خبرگزاری دید: چشم دوختن امریکا به موضوعات فرابرجامی مانند برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران، مانع دیگری است که ممکن است مذاکرات ایران و امریکا را به بنبست بکشاند. نفوذ گسترده منطقهای و دستاوردهای موشکی و توسعه فناوری تسلیحاتی، برای ایران خط سرخی است که تهران تحت هیچ شرایطی حاضر به عبور از آن نیست.

دونالد ترامپ، دوره جدید ریاست جمهوری خود را با اقدامات شوکهکننده تهاجمی تجاری و سیاسی علیه رقبا و حتی متحدان استراتژیک امریکا آغاز کرد. در این میان، اعلام سیاست فشار حداکثری بر ایران، نقطه عطفی در تنشهای تاریخی جمهوری اسلامی با ایالات متحده بود. به دنبال آن او با ارسال نامهای به رهبر و مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران، دو گزینه مذاکره یا جنگ را برای حلوفصل پرونده هستهای و فراتر از آن، توسعه فناوری نظامی و نفوذ منطقهای تهران، پیشنهاد کرد.
در ضمن و ذیل و تهدیدهای مکرر ترامپ برای حمله بیپیشینه نظامی به مراکز حساس و هستهای ایران که نوعی جنگ روانی برای مرعوب و مغلوب کردن تهران بود، در مصاحبهای با شبکه NBC در تاریخ ۷ اپریل ۲۰۲۵ (۱۸ حمل) ترامپ اظهار داشت که مذاکرات مستقیم بین مقامات امریکایی و ایرانی شروع شده و انتظار میرود تا روز شنبه (۱۲ اپریل ۲۰۲۵) به سطح بالاتری با حضور مقامات ارشد برسد.
او همچنین هشدار داد که اگر ایران به توافق هستهای تن ندهد، با عواقب شدیدی از جمله احتمال حمله نظامی مواجه خواهد شد و اعمال تعرفههای ثانویه علیه تهران را نیز منتفی ندانست.
در این سوی اما، مقامات جمهوری اسلامی، با حفظ آرامش و طمأنینه سیاسی، بارها تأکید کردند که چیزی به نام مذاکره مستقیم با امریکا برگزار نخواهد شد، بلکه مذاکرات تهران ـ واشنگتن، غیرمستقیم خواهد بود.
مهمتر از همه، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که نقش محوری در تعیین خطوط کلی سیاست خارجی ایران دارد، مذاکره مستقیم با امریکا را غیرعاقلانه و بینتیجه دانسته و این نظر، مبنای غیرقابل تخطی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران است.
سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز بارها با قاطعیت اعلام کرده که جمهوری اسلامی ایران، به دلیل سیاستهای راهبردی خود و بهویژه در واکنش به فشارهای حداکثری و تهدیدات بیوقفه ایالات متحده، مذاکره مستقیم با امریکا را به طور کامل منتفی میداند. از دیدگاه ایران، مذاکره غیرمستقیم از طریق کانالهای دیپلماتیک و با وساطت کشورهایی نظیر عمان و قطر، نه تنها مسبوق به سابقه است (همچون مذاکرات دوران اوباما و بایدن) بلکه این امکان را نیز برای تهران فراهم میآورد تا بدون هیچگونه عقبنشینی علنی از مواضع اصولی خود، مسیر دیپلماسی را با قدرت پیگیری کند.
با وجود این، تناقض میان ادعاهای ترامپ و مواضع شفاف جمهوری اسلامی ایران، تردیدهای عمیقی را درباره صحت اظهارات وی به وجود آورده است. برخی تحلیلها نشان میدهند که این اظهارات در واقع بیشتر مرتبط با اهداف سیاسی داخلی ایالات متحده هستند تا واقعیتهای خارجی.
این تناقض ناشی از تفاوت در تعابیر «مستقیم» و «غیرمستقیم» مذاکرات است، یا این که به بازی سیاسی دو طرف برای مدیریت افکار عمومی مربوط میشود. به هر حال، به نظر میرسد که مذاکرات واقعا غیرمستقیم باشد (همانطور که عراقچی به آن اشاره کرده است)، اما ممکن است برای افزایش فشار یا بزرگنمایی، بهصورت مذاکرات مستقیم به تصویر کشیده شود.
با آن که تا امروز، ۲۰ حمل، هیچگونه شواهد قطعی در مورد آغاز مذاکرات مستقیم میان ایران و ایالات متحده وجود ندارد، تحلیل مذاکرات آتی این دو رقیب دیرینه و تاریخی، امری دشوار و صرفا مبتنی بر احتمالات تحلیلی است؛ چرا که این مذاکرات در مقایسه با رویدادهای مشابه، موضوعی چندلایه و وابسته به شرایط پیجیده داخلی، منطقهای و بینالمللی است. با وجود این، برای بررسی مذاکرات ایران و امریکا، باید به زمینهها، اهداف و عوامل مؤثر در فرایند گفتگوها توجه کرد، سپس به احتمالات و نتایج ممکن پرداخت.
