Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلجهانسیاستمنطقه

سازمان ملل و بحران افغانستان؛ واقع‌گرایی، چالش‌ها و راهکارها

نشست مجمع عمومی سازمان ملل درباره افغانستان در ۱۶ سرطان ۱۴۰۴ برگزار شد. در این نشست، قطعنامه‌ای با ۱۱۶ رأی موافق، ۲ رأی مخالف (امریکا و اسرائیل) و ۱۲ رأی ممتنع به تصویب رسید. در این قطعنامه، موضوعاتی چون وضعیت وخیم انسانی، تداوم کمک‌های بشردوستانه، نقش حکومت سرپرست طالبان در تسهیل این کمک‌ها، تعیین هماهنگ‌کننده ویژه برای افغانستان، ضرورت تشکیل حکومت فراگیر، نقض حقوق زنان و دختران و همچنین لزوم تعامل مسوولانه با حکومت طالبان برای تأمین امنیت و مقابله با تروریزم مورد تأکید قرار گرفت.

رویکرد سازمان ملل: واقع‌گرایی در برابر انکار
سازمان ملل در این قطعنامه، به صورت ضمنی حکومت سرپرست طالبان را به‌عنوان واقعیت حاکم بر افغانستان پذیرفته است. در عین حال، تشکیل یک حکومت فراگیر با مشارکت زنان، اقوام و مذاهب مختلف را به‌عنوان جوهره اصلی این سند مطرح کرده است. این نهاد بین‌المللی، تعامل سازنده با حکومت طالبان را تنها راه مؤثر برای ثبات افغانستان و ادغام آن در جامعه جهانی می‌داند.

چالش‌های اصلی فراروی سازمان ملل

  1. سازمان ملل؛ میانجی بی‌طرف یا ابزار قدرت‌های جهانی؟
    سابقه حضور سازمان ملل در افغانستان، نشان از ناکامی در حل بحران‌ها دارد. در دوران جنگ سرد و اشغال شوروی و نیز طی دو دهه حضور امریکا، این سازمان یا به حاشیه رانده شد، یا تحت نفوذ قدرت‌های بزرگ قرار گرفت.

پس از بازگشت طالبان به قدرت، امریکا کوشید با ایجاد روند «دوحه»، مدیریت بحران افغانستان را از طریق سازمان ملل و در موازات فرمت منطقه‌ای «مسکو» در دست گیرد، اما عدم همراهی کشورهای منطقه و بی‌اعتمادی حکومت سرپرست طالبان به این روند، موجب شکست آن شد.

  1. دو قطبی در سیاست جهانی
    در نشست اخیر نیز شکاف آشکار میان غرب و شرق مشهود بود. امریکا و اتحادیه اروپا خواهان فشار بر طالبان‌اند، در حالی که روسیه، چین و کشورهای منطقه به دنبال تعامل عملی هستند. این دوگانگی مانع اجماع جهانی و در نهایت موجب بن‌بست در مسیر حل بحران افغانستان شده است.

در این فضا، ممکن است قدرت‌های جهانی بر سر افغانستان و کشورهای مشابه مانند سوریه، معامله‌ای سیاسی انجام دهند و در مقابل یکدیگر امتیاز دهند؛ وضعیتی که از آغاز تأسیس سازمان ملل تاکنون بارها تکرار شده است.

  1. طالبان و بن‌بست در تشکیل حکومت فراگیر
    حکومت سرپرست طالبان تاکنون از مشارکت دادن اقوام، مذاهب و زنان در ساختار قدرت خودداری کرده است. این انحصارگرایی، نه‌تنها مشروعیت داخلی، بلکه پذیرش بین‌المللی این گروه را زیر سؤال برده است. این در حالی است که بدون تشکیل حکومتی فراگیر، هیچ راه‌ حلی پایدار برای ثبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان متصور نیست.

از جانب دیگر از این واقعیت نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که اگر حکومت سرپرست طالبان گام عملی برای تشکیل حکومتی با پایه‌های وسیع و دارای ترکیب ملی بردارد، فرصت را از قدرت‌های خارجی برای مداخله می‌گیرد و امکان به رسمیت شناختن بین‌المللی را برای خود فراهم می‌سازد.

جمع‌بندی و راهکارها
نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل، هرچند گامی مثبت در حفظ حداقل وحدت جهانی درباره افغانستان بود، اما واقعیت این است که ساختار فعلی سیاست بین‌الملل، توانایی لازم برای حل کامل این بحران را ندارد.

برای خروج از این بن‌بست، چند پیشنهاد کلیدی مطرح است:

  1. سازمان ملل باید از تبدیل شدن به ابزار قدرت‌های غربی اجتناب کند.
  2. همکاری فعال با نهادهای منطقه‌ای مانند سازمان همکاری اسلامی، سازمان شانگهای و فرمت مسکو را دنبال کند.
  3. بین اپوزیسیون‌های پراکنده افغانستان اجماع ایجاد کرده و آنان را به گفتگوی بین‌الافغانی دعوت کند.
  4. کشورهایی چون روسیه و چین، به‌عنوان متحدان حکومت سرپرست طالبان، نقش مؤثری در تشویق این گروه به تشکیل حکومت فراگیر ایفا کنند.

در صورت تحقق این موارد، سازمان ملل می‌تواند از یک ناظر منفعل به یک میانجی مؤثر و متعهد در روند صلح افغانستان تبدیل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا