رؤیاهای مارشال دوستم؛ آیا تغییر بزرگی در راه است؟
خبرگزاری دید: سرنوشت امروز دوستم شاید نمونهای از پیامدهای تکیه بیش از حد بر حمایت خارجی باشد، اما آنچه ناامیدکنندهتر است، تکرار این رویکرد از سوی کسی است که خود قربانی آن بوده است. آیا بار دیگر تاریخ تکرار خواهد شد؟

خبرگزاری دید: عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان و عضو ارشد شورای عالی مقاومت برای نجات، در پیامی به مناسبت عید فطر اعلام کرده است که «تحولی سرنوشتساز در پیش است.» او وضعیت کنونی افغانستان را «حساس و پیچیده» توصیف نموده و از مردم خواسته است که اتحاد خود را حفظ کنند، اما آیا این وعده، نویدبخش تغییرات واقعی است، یا صرفاً بازتابی از امیدواریهای بیش از حد او؟
این نخستین بار نیست که دوستم از تحولات قریبالوقوع سخن میگوید. او که پس از تسلط طالبان به ترکیه مهاجرت کرده، بارها از لزوم مقابله با این گروه سخن رانده و وعده داد که شرایط موجود را دگرگون خواهد کرد. با این حال، برخی از وعدههای گذشته او، از جمله بازگشت به افغانستان برای برگزاری نماز عید، محقق نشده است.
به نظر میرسد که این بار، دوستم بیش از آن که بر اقدامات مستقیم خود اتکا کند، به تغییرات منطقهای و بینالمللی چشم دوخته است. سوال این است که آیا واقعاً تحولی بزرگ در راه است؟ آیا افغانستان به زودی شاهد دگرگونی عظیمی در جهت خواستههای مردم و مخالفان سیاسی طالبان خواهد بود؟ یا این که آقای دوستم بازهم دچار خوشبینی مفرط شده و با تحلیلی نادرست از شرایط جاری و تحولات سیاسی ـ امنیتی داخل و خارج از افغانستان، آرزوهای خود را به عنوان وعدههایی قطعی به مردم تحت سلطه طالبان ابراز میکند؟ آیا آینده افغانستان به تصمیمات و تحولات خارجی وابسته خواهد بود یا نیاز به یک نیروی داخلی برای تغییر واقعی دارد؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که تکیه بر عوامل بیرونی برای تغییر حاکمیت در افغانستان، بیش از آن که نشانه امیدواری باشد، ضعف مخالفان طالبان را نشان میدهد. دوستم که روزگاری فرماندهی نبردهای شمال علیه طالبان را بر عهده داشت، اکنون دیگر توان یا امکان بازگشت به میدان را ندارد. همین امر موجب شده است که او به جای ارائه یک راهبرد عملی، تغییر را به دیگران واگذار کند.
از سوی دیگر، تاریخ افغانستان نشان داده که اتکا به نیروهای خارجی، لزوماً نتیجه مثبتی در پی نداشته است. تجربه مداخله نظامی گسترده غرب در سال ۲۰۰۱ میلادی، نهتنها امنیت پایدار به همراه نداشت، بلکه در نهایت زمینه را برای بازگشت طالبان فراهم کرد. اکنون نیز اگر مخالفان این گروه تنها به تحولات خارجی امید ببندند، ممکن است نتیجهای مشابه رقم بخورد.
در نهایت، سرنوشت امروز دوستم شاید نمونهای از پیامدهای تکیه بیش از حد بر حمایت خارجی باشد، اما آنچه ناامیدکنندهتر است، تکرار این رویکرد از سوی کسی است که خود قربانی آن بوده است. آیا بار دیگر تاریخ تکرار خواهد شد؟
به نظر میرسد که سرنوشت غمانگیز امروز رهبران عملگرایی مانند مارشال عبدالرشید دوستم، بخشی از پیامدهای فاجعهبار اعتماد به دیگران در ایجاد تغییر در افغانستان است، اما مصیبت بزرگتر این است که افرادی مانند آقای دوستم که خود از قربانیان پیامدهای اتکا به دیگران محسوب میشوند، همچنان به امید اقدامی از سوی بیگانگان، به مردم افغانستان وعده تغییرات سرنوشتساز میدهند؛ این بدان معنا است که آقای دوستم هنوز از گذشته عبرت نگرفته است.
نویسنده: سید زکریا موسوی – خبرگزاری دید