زمینههای مذاکرات
بعد از خروج امریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمها، ایران، با استناد به بدعهدی غربیها گام به گام تعهداتش را کاهش داد و محور مذاکرات آتی نیز عمدتاً برای رسیدن به توافقی جدید صورت میگیرد. اگرچه مطمئنا محورهای این مذاکرات، به دلیل سیاست فشار حداکثری محدود و منحصر به پرونده هستهای ایران نخواهد ماند و امریکا در پی اعمال محدودیت بر توسعه توان نظامی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی نیز خواهد بود.
در این طرف اما آنچه برای تهران اهمیت حیاتی دارد، خلاصی از فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای یکجانبه امریکا است. به بیان دیگر به همان اندازه که مهار هستهای ایران برای امریکا و اسرائیل اهمیت راهبردی دارد، لغو تحریمها و بازگشت ایران به شرایط عادی تجاری و تنفس اقتصادی آن در فضایی عاری از تحریم، یکی از انگیزههای اصلی تهران برای بازگشت به میز مذاکره است.
موانع مذاکرات
با وجود نیازهای متقابل امریکا و ایران به مذاکرات فشرده مستقیم یا غیرمستقیم، این مذاکرات با موانعی نیز روبرو است. یکی از موانع مهم در این مسیر دشوار، اعتماد از دسترفته ایران به امریکا است که به دنبال خروج یکجانبه دونالد ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری وی از برجام، به وجود آمد. بنابراین، تهران به همان اندازه که تمایل به گفتگو با هدف رفع تحریمها دارد، نسبت به تعهد جانب امریکایی این مذاکرات نیز بیباور است و این، میتواند به مثابه مانعی مهم در مسیر مذاکرات خودنمایی کند؛ اگرچه گزارشهای تأییدنشده حاکی از آن است که استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، با لیستی از سرمایهگذاران امریکایی آماده سرمایهگذاری در ایران، به عنوان تضمین پایبندی واشنگتن به تعهدات خود، در این مذاکرات شرکت میکند، اما این خبر حتی اگر راست و درست هم باشد، برای جلب اعتماد ایران کافی نیست.
افزون بر این، چشم دوختن امریکا به موضوعاتی فرابرجامی مانند برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران، مانع دیگری است که ممکن است مذاکرات ایران و امریکا را به بنبست بکشاند. نفوذ گسترده منطقهای و دستاوردهای موشکی و توسعه فناوری تسلیحاتی، برای ایران خط سرخی است که تهران تحت هیچ شرایطی حاضر به عبور از آن نیست.
ضمن آن که فشار اسرائیل و متحدان منطقهای امریکا را نیز باید به عنوان مانع دیگری بر سر راه این مذاکرات به شمار آورد. اسرائیل و کشورهای عربی از احیای برجام نگراناند و این، ممکن است امریکا را در تنگنای انتخاب میان حفظ متحدین منطقهای و توافق با ایران مردد کند.
همچنین تعارض اهداف طرفین، از موانع جدی این مذاکرات خواهد بود. ایران در پی رفع تحریمها، بازگشت داراییهای بلوکهشده و تضمین عدم خروج مجدد امریکا از توافق است، اما امریکا کنترل برنامه هستهای ایران، جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای و کاهش نفوذ منطقهای ایران را دنبال میکند که ماهیتا در تعارض با خواستها و اهداف جانب ایرانی مذاکرات قرار دارد و حداقل موجب طولانی شدن زمان دستیابی به نتیجه خواهد شد.
سناریوهای محتمل
با توجه به فاصله زیاد و راهبردی ایران و امریکا از یکدیگر، دستکم سه سناریو به عنوان سناریوهای احتمالی در فرایند مذاکرات تهران ـ واشنگتن قابل پیشبینی است:
توافق موقت: مانند توافقی برای توقف غنیسازی بالای ۶۰٪ در برابر آزادسازی بخشی از داراییها ایران. از نظر کارشناسان، در شرایط حاضر، توافق موقت میان ایران و امریکا، محتملترین گزینه برای مذاکرات آینده است.
توافق جامع جدید: این سناریو که مبتنی بر بازخوانی توافق هستهای ۲۰۱۵ برجام و قطعا همراه با محدودیتهای بیشتر برای برنامه هستهای جمهوری اسلامی خواهد بود، به دلیل نیاز به مصالحههای گسترده، کمتر محتمل است.
شکست مذاکرات: سناریوی سوم، شکست مذاکرات و بنبست در گفتگوهای میان ایران و امریکا است. در این صورت احتمال افزایش تنش، تحریمهای بیشتر و حتی درگیریهای نیابتی در منطقه و حتی درگیری مستقیم میان ایران و امریکا و اسرائیل افزایش مییابد، اما به نظر میرسد جمهوری اسلامی تدابیر بازدارنده زیادی اندیشیده تا هم از شکست مذاکرات جلوگیری کند، هم به کاهش تحریمها به عنوان یک هدف راهبردی دست یاید و هم اسرائیل و اعراب همسو با رژیم صهیونیستی را از رسیدن به آمال و آرزوهای خود بازدارد.
در هر صورت، آنچه مهم است اعتمادسازی امریکا برای ایران است. اگر این مهم برآورده شود و ایران و امریکا بتوانند منافع مشترکی برای همدیگر تعریف کنند، امکان رسیدن به یک توافق جامع وجود دارد، اما بدون شک مسیر آن بسیار دشوارگذار و پرچالش خواهد بود.
نویسنده: سید زکریا موسوی- خبرگزاری دید