اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهسیاست

۷ و ۸ ثور؛ دو رویداد با دو ماهیت متفاوت

خبرگزاری دید: رهبران، به دلیل ناتوانی در ایجاد یک نظام فراگیر و ملی و غرق شدن در عطش قدرت‌طلبی و افزون‌خواهی، نه‌تنها دستاوردهای جهاد را خدشه‌دار کردند، بلکه با دامن زدن به منازعات داخلی، کشور را درگیر بحرانی عمیق‌تر ساختند.

تفاوت 7 و 8 ثور؛ دو رویداد با دو ماهیت متفاوت

موضوع ۷ و ۸ ثور از جمله مباحث جنجالی و بحث‌انگیز در محافل سیاسی و اجتماعی افغانستان است که به دلیل اهمیت تاریخی و تاثیرات عمیق این دو رویداد بر سرنوشت کشور، نیازمند بررسی دقیق و منصفانه است.
برخی بدون تفکیک میان این دو رویداد، هردو را به‌عنوان نقاط سیاه در تاریخ افغانستان قلمداد می‌کنند. این در حالی است که ۷ ثور ۱۳۵۷ و ۸ ثور ۱۳۷۱ از نظر ماهیت، اهداف و پیامدها بایکدیگر تفاوت‌هایی اساسی دارند.
در ۷ ثور ۱۳۵۷، کودتایی توسط حزب دموکراتیک خلق، با حمایت مستقیم شوروی سابق، علیه دولت قانونی محمدداوود خان، اولین رییس‌جمهور افغانستان، انجام شد. در این کودتا، محمدداوود خان و اعضای خانواده‌اش به‌صورت بی‌رحمانه در کابل کشته شدند. این اقدام که فاقد پشتوانه مردمی بود، قدرت را به حزب دموکراتیک خلق سپرد و سرآغاز دوره‌ای از خشونت، سرکوب و کشتارهای گسترده شد.
با آغاز مقاومت‌های مردمی در برابر این رژیم کودتایی، حزب حاکم به سرکوب شدید مخالفان پرداخت و موجی از خون‌ریزی و خشونت و بی‌ثباتی را در کشور به راه انداخت. بنابراین ۷ ثور نماد یک حرکت غیرقانونی، ضد دولتی و فاقد مشروعیت مردمی است که پیامدهای فاجعه‌باری برای افغانستان به دنبال داشت.
در مقابل، ۸ ثور ۱۳۷۱ رویدادی کاملاً متفاوت است که نقطه اوج مبارزات مردمی و ملی افغانستان در برابر اشغال شوروی سابق و رژیم‌های وابسته به آن بود. مردم افغانستان طی چهارده سال جهاد و مقاومت در برابر قشون سرخ و دولت‌های دست‌نشانده، هزینه‌های سنگین انسانی و مادی پرداختند و با عزم راسخ در راه آرمان‌های ملی و میهنی خود ایستادگی کردند.
۸ ثور، نتیجه این نهضت مردمی بود که با هدف دفاع از استقلال کشور و مقابله با نظم کودتایی و غیرمردمی شکل گرفت. این روز، نماد پیروزی مردم در برابر متجاوز خارجی و عمال داخلی آن‌ها است و از این منظر، جایگاهی درخشان در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه افغانستان دارد.
با وجود دستاورد بزرگ ۸ ثور، انحرافات و کج‌روی‌هایی که پس از این رویداد اتفاق افتاد، به بدنامی این پیروزی تاریخی در داخل و خارج کشور منجر شد. این انحرافات نه به مردم، که با عشق به دین و وطن سال‌ها جهاد کردند، بلکه به برخی رهبران سیاسی و سران مجاهدین بازمی‌گردد. این رهبران، به دلیل ناتوانی در ایجاد یک نظام فراگیر و ملی و غرق شدن در عطش قدرت‌طلبی و افزون‌خواهی، نه‌تنها دستاوردهای جهاد را خدشه‌دار کردند، بلکه با دامن زدن به منازعات داخلی، کشور را درگیر بحرانی عمیق‌تر ساختند. بنابراین عملکردهای اشتباه رهبران جهادی، نباید به پای مبارزات برحق و فداکاری‌های مردم نوشته شود.
با توجه به تفاوت‌های بنیادین میان ۷ و ۸ ثور، لازم است این دو رویداد را از یکدیگر تفکیک کرده و با دیدی منصفانه و واقع‌بینانه به آن‌ها بنگریم. ۷ ثور نماد کودتا، خشونت و نقض حاکمیت ملی است، در حالی که ۸ ثور نمایان‌گر مقاومت مردمی و پیروزی در برابر تجاوز خارجی است.
هرچند انحرافات پس از ۸ ثور از درخشندگی این پیروزی کاست، اما این کاستی‌ها نباید به اصل مبارزات مردم لطمه بزند. انحرافات سیاسی و عملکرد نادرست برخی رهبران، باید از حساب نهضت ملی و مردمی جدا شود.
با این‌همه، برای ساختن آینده‌ای امن و باثبات برای افغانستان، باید با نگاهی واقع‌بینانه به گذشته نگریست. نقاط سیاه تاریخ، مانند کودتای ۷ ثور و انحرافات پس از ۸ ثور، باید به‌عنوان درس عبرت مورد توجه قرار گیرند. در عین حال، جنبه‌های درخشان، مانند مبارزات مردمی در ۸ ثور، می‌توانند الهام‌بخش نسل‌های آینده برای حراست از استقلال و عزت ملی باشند.

نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا