تجارت مرگ در خلیج فارس؛ ترامپ و قمار یک تریلیون دالری بر اسپ بازنده
خبرگزاری دید: پاسخ را باید در شکستهای مکرر سیاستهای امریکا در غرب آسیا جستجو کرد. از فروپاشی پروژههای امریکایی در سوریه، تا ناتوانی در مهار مقاومت یمن، همه و همه گویای آن است که ایالات متحده نمیتواند حتی از داراییهای استراتژیک خود محافظت کند.

سفر جنجالی دونالد ترامپ به منطقه خلیج فارس، بیش از آن که نشانی از دیپلماسی داشته باشد، جلوهای تمامعیار از «تجارت جنگ» بود؛ تجارتی که از صندوقهای نفتی حکام عرب، مستقیم به جیب صنایع نظامی امریکا سرازیر شد. بهگزارش نیویورکر، ترامپ در این سفر موفق شد قراردادهایی به ارزش بیش از یک تریلیون دالر با عربستان، قطر و امارات امضا کند؛ قراردادهایی که عمدتاً در حوزههای نظامی، هوافضا، انرژی، هوش مصنوعی، آموزش پزشکی و بهداشت بودند، اما در اصل یک هدف را دنبال میکردند: تضمین بقای سلطنتهای نفتی در سایه امنیت پوشالی امریکایی.
ترامپ در این سفر با همراهی وزرای دفاع، خارجه، خزانهداری و حتی چهرههایی مانند ایلان ماسک، توانست توافقاتی چون فروش ۱۶۰ فروند هواپیمای بوئینگ به قطر به ارزش ۲۰۰ میلیارد دالر، قرارداد ۱۴۲ میلیارد دالری تسلیحاتی با عربستان و شراکت اقتصادی راهبردی در زمینه نظامی با امارات را بهدست آورد. در مجموع، کاخ سفید اعلام کرد که این سفر با تعهدات سرمایهگذاری بالغ بر یک تریلیون دالر به پایان رسید.
اما پرسش اساسی این است که این حجم بیسابقه از قراردادهای نظامی و اقتصادی چه دستاوردی برای مردم منطقه به همراه داشته است؟
پاسخ را باید در شکستهای مکرر سیاستهای امریکا در غرب آسیا جستجو کرد. از فروپاشی پروژههای امریکایی در سوریه، تا ناتوانی در مهار مقاومت یمن، همه و همه گویای آن است که ایالات متحده نمیتواند حتی از داراییهای استراتژیک خود محافظت کند، چه رسد به آن که ضامن امنیت کشورهای عربی باشد.
واقعیت آن است که رژیمهای عربی، اسیر یک توهم امنیتی شدهاند؛ گمان میکنند با خرید سلاحهای پیشرفته و نزدیک شدن به امریکا میتوانند بقای خود را تضمین کنند، اما تجربه یک دهه گذشته، از انقلابهای عربی تا حملات مقاومت به عمق سعودی و امارات، نشان داده که واشنگتن شریکی وفادار و تضمینکننده امنیت نیست، بلکه فروشندهای است که امنیت را همچون کالایی لوکس میفروشد و در بزنگاهها، مشتری خود را تنها میگذارد.
سیاست جدید واشنگتن نیز کاملاً آشکار است: تشکیل محور امنیتی ـ اقتصادی مشترک میان اسرائیل، کشورهای محافظهکار عرب و امریکا با هدف مهار چین، روسیه و ایران.
در این میان، امریکا تلاش میکند با شعارهای فریبنده و اقدامات نمایشی، از جمله لغو برخی تحریمها علیه سوریه، چهرهای متفاوت از خود نشان دهد؛ در حالی که هدف اصلی، کشاندن دمشق به پیمان ابراهیم و واگذاری منابع استراتژیک انرژی آن به شرکتهای غربی است.
در نهایت، آنچه ترامپ از منطقه با خود برد، سودهای کلان نظامی و اقتصادی بود و آنچه باقی گذاشت، توهمی تازه از امنیت خریدنی برای حکامی که همچنان بر اسپ بازنده میتازند. تجربه یمن اما یکبار دیگر ثابت کرد که قدرت واقعی در میدان نبرد و اراده ملتها نهفته است، نه در ناوهای هواپیمابر و جنگندههای چند میلیارد دالری.
آیا واقعاً امنیت کالایی قابل خرید است یا این که این معاملات تنها آغازگر دور جدیدی از بیثباتی در منطقه خواهد بود؟
واحد بینالملل – خبرگزاری دید