Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهجوانانسیاستمهاجرتمهاجرین

طلای محمدطاها؛ صدای نسلی که در سایه رشد کرد و در متن درخشید

خبرگزاری دید: ورزشکارانی چون محمدطاها نشان می‌دهند که اگر بستر لازم فراهم شود، مهاجران می‌توانند نه‌تنها برای جامعه خود، بلکه برای کشور میزبان نیز منبع غرور، انگیزه و دستاورد باشند.

طلای محمدطاها؛ صدای نسلی که در سایه رشد کرد و در متن درخشید

در میان سیل روایت‌هایی که مهاجران افغانستانی را صرفاً به عنوان نیروی کار یا قربانیان جنگ و مهاجرت تصویر می‌کند، داستان‌هایی چون درخشش «محمدطاها اسحاقی» در رقابت‌های آسیایی ووشو، روایت بدیلی را پیش می‌کشد؛ روایتی از امید، پشتکار و توانایی نسلی که در حاشیه رشد کرد، اما اکنون در متن ایستاده است.

محمدطاها اسحاقی، نوجوان افغانستانی ساکن ناحیه گلشهر مشهد – ایران، توانست با عملکردی درخشان در رقابت‌های قهرمانی ووشوی نوجوانان و جوانان آسیا که در شانگهای چین برگزار شد، یک مدال طلا و یک نقره برای افغانستان به ارمغان آورد. او نخستین ورزشکار افغانستانی است که در تاریخ این رشته، مدال طلای آسیا را برای کشورش کسب می‌کند. این افتخار در شرایطی رقم خورده که او در ساختار رسمی و حرفه‌ای ورزش افغانستان رشد نکرده، بلکه پرورش‌یافته باشگاه‌ها و مربیان محلی مهاجران در ایران، به‌ویژه در مشهد، است.

شهر مشهد و در مرکز آن ناحیه گلشهر، سال‌ها است که به یکی از مهم‌ترین مراکز استقرار مهاجران افغانستانی تبدیل شده است، اما آنچه در این منطقه به‌تدریج شکل گرفته، صرفاً یک اقامتگاه مهاجران نیست، بلکه یک بستر زنده از تعامل، شکل‌گیری هویت‌های ترکیبی و رشد نسل تازه‌ای از نخبگان در عرصه‌های گوناگون از جمله ورزش است. محمدطاها تنها یکی از ده‌ها نوجوان مهاجری است که با حضور در باشگاه‌های خودجوش و مربیان دلسوز، راهی برای شکوفایی یافته‌اند.

این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که سیاست‌گذاری‌های رسمی، چه در ایران و چه در افغانستان، معمولاً از درک ظرفیت‌های انسانی جامعه مهاجر باز مانده‌اند. در حالی که نهادهایی چون فدراسیون ووشوی افغانستان پس از کسب مدال، به‌درستی از این نوجوان تقدیر کردند، مسیر پیشرفت او عمدتاً مرهون فضای اجتماعی مشهد و تلاش‌های مربیان محلی بوده است، نه حمایت‌های ساختاری.

از سوی دیگر، جامعه میزبان در مشهد نیز با همه‌ دشواری‌ها و پیچیدگی‌های زیست مهاجران، به‌نوعی با پدیده مهاجرت کنار آمده و حتی آن را به فرصتی برای رشد متقابل تبدیل کرده است. هم‌پذیری فرهنگی، تشکیل تیم‌های ورزشی مشترک و تعامل مثبت میان نسل جوان ایرانی و افغانستانی، همه نشانه‌هایی است از ظرفیت‌های نهفته‌ای که می‌تواند به سرمایه اجتماعی مشترک بدل شود.

اما برای رسیدن به چنین نقطه‌ای، نیاز به بازنگری جدی در سیاست‌ها و رویکردها احساس می‌شود. ورزشکارانی چون محمدطاها نشان می‌دهند که اگر بستر لازم فراهم شود، مهاجران می‌توانند نه‌تنها برای جامعه خود، بلکه برای کشور میزبان نیز منبع غرور، انگیزه و دستاورد باشند. متأسفانه، بسیاری از این ظرفیت‌ها به دلیل نداشتن مدارک قانونی، یا عدم دسترسی به منابع مالی، هرگز مجال بروز نمی‌یابند.

همچنین نباید از نقش جامعه مدنی، مربیان داوطلب و باشگاه‌های محلی که با حداقل امکانات و گاه بدون حمایت رسمی، چنین استعدادهایی را پرورش می‌دهند، غافل شد. این افراد، با تکیه بر تجربه، علاقه و انگیزه انسانی، بار سنگین پرورش نسل آینده را بر دوش کشیده‌اند؛ نسلی که می‌تواند در میادین ورزشی بدرخشد، الگوسازی کند و تصویر مهاجر را از حاشیه‌نشینی به کنش‌گری تغییر دهد.

داستان محمدطاها اسحاقی، به‌خوبی نشان می‌دهد که زمان عبور از نگاه‌های صرفاً امنیتی، آماری یا محدودکننده به مهاجرت، فرارسیده است. اگر جامعه میزبان، نهادهای بین‌المللی و دولت افغانستان به‌طور یکپارچه به مهاجرت به‌عنوان یک «فرصت» نگاه کنند، می‌توان نسل تازه‌ای از نخبگان را در زمینه‌هایی چون ورزش، فرهنگ، علم و کارآفرینی پرورش داد. نخبگانی که نه‌فقط در آمارها، بلکه در سکوهای افتخار و دل‌های مردم جا دارند.

مدال طلای محمدطاها، مدالی برای همه مهاجرانی است که در سایه‌ غربت، فقر و بی‌مهری، دست از تلاش برنداشته‌اند. این طلا، نماد مقاومت یک نسل است؛ نسلی که اگر دیده شود، فردای افغانستان و منطقه را خواهد ساخت.

نویسنده:
سید رضا موسوی – خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا