Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلسیاستمنطقه

چرخش واقع‌گرایانه در روابط اسلام‌آباد و کابل؛ دلایل تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت طالبان

روابط میان پاکستان و حکومت موقت طالبان در افغانستان همواره پیچیده، پرتنش و چندلایه بوده است. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، پاکستان به‌عنوان پناهگاه و حامی پنهان این گروه شناخته می‌شد. اسلام‌آباد با هدف ایجاد عمق راهبردی در افغانستان، به طالبان مجال بازسازی و تقویت داد. با این‌ حال، پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت در ۲۰۲۱، روابط میان دو طرف آن‌گونه که انتظار می‌رفت پیش نرفت و در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ با افزایش بی‌سابقه حملات تحریک طالبان پاکستان (TTP) از خاک افغانستان به درون خاک پاکستان، وارد مرحله‌ای از تنش و تقابل شد.

پاکستان در ابتدا کوشید از طریق فشارهای نظامی، بسته شدن مرزها، حملات موشکی و تهدیدهای دیپلماتیک، حکومت موقت طالبان را وادار به مقابله با TTP کند، اما این سیاست‌ها نه‌تنها مؤثر واقع نشد، بلکه منجر به گسترش ناامنی در ایالت‌های مرزی مانند خیبرپختونخوا و بلوچستان و نیز افزایش حملات انتحاری شد. به دنبال این ناکامی، ارتش و دولت پاکستان به این نتیجه رسیدند که بدون تعامل سیاسی مستقیم و ایجاد سازوکارهای همکاری با طالبان، مهار تهدیدات مشترک ممکن نیست.

در ماه‌های اخیر، نشانه‌های روشنی از تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت موقت طالبان آشکار شده است. سفر امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه حکومت موقت طالبان به اسلام‌آباد، برگزاری جلسات رسمی میان مقامات امنیتی دو کشور، توافقات تجاری و مرزی، امضای سند مطالعات امکان‌سنجی پروژه راه‌آهن ترانس ـ ‌افغان با مشارکت پاکستان، افغانستان و ازبیکستان و افزایش حجم مبادلات تجاری همه و همه گویای نوعی چرخش در سیاست منطقه‌ای پاکستان است.

دلایل این تغییر چیست؟
نخستین دلیل را باید در شکست سیاست فشار امنیتی و نظامی جستجو کرد. راهبرد فشار از بیرون، نه‌تنها باعث کنترل حکومت موقت طالبان نشد، بلکه تحریک طالبان پاکستان را به انجام حملات بیشتر ترغیب کرد. در نتیجه، ارتش پاکستان به‌ویژه پس از روی کار آمدن مجدد جناح سنتی در سیاست خارجی کشور، راه تعامل را در پیش گرفت.

دومین دلیل به رقابت منطقه‌ای با هند مربوط می‌شود. حضور فزاینده هند در افغانستان و گشایش روابط محدود حکومت موقت طالبان با دهلی ‌نو زنگ خطر را برای اسلام‌آباد به صدا درآورد. پاکستان دریافت که فشار بیشتر بر حکومت موقت طالبان، ممکن است آن‌ها را به سمت رقیب دیرینه‌اش یعنی هند سوق دهد و این سناریو به‌شدت خلاف منافع راهبردی پاکستان در منطقه خواهد بود.

عامل دیگر، افزایش تحرک دیپلماتیک کشورهای منطقه در قبال افغانستان است. کشورهایی چون روسیه، چین، ایران و جمهوری‌های آسیای مرکزی تعامل خود را با حکومت موقت طالبان گسترش داده‌اند. چین به‌ویژه تلاش دارد مسیر کریدور اقتصادی چین ـ پاکستان (CPEC) را به افغانستان توسعه دهد. همچنین ایران و ترکمنستان در تلاش برای فعال‌سازی کریدورهای تجاری با حکومت موقت طالبان هستند. این روند در اسلام‌آباد این تصور را تقویت کرد که ادامه بی‌اعتمادی به طالبان می‌تواند به حاشیه‌رفتن پاکستان در آینده اقتصادی و ژئوپلیتیکی منطقه منجر شود.

از سوی دیگر، حکومت موقت طالبان نیز انگیزه‌های خاص خود را برای تعامل با پاکستان دارند. طالبان که در پی شناسایی بین‌المللی و مشروعیت سیاسی هستند، دریافته‌اند که تعامل سازنده با کشورهای همسایه، به‌ویژه پاکستان، درهای دیپلماسی و حمایت‌های غیررسمی را به روی آن‌ها باز می‌کند. اسلام‌آباد به‌عنوان کشوری که سابقه میزبانی از طالبان را دارد و نقش کلیدی در مسائل افغانستان بازی می‌کند، همچنان یکی از مهم‌ترین بازیگران منطقه‌ای در معادلات کابل محسوب می‌شود.

طالبان همچنین برای دسترسی به مسیرهای تجاری و منابع حیاتی، نیازمند حفظ روابط با پاکستان هستند. در شرایط تحریم بین‌المللی و بسته بودن بسیاری از مرزهای رسمی، بندر گوادر و مرز تورخم به‌عنوان شریان‌های اقتصادی برای حکومت موقت طالبان نقش مهمی ایفا می‌کنند. این موضوع انگیزه مضاعفی برای کابل ایجاد کرده تا از درِ تعامل با اسلام‌آباد وارد شود.

عامل دیگر، تهدیدات مشترک امنیتی است. داعش شاخه خراسان که تهدیدی فزاینده برای هردو کشور محسوب می‌شود، می‌تواند بستری برای همکاری‌های امنیتی مشترک میان کابل و اسلام‌آباد فراهم کند. طالبان به خوبی درک کرده‌اند که مقابله با تهدیدهای داخلی مانند داعش و نیز مهار TTPتنها از مسیر همکاری با همسایگان ممکن است.

اما چالش‌ها همچنان پابرجا است. اختلاف بر سر خط دیورند همچنان یک زخم باز در روابط دو کشور است. تنش‌های مرزی، بسته‌شدن مکرر گذرگاه تورخم و حتی درگیری‌های نظامی میان نیروهای مرزی دو طرف، گواهی بر این تنش ساختاری هستند. مساله بازگرداندن اجباری صدها هزار مهاجر افغانستانی از پاکستان نیز روابط را تیره کرده است. طالبان این اقدام را غیراخلاقی و غیرانسانی می‌دانند، حال‌آن که پاکستان آن را اقدامی امنیتی و حاکمیتی قلمداد می‌کند.

افزون بر این، نبود سیاست خارجی یکپارچه در پاکستان نیز چالشی جدی است. در حالی که ارتش، دولت و احزاب سیاسی در قبال حکومت موقت طالبان گاه رویکردهای متفاوتی اتخاذ می‌کنند، این ناهم‌خوانی راهبردی می‌تواند مانعی در مسیر تداوم تعامل با طالبان باشد.

جمع‌بندی
تغییر سیاست پاکستان در قبال حکومت موقت طالبان را باید محصول ترکیبی از واقع‌گرایی سیاسی، ناکامی سیاست‌های پیشین، فشارهای امنیتی و انگیزه‌های ژئوپلیتیکی دانست. این چرخش نه ناشی از بازگشت به حمایت ایدئولوژیک از حکومت موقت طالبان، بلکه نتیجه‌ درک ضرورت تعامل برای حفظ منافع ملی است. از سوی دیگر، طالبان نیز دریافته‌اند که بدون همکاری با قدرت‌های منطقه‌ای، ثبات و بقای حاکمیت‌شان در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.

با وجود این تحولات، آینده این روابط همچنان به حل مسائل حساس مانند تی‌تی‌پی، بحران مهاجرین، خط دیورند و ایجاد مکانیزم‌های اعتمادسازی بستگی دارد. روابط کابل و اسلام‌آباد به جای یک اتحاد راهبردی، بیشتر به یک مصالحه تاکتیکی شبیه است؛ مصالحه‌ای که تنها در صورت استمرار منافع متقابل، دوام خواهد یافت.

نویسنده: محسن موحد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا