اسلایدشوتحلیلتحلیل و ترجمهجنگجهانسیاستمنطقه

امریکا در دام صهیونیزم؛ شکست در توهّم پیروزی

خبرگزاری دید: آنچه تاکنون به اثبات رسیده است، شکست رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف و آرمان‌های خیالی خود در ایران بوده است؛ چیزی که امریکا را مجبور کرد مستقیماً وارد عمل شود و با عبور از همه خط سرخ‌های نظام بین‌الملل، با حمله به تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، دنیا را وارد مرحله تازه‌ای از بحران بی‌ثباتی کند.

امریکا در باتلاق توهم پیروزی با صهیونیزم

با آغاز تجاوز اسرائیل به خاک ایران، امریکا خود را کنار کشید و دونالد ترامپ، رییس جمهور این کشور رسما اعلام کرد که در تجاوز اسرائیل به ایران، نقش و دخالتی نداشته است. این ادعا برای هیچ انسان خردمندی باورپذیر نبود؛ زیرا همه می‌دانند که اسرائیل بدون چراغ سبز امریکا جرأت ندارد وارد درگیری مستقیم با ایران شود. نتانیاهو اگرچه در حمله به ایران دچار اشتباه محاسباتی استراتژیک شد، اما اینقدر می‌دانست که جمهوری اسلامی ایران، به لحاظ توان دفاعی، با حماس و حزب‌الله و یمن فرق‌های زیادی دارد. به همین دلیل تبانی و توافق پشت پرده این رژیم با امریکا، مبتنی بر همراهی دونالد ترامپ در ادامه تجاوزات به خاک ایران بوده است.

تحولات بیست و دو ماه گذشته در خاورمیانه، ترامپ و نتانیاهو را دچار توهم آسیب‌پذیری و انفعال ایران کرده بود. به علاوه آن که آنان با تکیه بر تحلیل‌های پادرهوای ناشی از بررسی داده‌های غیرواقعی فضای مجازی در خصوص خالی شدن پشت نظام جمهوری اسلامی ایران از حمایت مردمی و فشارهای سنگین اقتصادی برآمده از تحریم‌های یک‌جانبه و غیرعادلانه غرب علیه ایران، در کنار حضور پنهانی عناصر مزدور موساد در داخل و برخورداری شان از امکانات تهاجمی و آموزش‌های میدانی برای ضربه زدن به امنیت داخلی جمهوری اسلامی، تصور می‌کردند که زمان بهره‌برداری از طرح‌های استعماری براندازانه شان آن هم در حالی که دولت و ملت ایران با برگزاری مذاکرات هسته‌ای اغفال شده‌اند، فرا رسیده است و در یک به هم زدن، شرایط برای دگرگونی‌های ساختاری در ایران فراهم می‌شود.

بر پایه همین باورهای خودبنیاد بود که ایران با قرار گرفتن در برابر موج سهمگین حمله غافلگیرانه روز جمعه گذشته (۲۳ جوزا) در ابتدا دچار اندکی شوک و آشفتگی شد، اما در کمتر از یک شبانه‌روز، رهبری مدبرانه نظام همه خلأهای ناشی از شهادت فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را به سرعت پر کرد با انجام نخستین عملیات وعده صادق ۳، ورق را به نفع ایران برگرداند.

پس از آن در طول ده روز گذشته، رونمایی ایران از شگفتانه‌های حیرت‌آور موشکی خود، نه‌تنها رژیم صهیونیستی را «بیچاره» کرد و به زانو درآورد، بلکه موجبات حیرت و دست‌پاچگی قدرت‌های غربی حامی این رژیم جنایتکار و در رأس، امریکای مستکبر را فراهم آورد.

تحولات میدانی ده روزه نخست جنگ مستقیم ایران و اسرائیل آشکارا نشان داد که رژیم صهیونیستی به تنهایی توان مقابله با پیچیدگی‌های دفاعی و امنیتی ایران و اسرارآمیز بودن امور فنی برنامه هسته‌ای ایران را ندارد و ادامه حملات مرگبار و ویرانگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به زیرساخت‌های نظامی ـ امنیتی و مراکز حساس و گلوگاه‌های حساس و حیاتی اقتصادی اسرائیل، رژیم را در آستانه نابودی مطلق قرار می‌دهد. حجم ویرانگری موشک‌های بالستیک فتاح، سجیل و خیبر در کنار پهپادهای انتحاری شاهد که ناکارآمدی مضحک سامانه دفاع موشکی تاد و فلاخن داود و گنبد آهنین و… اسرائیل و در واقع امریکا را برملا کرد، به اندازه‌ای گسترده و گیج‌کننده است که اکنون تل‌آویو فرق زیادی با غزه ندارد. این غیر از هزینه‌های سنیگن و جبران‌ناپذیر اقتصادی و شکست روانی میلیون‌ها صهیونیستی است که در طول شبانه‌روز مجبور می‌شوند بارها به پناهگاه‌های زیرزمینی فرار کنند و میزان نارضایتی شان از دولت تروریست و کودک‌کش نتانیاهو به صورت تصاعدی بالا برود، در حالی برعکس، حملات متجاوزانه اسرائیل و امریکا به خاک ایران که تاکنون شهادت ده‌ها شهروند غیرنظامی را در پی داشته، موجب اتحاد ملی و انسجام اجتماعی عمیق و عظیم در میان طیف‌های گوناگون سیاسی و توده‌های متنوع اجتماعی شده است.

آنچه تاکنون به اثبات رسیده است، شکست رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف و آرمان‌های خیالی خود در ایران بوده است؛ چیزی که امریکا را مجبور کرد مستقیماً وارد عمل شود و با عبور از همه خط سرخ‌های نظام بین‌الملل، با حمله به تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، دنیا را وارد مرحله تازه‌ای از بحران بی‌ثباتی کند.

این اقدام تروریستی که نه‌تنها علیه ایران، بلکه علیه کل بشریت و قوانین و مقررات جهانی صورت گرفت، پیامدهای زیر را در ابعاد وسیع جهانی به دنبال خواهد داشت:

  1. شکست استراتژی نیابتی
    اسرائیل به عنوان نیروی نیابتی امریکا در منطقه، نتوانست از عهده مأموریت خود علیه ایران و پیش‌تر از آن محور مقاومت برآید. این ناتوانی، نشان داد که امریکا نمی‌تواند تنها با تکیه بر متحدان منطقه‌ای خود به اهدافش برسد و ناگزیر مستقیما وارد درگیری با ایران شد، در حالی که به خوبی می‌داند هزینه‌هایی که این دخالت متجاوزانه روی دست دولت ترامپ می‌گذارد، به مراتب سنگین‌تر از شکست رژیم صهیونیستی در خاورمیانه است.

افزایش هزینه‌های نظامی ـ اقتصادی امریکا
ورود مستقیم واشنگتن به میدان جنگ با ایران، معنای پذیرش ریسک‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی بیشتر در منطقه است و این بار، تجربه شکست‌های امریکا در خاورمیانه، به ویژه در عراق و افغانستان، در ابعادی وسیع‌تر و جبران‌ناپذیرتر تکرار خواهد شد.

  1. تقویت جایگاه ایران در منطقه و نظام بین‌الملل
    با تجاوز پی در پی و هماهنگ‌شده اسرائیل و امریکا به ایران، جایگاه و مشروعیت ایران در افکار عمومی جهانی به صورت بی‌سابقه‌ای بالا رفت و به روشنی نشان داد که ایران نه تنها در میدان نبرد با اسرائیل مقاومت کرده، بلکه باعث شده ابرقدرتی مثل امریکا از حالت غیرمستقیم به سمت مداخله مستقیم سوق یابد که خود نشانه‌ای از تغییر توازن قدرت است و پس از پایان این نبرد نیز جمهوری اسلامی را در موقعیت برتر قرار خواهد داد.

به این ترتیب، حمله امریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، نه یک اقدام مقتدرانه و از موضع قدرت، بلکه واکنشی به ناکامی اسرائیل در ده روز نخست تجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران و افزایش هزینه‌های بی‌پاسخ ماندن ایران بود.

این، نشانه آن است که که محاسبات نخستین واشنگتن و تل‌آویو در قبال ایران، بی‌پایه و مبتنی بر توهم بوده و در نهایت سبب شد امریکا از استراتژی «جنگ نیابتی» به سمت مداخله مستقیم کشیده شود؛ چیزی که می‌تواند پیامدهای بلندمدت و غیر قابل‌پیش‌بینی برای منطقه و جهان داشته باشد.

نویسنده: راحل موسوی – خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا