اسلایدشواقتصاد و توسعهتحلیلتحلیل و ترجمهجهانسیاست

زلزله ترامپ در ساختار وزارت خارجه؛ خداحافظ ارزش‌ها، سلام منافع!

خبرگزاری دید، واحد بین‌الملل: «امریکا اول» شعار دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود. او با همین شعار فریبنده و البته به مدد پشتوانه‌های پنهان و نامرئی امریکایی ـ صهیونی، توانست دل میلیون‌ها امریکایی را به دست بیاورد و راه ورود به کاخ سفید را برای خود و تیم سیاسی ـ امنیتی‌اش هموار سازد.

شعار اول امریکا تاکنون در سیاست‌ها و سوگیری‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی دونالد ترامپ، نمودها و نمودارهای گوناگون و پرچالشی داشته است. ترامپ با پررویی و بی‌پروایی از موازین و مؤلفه‌های مورد قبول نظم و نظام بین‌الملل، عبور کرده و بارها این نظم و نظام را به ویژه در عرصه وضع تعرفه‌های بی‌سابقه بر کالاهای وارداتی ایالات متحده از کشورهای دیگر، به چالش کشیده است.

اکنون در حالی ‌که ایالات متحده با چالش‌های جهانی پیچیده‌تری نسبت به گذشته و به مدد سیاست‌های تهاجمی ترامپ روبرو است، آقای پرزیدنت با پیش‌نویس طرحی برای بازسازی بنیادین وزارت خارجه امریکا، درصدد بازتعریف سیاست خارجی این کشور بر اساس منافع اقتصادی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی است.

در این یادداشت کوتاه، نگاهی گذرا به انگیزه‌ها، ابعاد و پیامدهای احتمالی این تغییرات می‌پردازیم.

کوچک‌سازی دولت، کاهش هزینه‌ها
از ابتدای ریاست ‌جمهوری ترامپ، یکی از اهداف اصلی دولت او، مهار هزینه‌های ناشی از ساختارهای گسترده و کم‌بازده دولتی بوده است. وزارت خارجه ایالات متحده، با شبکه‌ای از سفارتخانه‌ها و دفاتر موضوعی، از نگاه ترامپ یکی از مصادیق بارز این ساختارهای پرهزینه است. طرح تعطیلی سفارتخانه‌ها در مناطقی چون جنوب صحرای آفریقا و حذف بخش‌هایی که بازده ملموسی در سیاست خارجی ندارند، در چارچوب این راهبرد ارزیابی می‌شود.

عبور از ارزش‌محوری به عمل‌گرایی
یکی از نشانه‌های مهم این بازسازی، حذف دفاتر مرتبط با دموکراسی، حقوق بشر، اقلیم، حقوق زنان و نهادهای بین‌المللی است. این تصمیم، پیام آشکاری دارد: پایان سیاست خارجی ارزشی و آغاز عصری جدید از سیاست خارجی سودمحور. دولت ترامپ، برخلاف سنت لیبرال‌گرایانه سیاست خارجی امریکا، منافع اقتصادی و امنیتی را بر ترویج ارزش‌های جهانی اولویت داده است. او با این رویکرد، در پی آن است که هم هزینه‌های دولتی را به حداقل کاهش دهد و هم با عبور از ساختارهای رسمی، نوعی الیگارشی مبتنی بر افزونه‌خواهی سوداندیشانه را در سازوکار سیاست خارجی امریکا تزریق و تقویت کند.

بازتعریف جغرافیای سیاست خارجی
بر پایه طرح پیش‌نویس مورد نظر دونالد ترامپ برای تغییر ساختاری رویکردهای دستگاه دیپلماسی ایالات متحده، ساختار جدید وزارت امور خارجه امریکا شامل چهار هیأت منطقه‌ای خواهد بود:
۱. اوراسیا (اروپا، روسیه، آسیای مرکزی)
۲. خاورمیانه (کشورهای عربی، ایران، افغانستان، پاکستان)
۳. امریکای لاتین
۴. هند و اقیانوسیه (از شرق آسیا تا جنوب آسیا)
این تقسیم‌بندی، به ‌وضوح تمرکز واشنگتن بر رقبای ژئوپلیتیکی اصلی خود یعنی روسیه، چین و ایران را نشان می‌دهد. چنان ‌که به‌نظر می‌رسد، امریکا دیگر قصد ندارد برای همه دنیا سیاست‌گذاری کند؛ بلکه بر مناطق تعیین‌کننده در رقابت قدرت‌ها تمرکز خواهد کرد. این رویکرد، مبتنی بر اهدافی بنیادینی و دوراندیشانه، از جمله تسریع در دست‌یابی به امکان مهار رقبای اصلی امریکا در عرصه بین‌الملل است.

