اسلایدشوانفجارتحلیلتروریسمجنگسیاستمنطقهنظامی

ده نکته کوتاه درباره جنگ ایران و اسرائیل

واحد بین‌الملل خبرگزاری دید: حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک ایران، که با پاسخ نظامی قاطع ایران همراه شد، نقطه عطفی در معادلات راهبردی منطقه‌ای و بین‌المللی محسوب می‌شود.

در این یادداشت، با تمرکز بر رخدادهای سه روز گذشته، برای فهم ابعاد ژئوپلیتیک و راهبردی بحران اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، به ده نکته کوتاه پرداخته می‌شود.

۱٫ همزمانی معنادار با ضرب‌الاجل ترامپ

زمان‌بندی آغاز حمله اسرائیل علیه ایران، اولین نکته‌ای است که بایستی مورد توجه قرار گیرد؛ حمله‌ای که تنها یک روز پس از پایان مهلت دوماهه ترامپ برای ایران در خصوص مذاکرات هسته‌ای صورت گرفت. این همزمانی، نمی‌تواند تصادفی باشد و نشان‌دهنده نقش امریکا در تشویق تل‌آویو به آغاز جنگی تمام‌عیار علیه ایران است.

۲٫ نقض آشکار منشور ملل متحد

این تجاوز نظامی نقض صریح منشور سازمان ملل متحد و تمام قواعد شناخته‌شده بین‌المللی است. از منظر حقوق بین‌الملل، چنین تجاوزی صرفاً با بیانیه‌های محکومیت قابل جبران نیست، بلکه نیازمند اقداماتی عملی بین‌المللی برای بازدارندگی از تکرار آن است.

۳٫  ناتو و چراغ سبز به تل‌آویو

حمله اسرائیل به ایران با هماهنگی قبلی با سران ناتو و با تأیید ضمنی امریکا انجام شده است. بنابراین، ناتو عملا در این جنگ طرف اسرائیل قرار گرفته و از منظر راهبردی، تقابل ایران با اسرائیل را به سطحی بالاتر و بین‌المللی‌تر ارتقا داده است.

۴٫ پروژه قدیمی برای کشاندن غرب به جنگ با ایران

از ابتدای مذاکرات هسته‌ای در سال ۱۳۸۲، اسرائیل تلاش کرده با شکست روند دیپلماتیک، غرب را به رویارویی نظامی با ایران سوق دهد. اقدامات اخیر نیز در جهت همان پروژه‌ای است که از دو دهه پیش آغاز شده است.

۵٫ اسرائیل، بازیگر اصلی در منازعه هسته‌ای

یک مقام سابق موساد گفته بود: «طرف اصلی شما در مذاکرات هسته‌ای، اسرائیل است، نه گروه ۵+۱.» بنابراین نفوذ اسرائیل در تعیین جهت‌گیری‌های سیاست خارجی غرب در قبال ایران، از مدت‌ها پیش کلید خورده و امروز به شکل عینی‌تری خود را نشان می‌دهد.

۶٫  بزرگ‌ترین حمله به ایران پس از جنگ تحمیلی

حمله اخیر بزرگ‌ترین تجاوز نظامی به ایران پس از جنگ عراق علیه ایران است؛ با این تفاوت که در جنگ عراق، رژیم صدام از حمایت گسترده بلوک شرق، غرب و برخی کشورهای عربی برخوردار بود، اما امروز بسیاری از بازیگران منطقه‌ای در این تقابل پشت اسرائیل قرار نگرفته‌اند.

۷٫  ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی

حمله یک کشور دارای سلاح هسته‌ای (اسرائیل) به کشوری که فاقد چنین تسلیحاتی است (ایران) ناکارآمدی معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بیش از پیش آشکار کرده است؛ زیرا این نهادها نتوانسته‌اند از ایران در برابر حملات غیرقانونی محافظت کنند.

۸٫  بازنگری در استراتژی هسته‌ای ایران

حمله مستقیم به تأسیسات هسته‌ای ایران، اثر قطعی بر جهت‌گیری آینده برنامه هسته‌ای ایران خواهد گذاشت. این حمله، نتیجه عملی هم‌سویی اسرائیل، ناتو و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با یکدیگر برای به ‌زانو درآوردن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران تلقی شده و بی‌تردید واکنشی راهبردی از سوی ایران در پی خواهد داشت.

۹٫  هدف نهایی: تغییر رژیم و تجزیه ایران

پروژه اسرائیل چیزی فراتر از حمله نظامی است. هدف نهایی، براندازی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد بی‌ثباتی داخلی، آشوب و حتی تجزیه ایران است. بر این اساس، این تقابل صرفاً در حوزه نظامی و هسته‌ای خلاصه نمی‌شود، بلکه ماهیتی تمام‌عیار دارد که امنیت ملی و انسجام سرزمینی ایران را هدف گرفته است.

۱۰٫ خطای راهبردی غرب

چراغ سبز امریکا و ناتو به اسرائیل برای این حمله، یک اشتباه راهبردی بزرگ بوده است. نتیجه این بحران، نه‌تنها معادلات قدرت در خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد، بلکه احتمالاً موجب افزایش نفوذ قدرت‌های شرقی در منطقه خواهد شد.

نتیجه‌گیری

تردیدی وجود ندارد که راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قبال برنامه هسته‌ای و سیاست منطقه‌ای خود، در آستانه یک بازنگری اساسی قرار دارد. از یک سو، ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی در حمایت از ایران و سکوت آنها در برابر تجاوزات آشکار رژیم صهیونیستی، مشروعیت سازوکارهای حقوقی موجود را زیر سؤال برده است و از سوی دیگر، اقدامات نظامی اسرائیل، محدودیت‌های پیشین درباره راهبردهای بازدارندگی ایران را به چالش کشیده‌اند. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد تهران، بیش از هر زمان دیگری، به این جمع‌بندی رسیده است که امنیت ملی و پیشرفت فناوری راهبردی، باید بر پایه بازدارندگی واقعی و نه تعهدات نابرابر بین‌المللی، سامان یابد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا