جادههای مرگ و قربانیان بیحساب حوادث مرگبار
خبرگزاری دید: خرابی جادهها و استندردنبودن آنها، اولین حلقه از این زنجیره مرگ محسوب میشود که با نبود نظارت کافی بر شرکتهای مسافربری ترکیب شده و شرایط بحرانی را رقم زده است.

حادثه مرگبار اخیر در بزرگراه کابل-قندهار که ۲۵ کشته و ۲۷ زخمی برجای گذاشت، بار دیگر پرده از واقعیت تلخ شبکه حملونقل افغانستان برداشت.
این فاجعه که بر اثر انحراف اتوبوس نوع ۵۸۰ از مسیر در چهارراهی ارغندی کابل و بیاحتیاطی راننده رخ داد، نمونهای از زنجیره حوادث مرگباری است که جادههای کشور را به قبرستانی برای مسافران تبدیل کرده است. فاصله زمانی کوتاه این حادثه با جانباختن ۷۹ مهاجر بازگشته در هرات، شدت بحران ایمنی ترافیک را آشکار میسازد و زنگ خطری جدی برای آینده حملونقل کشور محسوب میشود.
الگوی تکرارشونده این حوادث، نشاندهنده عمق بحرانی است که ریشههای آن در دههها کوتاهی مدیریتی و عدم توجه به اولویتهای زیرساختی نهفته است. آمار تکاندهنده حوادث ترافیکی در افغانستان، ریشه در مجموعهای از عوامل ساختاری و مدیریتی دارد که بر یکدیگر تأثیر تقویتکننده میگذارند و شرایط را روز به روز وخیمتر میسازند. این وضعیت بحرانی، نتیجه تجمع سالیان متمادی بیتوجهی به ایمنی جادهای و اولویتدهی نادرست در تخصیص منابع است.
خرابی جادهها و عدم استانداردبودن آنها، اولین حلقه از این زنجیره مرگ محسوب میشود که با نبود نظارت کافی بر شرکتهای مسافربری ترکیب شده و شرایط بحرانی را رقم زده است. بسیاری از جادههای کشور فاقد علائم ترافیکی مناسب، روشنایی کافی و سیستمهای ایمنی هستند که این وضعیت در شرایط جوی نامساعد یا ساعات شب، خطرات را چندبرابر میکند. عدم رعایت قوانین ترافیکی و فقدان سیستم نظارتی منظم، این شرایط نامطلوب را تشدید کرده و هر سفر را به ماجراجویی خطرناک تبدیل نموده است.
مسئله کیفیت ناوگان حملونقل عمومی، بخش دیگری از این معادله پیچیده را تشکیل میدهد که اغلب نادیده گرفته میشود. بسیاری از وسایل نقلیه عمومی از استانداردهای ایمنی لازم برخوردار نیستند و سیستمهای نگهداری و تعمیرات آنها به شدت ناکارآمد است.
این وضعیت با کمبود آموزش مناسب رانندگان و عدم اجرای دقیق آزمونهای لازم برای اخذ مجوز رانندگی، ترکیب مرگباری را به وجود آورده که هر روز قربانیان بیشتری میگیرد.
نبود سرمایهگذاری کلان در بخش ترانزیت و زیرساختهای جادهای، بنیادیترین چالش حاکمیت افغانستان در این حوزه تلقی میشود که پیامدهای آن فراتر از مرزهای ایمنی است. این کمبود سرمایهگذاری نه تنها منجر به افزایش هزینههای انسانی شده، بلکه رشد و توسعه اقتصادی کشور را نیز دچار آسیب جدی کرده و مانع اتصال مناطق مختلف به بازارهای ملی و بینالمللی شده است. جادهها به عنوان شریانهای اصلی اقتصاد، زمانی که ناامن و غیرقابل اعتماد باشند، مانع جدی تجارت و حرکت آزاد کالا و انسان محسوب میشوند.
تصویری که امروز از جادههای افغانستان در اذهان عمومی شکل گرفته، تصویر «جادههای مرگ» است که شهروندان را با اجل معلق مواجه میسازد و اعتماد عمومی را سلب کرده است. این تصور منفی، خود بر اعتماد عمومی و میل به سفر تأثیر منفی میگذارد و در نهایت بر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سایه میاندازد. خانوادهها از سفرهای ضروری اجتناب میکنند، کسبوکارها از توسعه فعالیتهای خود در مناطق دوردست باز میمانند و در مجموع، تحرک اجتماعی و اقتصادی کشور محدود میشود.
راهحل این معضل پیچیده، نیازمند نگاهی جامع و سرمایهگذاری گسترده در چندین محور همزمان است که مستلزم اراده سیاسی قوی و منابع مالی قابل توجه است.
بهسازی و توسعه زیرساختهای جادهای، تقویت سیستم نظارتی و اجرایی و ایجاد سیستم حملونقل استاندارد، کنار ایجاد کمپینهای آگاهیبخشی عمومی، از جمله اولویتهای اجتنابناپذیری است که بدون آنها، چرخه مرگ بر جادههای افغانستان همچنان ادامه خواهد یافت. حل این بحران، نه تنها مسئله ایمنی، بلکه کلید توسعه پایدار و آینده روشن این کشور محسوب میشود که نیازمند تصمیمگیری فوری و عمل جدی است.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید