خبرگزاری دید: شاید بتوان گفت که دلیل اصلی سردی روابط و تنش موجود، از دست رفتن عمق استراتژیک پاکستان در افغانستان است. اسلامآباد دههها برای حفظ نفوذ بر افغانستان تلاش کرده تا از این کشور بهعنوان سپری در برابر تهدیدات هند استفاده کند.

روابط میان اسلامآباد و کابل در بیش از سه سال گذشته و بهویژه در ماههای اخیر، به سوی تیرگی و تنش آشکار پیش رفته است. این وضعیت نهتنها ریشه در اختلافات تاریخی و ژئوپلیتیکی دارد، بلکه نتیجه سیاستهای راهبردی پاکستان و ناکامی آن در حفظ نفوذ پیشین بر افغانستان نیز میتواند باشد. تحلیل دلایل این تنش، از ادعاهای متقابل حمایت از گروههای شبهنظامی تا رقابتهای منطقهای و مسئله عمق استراتژیک، پیچیدگی روابط دو کشور را آشکار میسازد.
یکی از عوامل اصلی این تیرگی، مسئله تحریک طالبان پاکستانی (TTP) است که اسلامآباد همواره مدعی است از سوی طالبان افغان حمایت میشود. پاکستان بر این باور است که کابل به TTP پناه داده و این گروه را برای انجام حملات در خاک پاکستان تقویت میکند.
در مقابل، طالبان این اتهامات را بیاساس خوانده و پاکستان را به پشتیبانی از داعش شاخه خراسان متهم میکند که به بیثباتی در افغانستان دامن زده است. این اتهامزنیهای متقابل، اعتماد میان دو طرف را به شدت مخدوش کرده و زمینهساز تنشهای فزاینده شده است.
اختلاف بر سر خط مرزی دیورند نیز لایهای دیگر به این مناقشه افزوده است. پاکستان این خط را بهعنوان مرز رسمی خود با افغانستان به رسمیت میشناسد، اما کابل آن را میراث استعماری بریتانیا دانسته و از پذیرش آن سر باز میزند. این اختلاف دیرینه، که ریشه در تاریخ و هویت ملی دو کشور دارد، بستری برای سوءظن و خصومت فراهم کرده و هرگونه همکاری سازنده را دشوار ساخته است. البته تنشهای کنونی تنها به تحولات اخیر محدود نمیشود، بلکه از بنیانهای تاریخی عمیقی تغذیه میکند.
شاید بتوان گفت که دلیل اصلی سردی روابط و تنش موجود، از دست رفتن عمق استراتژیک پاکستان در افغانستان است. اسلامآباد دههها برای حفظ نفوذ بر افغانستان تلاش کرده تا از این کشور بهعنوان سپری در برابر تهدیدات هند استفاده کند. نگرانی پاکستان از نفوذ رو به رشد هند در افغانستان، بهویژه پس از سرمایهگذاریهای دهلی در زیرساختهای این کشور، اسلامآباد را به اتخاذ سیاستهایی سوق داده که به تخریب روابط با افغانستان انجامیده است. این در حالی است که با تسلط دوباره طالبان و کاهش نقش پاکستان در معادلات سیاسی کابل، به نظر میرسد اسلامآباد اکنون خود را در موقعیتی شکننده و منفعل میبیند.
در چنین شرایطی، پاکستان که نه اهرم قابل اطمینان و قدرتمندی برای مهار طالبان در اختیار دارد و نه فرصت مناسب برای رویارویی نظامی مستقیم با کابل را، به ابزارهای فشار سیاسی و اقتصادی روی آورده است. این سیاست با هدف انزوای طالبان در عرصه بینالمللی و جلوگیری از شکلگیری حکومتی قوی در کابل دنبال میشود که ممکن است منافع راهبردی پاکستان را به چالش بکشد. اما این رویکرد نهتنها نتیجه مطلوب را به همراه نداشته، بلکه پیامدهایی منفی برای منطقه و بهویژه افغانستان و پاکستان به بار آورده است.
با این حال، حمایت تاریخی پاکستان از گروههای افراطی و مداخله در امور داخلی افغانستان، این کشور را به کانونی برای ناپایداری و خشونت تبدیل کرده است. این سیاستها، که اغلب با انتقادات بینالمللی و اتهام حمایت از تروریزم همراه بوده، نهتنها به انزوای بیشتر پاکستان منجر شده، بلکه ثبات منطقهای را نیز به مخاطره انداخته است.
از دست رفتن نفوذ پاکستان در افغانستان یکی از عوامل اصلی فشارهای اخیر اسلامآباد بر طالبان است. در چنین وضعیتی، اسلامآباد در پیگیری اهداف خود به بنبستی استراتژیک رسیده و نیازمند بازنگری اساسی در رویکردش به افغانستان است.
نویسنده: احمدرضا نویسا- خبرگزاری دید