ترامپ با این دسته‌بندی، به دنبال آن است که با جلوگیری از تضییع توان مالی و انرژی انسانی امریکا در سراسر جهان، بیشترین تمرکز را به قدرت‌هایی اختصاص دهد که از توان بازدارندگی بالا در برابر توسعه هژمونی امریکا در سطح منطقه و جهان برخوردارند.

ضربه به چندجانبه‌گرایی
حذف دفاتر مرتبط با سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل، در امتداد خروج دولت ترامپ از نهادهایی چون یونسکو، توافقنامه اقلیمی پاریس و توافق هسته‌ای با ایران (برجام) قرار می‌گیرد. ترامپ با اتخاذ رویکردی ملی‌گرایانه و یکجانبه‌گرا، این سازمان‌ها را تهدیدی برای حاکمیت امریکا تلقی کرده و خواهان بازیگری مستقل‌تر در صحنه بین‌الملل است.

برای ترامپ بسیار دردناک است که می‌بیند قدرت اثرگذاری امریکا در معادلات جهانی در حال افول است و برخلاف دوران گذشته، بُرندگی و بَرندگی بلامنازع خود در سیاست جهانی را از دست داده است. از نظر او بخشی قابل توجه از این وضعیت، ناشی از حضور و کارآمدی نهادهای بین‌المللی است که بستر نقش‌آفرینی قدرت‌های نوظهور و چالش‌برانگیز رقیب این ابرقدرت را فراهم کرده است. در چنین شرایطی، تنها گزینه در دسترس، عبور از چارچوب‌ها و چالش‌سازی بر سر راه سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی است.

نیم‌نگاهی به محاسبه‌های انتخاباتی
اجرای چنین طرحی، علاوه بر ابعاد راهبردی، محملی برای جلب رضایت پایگاه رأی ترامپ نیز هست. اقشاری که به کاهش مداخلات خارجی، تقویت بنیه داخلی و مقابله با هزینه‌تراشی‌های بین‌المللی باور دارند، چنین تغییراتی را نشانه‌ای از اراده دولت برای وفاداری به شعار «امریکا اول» تلقی خواهند کرد. بنابراین، طرح تحول بنیادین در ساختار سیاست خارجی امریکا، مبتنی بر هدف‌گذاری‌های انتخاباتی نیز هست و حتی می‌تواند دست ترامپ را در زمینه تغییر قانون اساسی امریکا برای سومین دوره ریاست جمهوری خود باز کند.

دونالد ترامپ گفته است که «شوخی نمی‌کند» وقتی می‌گوید قصد دارد برای سومین دوره به عنوان رئیس‌جمهور امریکا خدمت کند.

قانون اساسی ایالات متحده می‌گوید که «هیچ فردی… نباید بیش از دو بار انتخاب شود» اما برخی حامیان ترامپ پیشنهاد کرده‌اند که ممکن است راه‌هایی برای دور زدن این موضوع وجود داشته باشد.

وقتی از ترامپ در مصاحبه‌ای با شبکه اِن‌بی‌سی درباره تلاش برای ماندن در کاخ سفید برای دوره سوم سؤال شد، او گفت: «روش‌هایی وجود دارد که می‌توان آن را انجام داد.»

به نظر می‌رسد بخشی از انگیزه‌های ترامپ برای ایجاد تغییر در ساختار سیاست خارجی امریکا، مبتنی بر تمهید چشم‌اندازی برای سومین دوره ریاست جمهوری هم هست.

نتیجه‌گیری: بازسازی یا انزوا؟
تغییرات پیشنهادی دولت ترامپ در ساختار وزارت خارجه، بازتابی از تلاش برای تمرکز بر منافع مستقیم امریکا و پرهیز از تعهدات جهانی غیرضروری است. با این حال، چنین رویکردی ممکن است در بلندمدت به تضعیف قدرت نرم ایالات متحده، کاهش اعتبار اخلاقی آن در نظام بین‌الملل و حتی واگذاری میدان به رقبای جهانی بینجامد. اکنون باید دید آیا این تغییرات صرفاً ابزاری انتخاباتی‌اند یا سرآغاز تحولی پایدار در سیاست خارجی ایالات متحده.

نویسنده: راحل موسوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا