تهدیدات تروریستی؛ حربه استراتژیک پاکستان علیه کابل
خبرگزاری دید: اتهامات پاکستان علیه افغانستان مبنی بر استفاده از خاک این کشور برای حملات تروریستی، ریشه در تاریخ پر فراز و نشیب روابط دو کشور دارد. پاکستان از دیرباز با سیاست عمق استراتژیک، تلاش کرده تا افغانستان را بهعنوان سپری در برابر هند نگه دارد. این سیاست، کابل را درگیر بحرانهای داخلی نگه داشته و مانع شکلگیری نظامهای سیاسی پایدار شده است.

روابط پرتنش میان کابل و اسلامآباد بار دیگر با ادعاهای اسحاق دار، معاون صدراعظم و وزیر امور خارجه پاکستان، در کانون توجه قرار گرفته است. او در سخنرانی اخیر خود در اندیشکده «شورای آتلانتیک» در امریکا، تهدیدات تروریستی از خاک افغانستان را «بزرگترین خطر» برای امنیت پاکستان خواند و از طالبان خواست به تعهدات خود در مبارزه با تروریزم عمل کنند. این اظهارات در حالی مطرح میشود که طالبان، این اتهامات را رد کرده و ناامنیهای پاکستان را نتیجه مشکلات داخلی این کشور میدانند.
ریشههای تنش در روابط دوجانبه
اتهامات پاکستان علیه افغانستان مبنی بر استفاده از خاک این کشور برای حملات تروریستی، ریشه در تاریخ پر فراز و نشیب روابط دو کشور دارد. پاکستان از دیرباز با سیاست عمق استراتژیک، تلاش کرده تا افغانستان را بهعنوان سپری در برابر هند نگه دارد. این سیاست، کابل را درگیر بحرانهای داخلی نگه داشته و مانع شکلگیری نظامهای سیاسی پایدار شده است. اسلامآباد با حمایت از گروههای خاص در افغانستان، همواره کوشیده تا نفوذ خود را در این کشور حفظ کند.
این رویکرد، روابط دوجانبه را به شدت تیره کرده است. طالبان اما این اتهامات را بیاساس خوانده و خواستار ارائه شواهد مشخص شدهاند. تنش بر سر خط دیورند نیز بهعنوان یک نقطه اختلاف عمیق، بر پیچیدگی روابط افزوده است.
سیاست عمق استراتژیک و پیامدهای آن
پاکستان با بیش از یک هزار کیلومتر مرز مشترک با افغانستان، که از نظر کابل خطی فرضی و از نگاه اسلامآباد مرزی رسمی است، از موضوع دیورند بهعنوان اهرمی برای فشار بر کابل استفاده کرده است. استراتژیستهای پاکستانی با تضعیف نظامهای سیاسی در افغانستان، از شکلگیری حکومتی قدرتمند که بتواند مسئله دیورند را به چالش بکشد، جلوگیری کردهاند. این سیاست، به ایجاد هرجومرج در افغانستان منجر شده که تبعات ناگوار آن تاهنوز ادامه دارد.
اکنون اما، این استراتژی به خود پاکستان بازگشته و ناامنیهای داخلی این کشور را شدت بخشیده است. ناظران معتقدند که بحران امنیتی جاری در پاکستان، نشاندهنده پیامدهای سیاستهای نادرست این کشور در منطقه است.
تغییر لحن اسلامآباد در برابر طالبان
پس از بازگشت طالبان به قدرت، لحن مقامات پاکستانی در قبال کابل بهگونهای آشکار نرمتر شده است. تحلیلگران، این دگرگونی را نتیجه استیصال اسلامآباد در برابر بحرانهای داخلی و برتری موقعیت کابل میدانند. طالبان، صرف نظر از بحرانهای عدیده که در نزدیک به چهار سال گذشته با آن دستوپنجه نرم میکنند، در این مدت حداقل توانستهاند ثبات نسبی را در افغانستان برقرار کنند، در حالی که پاکستان با چالشهای امنیتی شدیدی مواجه است.
این تغییر لحن، نشانهای از کاهش نفوذ سنتی پاکستان بر تحولات افغانستان است. حتی گروههای سیاسی مخالف طالبان نیز به دلیل کارنامه منفی پاکستان، از همکاری با اسلامآباد خودداری کردهاند. این انزوای سیاسی، پاکستان را به استفاده از تبلیغات علیه کابل واداشته است.
پاکستان؛ مهد گروههای تروریستی
پاکستان که خود دههها بهعنوان پناهگاهی برای گروههای تروریستی شناخته شده، اکنون با پیامدهای سیاستهای خود مواجه است. اتهامات این کشور علیه افغانستان، در حالی مطرح میشود که گروههایی مانند TTP، که ریشه در سیاستهای پیشین اسلامآباد دارند، به تهدیدی برای امنیت داخلی پاکستان بدل شدهاند. این چرخه خشونت، نتیجه مستقیم سیاستهایی است که برای بیثباتسازی افغانستان طراحی شده بود.
مقامات پاکستانی، درحالیکه از صلح و ثبات در افغانستان سخن میگویند، همچنان از اتهامزنی به کابل بهعنوان ابزاری سیاسی استفاده میکنند. این رویکرد اما نهتنها به بهبود روابط دوجانبه کمکی نکرده، بلکه به بیاعتمادی عمیقتر میان دو همسایه دامن زده است.
با این همه، ادعاهای اخیر پاکستان درباره تهدیدات تروریستی از خاک افغانستان، بخشی از استراتژی دیرینه این کشور برای حفظ نفوذ در کابل و منحرف کردن توجه از مشکلات داخلی خود است. سیاست عمق استراتژیک، نهتنها به بیثباتی در افغانستان منجر شده، بلکه اکنون دامن خود پاکستان را نیز گرفته است. برای دستیابی به ثبات منطقهای، اسلامآباد بایستی از سیاستهای دوگانه دست کشیده و به همکاری صادقانه با کابل روی آورد. در غیر این صورت، چرخه ناامنی و بیاعتمادی میان دو کشور ادامه خواهد یافت و صلح پایدار در منطقه دستنیافتنی باقی خواهد ماند.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید