آیتاللّه محسنی، قدیس یا ابلیس؟!
خبرگزاری دید: آیتالله محسنی مانند هر رهبر و عالمی دیگر کمیها و کاستیهایی هم داشت، نباید و نمیتوان آنها را انکار کرد، امّا درست نیست که افتخارات علمی و سیاسی و فرهنگی خود را با تعصّبات قومی، نژادی و مسایل سیاسی انکار کنیم.

جهان را آدمهای خاکستری پر کردهاند؛ آدمهای متوسّط؛ آدمهایی که آمیختهای از خوبیها و بدیها و جنبههای مثبت و منفی هستند. البتّه که آدمهای کاملاً خوب و یا کاملاً بد هم پیدا میشوند، امّا وجود آنان استثنا است.
امّا نویسندگان و اهل اندیشه ما عادت کردهاند که شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و… را یا سیاه ببینند و یا سپید. مثلاً به داوریها درباره کسانی چون آیتالله محسنی، عبدالعلی مزاری و… نگاه کنید. جمعی از آنها قدیسی پاک و بیگناه و خطا میسازند و جمعی هم آنان را سیاهتر از ابلیس توصیف میکنند. در نتیجه این درهای که در برابر ما دهان باز کرده، دائماً بزرگتر و عمیقتر میشود و هیچگاه ما به تفاهم نمیرسیم و روزبهروز اختلافات و نزاعهای ما بر سر این شخصیتها ژرفتر و چرکینتر میشود.
این روزها که با سالگرد آیتالله محسنی برابر است، این نزاع تازه شده است و کسانی، آن مرحوم را در گور هم آرام نمیگذارند.
به نظر این قلم عاجز و کمترین، ما باید از سه آیتالله محسنی سخن بگوییم و در نهایت این سه را با هم ترکیب کرده و درباره آن مرحوم داوری کنیم.
- پیش از جهاد
وی یک عالم معمولی است؛ در نجف درس خوانده و شاگرد آیتالله خویی بوده و راه و منش او را در مسایل سیاسی و اجتماعی دارد؛ مثلاً از سیاست بدش میآید و دخالت عالمان دینی را در سیاست اشتباه و نادرست میداند و عالمان سیاسی را فاسق و بیراه میخواند. به همین دلیل سیاستورزی علامه بلخی را نمیپسندد و با او مشکل دارد. در همان حال نظام سلطنت را تأیید میکند و برای بقای نظام و امنیت، به گفته برخی شاه را سایه خدا میداند و برای سلامتیاش دعا میکند. - دوره جهاد
آیتالله در رأس حزب حرکت اسلامی قرار میگیرد و بدون پیشزمینه و مشق سیاست، به میدان خطیر سیاست وارد میشود. احزاب سیاسی ـ حرکت، نصر، پاسداران [جهاد] و… ـ هرکدام فرازونشیبهای بسیاری پیمودهاند که در یک داوری کلی نمره ضعیفی دارند و کارکردشان قابل تأیید و توصیف صاحبنظران نیست.
حرکت اسلامی به رهبری آیتالله محسنی نیز در مقابل کارکردهای جهادی خود، در جنگهای داخلی وارد شد، خوانین در پشت این حزب خود را پنهان کردند، اتّهامهای مالی، روابط نیک و بد با دیگران و… از آنجمله میباشد.
آیتالله با قرار گرفتن در رأس یک حزب، هم جایگاه خود را از یک عالم دینی به یک رهبر سیاسی تنزل داد و هم در کشتارهای داخلی و جنایات خوانین ـ بهویژه در شمال ـ شریک شد. بگذریم.
- دوره جمهوریت
در بیست سال جمهوریت کارنامه آیت الله محسنی به نظر این قلم با کارنامه دو دوره دیگری او تفاوت بسیاری دارد. در این دوره وی از حزب و حزببازی و سیاست چرکین روزهمره خود را کنار کشید، آثار علمی و دینی قابل توجهی آفرید، در حدّی که حوزههای علمیه جهان تشیع را به تحسین واداشت. همچنین تأسیس دانشگاه و حوزه علمیه خاتم النبیین و تلویزیون تمدّن از یادگارهای ماندگار آن مرحوم در این دوره است. چنانکه تعامل مثبت و سازنده او با اهل سنّت در معرفی شیعیان و تأمین امنیت آنان بسیار مفید و موثر بود.
در نهایت به نظر این قلم، آیتالله محسنی یک عالم بزرگ و برجسته شیعه در افغانستان بود که با همه فرازوفرودهایی که در زندگی سیاسی و حزبی خود داشت، میتوان به وجود او در افغانستان افتخار کرد؛ از او آثار ارزشمند و میراث درخور تقدیر بر جای مانده است. میتوان در قلههای دانش و پژوهش جهان اسلام از او نام برد و آثارش را ارئه داد.
آیتالله محسنی مانند هر رهبر و عالمی دیگر کمیها و کاستیهایی هم داشت، نباید و نمیتوان آنها را انکار کرد، امّا درست نیست که افتخارات علمی و سیاسی و فرهنگی خود را با تعصّبات قومی، نژادی و مسایل سیاسی انکار کنیم. روا نیست که داشتههای ملی و مذهبی خود را با گرفتن عیب و ایراد از دست بدهیم. با اینکار، ما روزبهروز فقیرتر میشویم.
نویسنده: سید اسحق شجاعی – خبرگزاری دید