که جامعه بینالمللی به بهانههای سیاسی از آن غفلت کرده است.
نگاهی به تحولات جاری سوریه نشان میدهد که حکمروایی گروه الجولانی به عنوان نماد افراطیگری سازمانیافته، خود به عاملی تعیینکننده در تشدید بحران تبدیل شده است. سیاستهای فرقهای این گروه، نه تنها به شکاف عمیق مذهبی در سوریه دامن زده، بلکه با ایجاد ساختارهای امنیتی شبهدولتی، فضایی از ترس سیستماتیک و حذف فیزیکی مخالفان را تحمیل کرده است.
واقعیت تلخ این است که سوریه امروز در باتلاقی از بیثباتی فرو رفته که حاصل تقاطع ناکارآمدی داخلی، افراطگرایی مسلحانه با محوریت الجولانی و رقابتهای ویرانگر منطقهای است. غلبه بر این بحران مستلزم عزمی بینالمللی برای تشکیل دولت فراگیر با مشارکت تمامی گروههای قومی-مذهبی، محاکمه عاملان خشونت در دادگاههای کیفری بینالمللی، و توقف حمایتهای نامشروع از گروههای تروریستی تحت هر عنوانی است.
بدون این اقدامات، نه تنها چشماندازی برای صلح در سوریه متصور نیست، بلکه شعلههای این آتش به ناچار دامن کل منطقه را خواهد گرفت.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید