دیدار ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در آلاسکا یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی سالهای اخیر بود؛ دیداری که بسیاری انتظار داشتند بتواند دریچهای تازه برای حل بحران اوکراین بگشاید. با این حال، نتیجه مذاکرات نشان داد که این نشست بیش از آن که به سود آمریکا و غرب باشد، در خدمت اهداف راهبردی کرملین قرار گرفت و بار دیگر نشان داد که پوتین استاد مدیریت صحنههای دیپلماتیک و بهرهبرداری از ضعف رقبای خود است.

نخستین نکتهای که در این دیدار جلب توجه میکند، ابتکار عمل پوتین در سفر به آلاسکا است. او با طی مسافت ۶ هزار کیلومتری و پروازی ۱۲ ساعته، در ظاهر خود را طرفی نشان داد که آماده گفتگو و مصالحه است، اما در واقع، همین اقدام پیام سیاسی قدرتمندی داشت: پوتین با این سفر عملاً تهدید ۱۰ روزه ترامپ را برای اعمال فشار بر روسیه خنثی کرد و نشان داد که حاضر است هزینه بدهد، اما عقبنشینی نکند. به این ترتیب، او از همان لحظه ورود به انکوریج ابتکار عمل را در دست گرفت و غرب را در موقعیت تدافعی قرار داد.
سه ساعت مذاکره میان دو طرف نیز چیزی فراتر از یک بازی روانی از سوی روسیه نبود. ترامپ پس از نشست اعلام کرد که مذاکرات «بسیار خوب» بوده و پیشرفتهایی حاصل شده است، اما وقتی جزئیات روشن شد، مشخص گردید که هیچ توافق عملی و مشخصی درباره مهمترین موضوعات ـ بهویژه آینده سرزمینهای اشغالی اوکراین ـ به دست نیامده است. پوتین بهجای ارائه امتیاز، بر تکرار موضع سنتی روسیه مبنی بر «در نظر گرفتن نگرانیهای مشروع مسکو» تأکید کرد و بار دیگر از غرب خواست موازنه امنیتی تازهای را بپذیرد.
از سوی دیگر، ترامپ در پایان نشست توپ را به زمین ولودیمیر زلنسکی و اروپا انداخت و گفت که تصمیمگیری نهایی درباره توافق صلح بر عهده آنان است. این موضعگیری در واقع اعترافی غیرمستقیم به ناتوانی او در دستیابی به توافقی ملموس بود و بیش از هر چیز نشان داد که رئیسجمهور آمریکا با دست خالی آلاسکا را ترک کرده است. این وضعیت بهوضوح در تضاد با شعارهای ترامپ درباره قدرتنمایی در مذاکرات و تواناییاش برای «ختم جنگ اوکراین در کوتاهترین زمان» قرار دارد.
تحلیلگران معتقدند که پوتین با مهارت توانست اهداف چندگانهای را از این دیدار تأمین کند. نخست آن که او زمان ارزشمندی برای روسیه خرید تا فشارهای غرب بر میدان نبرد اوکراین کاهش یابد. دوم، او با کشاندن ترامپ به یک نشست بیحاصل، شکاف میان آمریکا و متحدان اروپایی را عمیقتر کرد؛ چرا که اروپاییها اکنون نگراناند واشنگتن بدون توجه به امنیت آنها، بازی در زمین مسکو را دنبال کند. سوم، کرملین بار دیگر نشان داد که حتی در شرایط تحریم و فشار شدید، قادر است غرب را در بازی دیپلماتیک خود گرفتار کند.
در مقابل، ترامپ نهتنها نتوانست امتیازی از پوتین بگیرد، بلکه با اظهاراتش مبنی بر ضرورت مشورت با زلنسکی و رهبران ناتو، عملاً جایگاه یک رهبر قدرتمند را از دست داد و در نگاه بسیاری از تحلیلگران به «میانجی بیاثر» تبدیل شد. برای همین است که برخی رسانههای غربی نوشتند ترامپ در آلاسکا بیش از آن که یک مذاکرهکننده موفق باشد، شبیه سیاستمداری بود که در دام فریب دیپلماتیک کرملین گرفتار شده است.
در این میان واکنش ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین نیز به این دیدار بسیار جالب و مبتنی بر واقع بود. او گفت: پوتین در دیدار با ترامپ به سه هدف خود رسید: عکس از دیدار با ترامپ، خروج از انزوا و به تعویق انداختن تحریمها.
زاخاروا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز پس از دیدار پوتین با ترامپ در آلاسکا، بیهودگی هیاهوی رسانهای غرب برای انزوای روسیه را تیتر کرد و گفت: «رسانههای غربی… به مدت سه سال درباره انزوای روسیه صحبت کردند و امروز فرش سرخی را دیدند که رئیسجمهور روسیه با آن در آمریکا استقبال شد.
در مجموع، نشست آلاسکا بار دیگر نشان داد که روسیه با استراتژی صبر و فریب، میتواند غرب را در میدان سیاست به عقب براند. پوتین بدون دادن هیچ امتیازی، توانست هم تصویر روسیه را بهعنوان قدرتی غیرقابل چشمپوشی تثبیت کند و هم ترامپ را دست خالی به خانه بفرستد. اگرچه ترامپ در ظاهر نشست را «سازنده» توصیف کرد، اما واقعیت آن است که پیروز واقعی آلاسکا، مسکو بود و شکستخورده این بازی، کسی جز واشنگتن و متحدانش نبود.
نویسنده: راحل موسوی