اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهسیاست

آغوش باز جهان به روی طالبان؛ گامی برای رسمیت یا بخشی از رقابت‌های راهبردی؟

خبرگزاری دید: در دو هفته اخیر کابل میزبان ترافیک سنگین دیپلماتیک از کشورهای مختلف بوده است. حجم رفت‌وآمد هیأت‌های دیپلماتیک و اقتصادی در این بازه زمانی به کابل، تقریبا در سه سال پس از بازگشت طالبان به قدرت، بی‌سابقه است. این، نشانه آن است که جهان خود را با واقعیت‌های تازه‌ای در میدان سیاست افغانستان هماهنگ می‌سازد، اما آیا این اقدامات نشانه‌ای از برنامه‌ای جهانی برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان است؟

آغوش باز جهان به روی طالبان؛ گامی برای رسمیت یا بخشی از رقابت‌های راهبردی؟

سال جدید خورشیدی، دست‌کم برای طالبان با دستاوردهای سیاسی زیادی همراه بود. در نخستین ماه سال ۱۴۰۴ گروه طالبان به عنوان حاکم افغانستان خیزهای بلندی به سمت تثبیت جایگاه خود در نظام بین‌الملل برداشت. در کنار واگذاری سفارت افغانستان در برخی کشورها به این گروه، سفر هیأتی بلندپایه از امریکا به کابل و قندهار و افزایش تعاملات تجاری افغانستان با کشورهای همسایه و ترافیک دیپلماتیک سنگین در کابل، چند رویداد تعیین‌کننده مهم دیگر نیز اتفاق افتاد که برای طالبان خوشایند و برای مخالفان آن، نگران‌کننده بود.
دعوت چین از طالبان برای شرکت در نشست منطقه‌ای شانگهای برای نخستین بار پس از سه سال حاکمیت این گروه در افغانستان، حذف نام طالبان از لیست تروریستی روسیه و حذف پست نماینده ویژه برای زنان افغانستان از سوی دولت دونالد ترامپ، سه رویداد مهمی بود که در عرض سه روز اخیر روی داد.
این تصامیم، نشانه چرخش معنادار قدرت‌های بزرگ جهانی به سوی طالبان و روی گرداندن آشکار آنان از جبهه مخالف این گروه است.
نرمش جهان با عبور از ارزش‌ها
رویکردهای تازه‌ای که به شکل معناداری باب تازه‌ای از تعامل جهانی با طالبان را باز می‌کند و اسباب خروج حکومت این گروه از انزوای دیپلماتیک جهانی را فراهم می‌سازد، انزوای جبهه مخالف گروه حاکم افغانستان را نیز در پی دارد، اما هزینه‌ای که برای چنین رویدادی پرداخت می‌شود به سنگینی ارزش‌هایی است که دنیای امروز آنها را مبنا و معیار نظم مدرن و انسانی خود قرار داده است.
امریکا با شعار مبارزه با تروریزم و دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان و دموکراسی‌سازی، سیاست خارجی خود را به مثابه الگوی رفتاری دنیای امروز، معیاری برای تنظیم رفتار دیگر کشورها در چارچوب همین موازین و معیارها بازتعریف کرده است، اما اکنون با حذف پست نماینده ویژه برای زنان افغانستان، آشکارا نشان می‌دهد که به آنچه در زمینه دفاع از حقوق زنان می‌گوید، بی‌باور است.
در این میان آنچه قابل تامل است این است که اهداف و انگیزه‌های قدرت‌ها در زمینه تعامل با طالبان، نه‌تنها مشترک و هماهنگ نیست، بلکه اساسا تعارض منافع خود آنان و تغییر کاربری طالبان در جهت اهداف و برنامه‌های راهبردی قدرت‌های رقیب جهانی، نحوه مواجهه آنان با طالبان را شکل می‌دهد. به عنوان نمونه برای روسیه بسیار مهم است که از نزدیکی با طالبان به عنوان اهرمی برای پیش‌گیری از توسعه دامنه فعالیت داعش خراسان و در جهت تامین امنیت ملی خود بهره‌برداری کند. در حالی که برعکس، ممکن است امریکا کاربری دیگری از طالبان انتظار داشته باشد که در تعارض و تقابل با منافع روسیه قرار دارد.
با این حال، اهداف و اغراض قدرت‌های بزرگ از تعامل گسترده با طالبان هرچه باشد، متضمن عبور آنان از خط سرخ‌هایی است که خود آنان به عنوان ارزش‌های مبنایی نظام حقوقی دنیای امروز تعیین کرده‌اند.
به این ترتیب، دیگر نقض حقوق زنان در افغانستان، عاملی بازدارنده‌ از تعامل و حتی همسویی با طالبان نخواهد بود و عبور امریکا از این ارزش اعلامی، بر پایه منافع راهبردی واشنگتن در افغانستان، قابل توجیه است. چنین چیزی البته امری تازه و بی‌سابقه نیست. مواجهه امریکا با عربستان سعودی و دیگر ممالک عربی و اسلامی متهم به نقض حقوق بشر، اما تمهیدکننده بسترهای تحقق اهداف راهبردی واشنگتن، سابقه‌ای به درازای برقراری روابط دیپلماتیک ایالات متحده با جهان دارد و همواره ارزش‌های مورد ادعای سکانداران کاخ سفید، قربانی منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی این ابرقدرت شده است.
گامی به سمت رسمیت‌بخشی؟
در دو هفته اخیر کابل میزبان ترافیک سنگین دیپلماتیک از کشورهای مختلف بوده است. حجم رفت‌وآمد هیأت‌های دیپلماتیک و اقتصادی در این بازه زمانی به کابل، تقریبا در سه سال پس از بازگشت طالبان به قدرت، بی‌سابقه است. این، نشانه آن است که جهان خود را با واقعیت‌های تازه‌ای در میدان سیاست افغانستان هماهنگ می‌سازد، اما آیا این اقدامات نشانه‌ای از برنامه‌ای جهانی برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان است؟

رسیدن به پاسخ قطعی این پرسش، نیاز به زمان دارد، اما آنچه مهم است تثبیت جایگاه حکومت طالبان در سبد سیاست خارجی قدرت‌های جهانی و منطقه‎‌ای است. به رغم آن که در ظاهر حکومت طالبان مورد تحریم امریکا و سازمان ملل و دیگر قدرت‌های برتر غربی قرار دارد، اما در عمل نشانه‌ای از تحریم و تعزیر علیه حکومت سرپرست افغانستان دیده نمی‌شود. همزمان با بلوکه شدن دارایی بانک مرکزی افغانستان در امریکا، این ایالات متحده بود که هفته‌ای ۴۰ تا ۸۰ میلیون دالر به حکومت طالبان تقدیم می‌کرد تا اثرات تحریم صوری امریکا در مدیریت اقتصادی و پروژه‌های زیربنایی حکومت طالبان دیده نشود. بنابراین واضح است که غرب حاضر است از بسیاری از ارزش‌ها و ادعاهای خود چشم‌پوشی کند تا به بسیاری از مقاصد خویش با پرداخت هزینه کمتری برسد.
در هر صورت، این وضعیت طالبان را از شناسایی رسمی بی‌نیاز نمی‌کند، ولی فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر این گروه را به حداقل می‌رساند؛ به ویژه آن که این شیوه، سبب انزوای اپوزیسیون مسلح و غیرمسلح طالبان می‌شود که خود دستاوردی مهم برای تداوم حاکمیت این گروه بر افغانستان است.
آینده روابط امریکا، روسیه و طالبان
رقابت امریکا و روسیه دامنه‌ای وسیع و حوزه‌ای گسترده دارد؛ از جمله بر سر تصاحب طالبان یا نفوذ در بدنه این گروه برای دست یافتن به اهداف راهبردی خود در افغانستان و منطقه. حذف طالبان از فهرست گروه‌های تروریستی روسیه نیز در راستای همین رقابت صورت گرفت؛ آن گونه که پس از آن امریکا پست نماینده ویژه برای زنان افغانستان را به مثابه مهم‌ترین اهرم فشار سیاسی ـ حقوقی بر طالبان، با نگاه به همین متغیر انجام داد.
به این ترتیب، گاهی رقابت قدرت‌های بزرگ، زمینه‌ساز صدور امتیازاتی طلایی برای طالبان می‌شود، اما این که آینده روابط امریکا، روسیه و طالبان با عنایت به تغییر مواضع این دو قدرت بزرگ در قبال طالبان، چگونه خواهد بود، بستگی به متغیرهای سیاسی ـ امنیتی جاری در منطقه از یکسو و میزان تعامل آنان با گروه حاکم بر افغانستان از سوی دیگر دارد.
با این حال، سوالی که باقی می‌ماند این است که آیا امریکا حاضر است به طور کامل از فشار بر طالبان در زمینه حقوق بشر و حقوق‌زنان صرف‌ نظر کند، یا این که این تصمیمات به عنوان بخشی از یک مذاکره پیچیده‌تر برای دستیابی به توافق‌های امنیتی و سیاسی با طالبان است؟

نویسنده: راحل موسوی – خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا