سقوط قصاب؛ پایانبازی سیاست برای حکمتیار
خبرگزاری دید: دوران اوج حکمتیار، دولت مستعجل بود و دیری نپایید؛ پس از سقوط دولت کمونیستی، اختلافات عمیق میان گروههای مجاهدین بر سر قدرت، به جنگهای داخلی خونینی در کابل منجر شد. نقش حزب اسلامی حکمتیار، در این جنگها بسیار برجسته و محوری بود و مسوولیت بخش بزرگی از ویرانی کابل و کشتار غیرنظامیان متوجه این گروه است.

روز دوشنبه، ۲۵ حمل، وزارت عدلیه گروه طالبان فرمان توقف کامل فعالیت حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، ضبط تجهیزات دفاتر این حزب و بازداشت کارمندان آن را صادر کرد.
بر اساس این دستور، تمامی دفترهای حزب اسلامی در ولایتها باید در هماهنگی با والیها و ریاستهای استخبارات طالبان بسته، تجهیزات دفتری آنها ضبط و کارمندان این دفاتر تا زمان ابراز ندامت، بازداشت شوند.
در این مکتوب آمده است: در صورتی که دفتری از حزب اسلامی در ولایتی فعال نباشد، افرادی که به نمایندگی از این حزب فعالیت دارند، باید شناسایی و بازداشت شوند.
حبیبالرحمان حکمتیار، پسر گلبدین حکمتیار، در واکنش به این اقدام طالبان، در صفحه ایکس خود نوشت که طالبان میگویند امارت اسلامی، اما از عدالت و حقوق اسلامی خبری نیست. از برابری و برادری چیزی در آن نیست؛ یا با او هستید یا دست دوم و دشمن. نه مشوره نه نقد و نه نارضایتی قابل قبول است. حکومت کردن فقط حق طالب است، کدرها و صدها هزار جوان از کشور فرار میکنند.
او همچنین افزوده است که کمونیستها ناکام و شرمنده شدند، اینان نیز همان تجربه شرمندهها و ناکامها را تکرار میکنند.
او گفته قدرت اصلی از آن مردم است و طالبان مشروعیت مردمی ندارند، میترسند هر انتقاد و حرکت کوچکی به سرعت سرتاسری شود. فقط با ظلم و جبر میتوانند دوام کنند، اما عمر نظامهای دیکتاتوری و اقتدارگرا همیشه کوتاه است.
اقدام طالبان به بستن دفاتر و ممنوعیت کامل هرگونه فعالیت حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، در چارچوب ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی در قلمرو حکومت این گروه صورت گرفت. پیشتر نیز پس از اعمال محدودیتهایی بر فعالیتها و کنشگریهای سیاسی گلبدین حکمتیار، وزارت عدلیه طالبان در اقدامی ناگهانی بساط او را از خانهای بزرگ و مجلل که دولت اشرف غنی در محدوده دارالامان کابل با امتیاز مالی ویژه ماهانه به وی اعطا کرده بود، برچید و با بستن دروازه تلویزیون «بریا» که بلندگوی سیاسی ـ اعتقادی گلبدین حکمتیار بود، او را به منطقه وزیر اکبرخان تبعید کرد تا بیش از گذشته در حصر و حبس سیاسی قرار گیرد.
گلبدین حکمتیار، نامی آشنا در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان و همواره شخصیتی بحثبرانگیز بوده است. از رهبری یکی از مهمترین گروههای مجاهدین در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی تا نخستوزیری در دولت مجاهدین و سپس جنگهای داخلی کابل و پس از آن، سالها شورشگری مسلحانه در برابر دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی، فراز و فرودهای بسیاری را در زندگی سیاسی خود تجربه کرده است.
حکمتیار در دوران جنگ سرد و با حمایت ایالات متحده و عربستان سعودی، به یکی از قدرتمندترین رهبران مجاهدین تبدیل شد. حزب اسلامی او، از نظر سازمانی و نظامی، یکی از منظمترین و مجهزترین گروههای مقاومت بود. حمایتهای خارجی و ایدئولوژی رادیکال اسلامی، حکمتیار را به چهرهای محبوب در میان برخی افغانها و همچنین بازیگران منطقهای تبدیل کرد.
اما دوران اوج حکمتیار، دولت مستعجل بود و دیری نپایید؛ پس از سقوط دولت کمونیستی، اختلافات عمیق میان گروههای مجاهدین بر سر قدرت، به جنگهای داخلی خونینی در کابل منجر شد. نقش حزب اسلامی حکمتیار، در این جنگها بسیار برجسته و محوری بود و مسوولیت بخش بزرگی از ویرانی کابل و کشتار غیرنظامیان متوجه این گروه است. این جنگها، چهره حکمتیار را در میان مردم افغانستان خدشهدار و او را به «قصاب کابل» تبدیل کرد.
پس از ظهور طالبان، حکمتیار نقش برجستهای در سقوط دولت مجاهدین داشت و در موارد زیادی راه را برای پیشروی نیروهای طالبان در ولایاتی مانند غزنی، کابل و مزار هموار کرد، اما خود از خوانی که برای این گروه گسترده بود، طرفی نبست و به ناگزیر به جبهه مقاومت ضد طالبان پیوست. بعد از حادثه یازدهم سپتامبر و فروپاشی حکومت طالبان، حکمتیار بازهم نتوانست در دولت مورد حمایت غرب، صاحب جایگاه و پایگاه مبتنی بر توقعات و توهمات خود شود.
بنابراین بار دیگر راه کوه و بیابان و شورشگری مسلحانه علیه نیروهای ملی و بینالمللی را در پیش گرفت و با انجام حملات تروریستی در شهرها و از جمله در کابل، مسبب کشتار صدها شهروند غیرنظامی شد.
سرانجام پس از سالها تبعید و جنگ، حکمتیار در سال ۱۳۹۶ خورشیدی، با دولت اشرف غنی توافق صلح امضا کرد و دریافت امتیازات فوقالعاده دولتی، به کابل بازگشت. این بازگشت، به دلیل آن که او در افکار عمومی مردم افغانستان به عنوان مسوول جنایات جنگی دهه هفتاد شناخته میشود، با استقبال سردی از سوی مردم و برخی گروههای سیاسی مواجه شد.
به این ترتیب او در زورآزماییهای نظامی از ابتدا تا انتها شکست خورد و نتوانست رؤیای ریاست بر افغانستان را در عمل تعبیر کند، اما این پایان کار حکمتیار نبود؛ او در زورآزمایی سیاسی و دموکراتیک هم وارد گود شد. شرکت گلبدین حکمتیار در آخرین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۱۳۹۸، در شرایطی صورت گرفت که برخلاف باور خود به غربی بودن دموکراسی و انتخابات و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و با دست ردی که مردم افغانستان به سینه او زدند، در میدان زورآزمایی سیاسی و دموکراتیک نیز شکست خورد.
اکنون خبر بسته شدن دفاتر حزب اسلامی به رهبری این چهره شکستخورده سیاست معاصر افغانستان، در ولایات مختلف، نشانه کاهش نفوذ و قدرت گلبدین حکمتیار در دوران حاکمیت طالبان و انزوای مطلق او در بازیهای سیاسی است و آنچه دیروز بر سر حکمتیار و حزب متبوع او آمد، به عنوان آخرین میخ بر تابوت کنشگری سیاسی شمرده میشود.
این خبر نشانه آن است که حکمتیار برای همیشه از حضور در میدان سیاست افغانستان، بیرون انداخته شد.
نویسنده: سید زکریا موسوی – خبرگزاری دید