زلزلهشرق افغانستان؛ خشم طبیعت در سایه خیانت تاریخی حاکمان
خبرگزاری دید: طی بیش از یک قرن گذشته، حاکمان افغانستان به جای سرمایهگذاری بر روی زیرساختها، آموزش عمومی، نظامهای امداد و مدیریت بحران، منابع ملی را در مسیر جنگ، فساد، تبعیض و استبداد هزینه کردند و نتیجه آن این شد که امروز افغانستان فاقد حداقل استندردهای ایمنی، مقاومسازی و شبکههای نجاتبخش در هنگام بلایای طبیعی است.

زلزله مرگبار شرق کشور بار دیگر نشان داد که در افغانستان، فاجعههای طبیعی همیشه با فاجعههای انسانی گره خوردهاند و بیش از آن که نتیجه قدرت رویدادهای طبیعی باشند، برآمده از ضعف و خیانت تاریخی حکومتها و ساختارهای سیاسی کشور هستند. بنابراین، زلزله طبیعی شرق کشور و حوادث مشابه آن در گذشته و آینده را نباید صرفا از این منظر که خشم طبیعت است مورد توجه قرار داد، بلکه از زاویه خیانت تاریخی حاکمان افغانستان به مردم نیز باید نگریست.
حکومتهایی که در طول تاریخ سیاسی کشور به نام قوم و قبیله و با دروغ خدمت به همتباران حاکمان بر مقدرات مردم مسلط شدند، نهتنها هیچ خدمتی به همه شهروندان نکردند، بلکه حتی شهروندان همخون و همزبان خود را نیز قربانی مطامع و منافع سخیف غیرانسانی خویش نمودند. آنان با غارت داراییهای افغانستان و خودداری از عرضه هرگونه خدمت به حتی قبایل خودشان و جلوگیری از هرگونه رشد مدنی و اقتصادی آنان، زمینهساز قربانی شدن هزاران شهروند کشور در حوادث طبیعی سیل و زلزله شدند.
وقوع حوادث طبیعی در کشور ما زمانی دردناکتر میشوند که این حوادث را با رویدادهای طبیعی به مراتب شدیدتر دیگر کشورها از منظر تلفات انسانی و خسارات مادی مقایسه کنیم. در حالی که زمینلرزهها در بسیاری از نقاط جهان، خسارات بسیار محدودی بهبار میآورند، در افغانستان این حوادث به فجایع ملی بدل میشوند و با گرفتن جان صدها انسان، هزاران خانواده را در ماتم و بیسرپناهی فرو میبرند و بسیار شرمآور و نومیدکننده است که این واقعیت تلخ، در خیانت تاریخی حاکمان افغانستان به همه شهروندان کشور ریشه دارند.
طی بیش از یک قرن گذشته، حاکمان افغانستان به جای سرمایهگذاری بر روی زیرساختها، آموزش عمومی، نظامهای امداد و مدیریت بحران، منابع ملی را در مسیر جنگ، فساد، تبعیض و استبداد هزینه کردند و نتیجه آن این شد که امروز افغانستان فاقد حداقل استندردهای ایمنی، مقاومسازی و شبکههای نجاتبخش در هنگام بلایای طبیعی است.
در این میان، حکومتسرپرست طالبان نیز بهعنوان آخرین حلقه این زنجیره تاریخی، بار مضاعفی بر دوش مردم گذاشته است. این گروه نهتنها از نظر داخلی مشروعیتی در میان طیفهای گسترده مردم افغانستان ندارد، بلکه در سطح بینالمللی نیز به رسمیت شناخته نشده است. همین مساله باعث میشود که افغانستان در لحظههای حساس و نیازمند به همبستگی جهانی، عملاً تنها بماند. سازمانهای بینالمللی و دولتهای خارجی به دلیل عدم مشروعیت حکومت سرپرست طالبان، در انتقال کمکهای مستقیم با محدودیتهای حقوقی و سیاسی روبرو هستند و کمکها ناچار باید از مسیرهای غیررسمی و ناکارآمد عبور کند. این شرایط، روند امدادرسانی را کند کرده و میزان تلفات و رنج مردم را به شکل چشمگیری افزایش میدهد.
یک حکومت مشروع و پاسخگو میتواند با ایجاد اعتماد در میان جامعه جهانی، میلیاردها دالر کمک فوری و ساختاری را جذب کرده و با مدیریت شفاف، آن را به آسیبدیدگان واقعی برساند، اما حکومت سرپرست طالبان به دلیل انحصارگرایی سیاسی، حذف گروههای سیاسی ـ اجتماعی و نقض مداوم حقوق بشر، در موضعی قرار دارد که هیچ اعتمادی را برنمیانگیزد. در نتیجه، مردم افغانستان هزینه دوچندان میپردازند: هم قربانی زلزله و سایر بلایای طبیعی میشوند و هم قربانی حکومتی که توان یا اراده کمک گرفتن از جهان را ندارد.
از سوی دیگر، نبود نهادهای مدنی مستقل و رسانههای آزاد، به معنی نبود نظارت بر عملکرد حکومت است. در چنین فضایی، حتی کمکهای محدود نیز بهجای رسیدن به زلزلهزدگان، در چرخه فساد و شبکههای وابسته به قدرت تلف میشوند. این وضعیت نهتنها به بازتولید فقر و بیخانمانی دامن میزند، بلکه اعتماد اجتماعی را نیز کاهش و فرسایش میدهد و جامعه را در برابر بحرانهای بعدی آسیبپذیرتر میسازد.
در نهایت، زلزله شرق افغانستان فقط یک حادثه طبیعی نیست؛ آیینهای است که نشان میدهد چگونه خیانت تاریخی حاکمان، از شاهان مطلقه گرفته تا مجاهدین و طالبان، مردم این سرزمین را بیدفاع و بیپناه گذاشته است. تجربه کنونی نشان میدهد که یک حکومت غیرمشروع نه تنها قادر به پاسخگویی به نیازهای فوری مردم خود نیست، بلکه مانع اصلی بر سر راه همبستگی جهانی و نجات جان انسانها است.
بر این اساس، آینده افغانستان تنها زمانی تغییر خواهد کرد که مردم صاحب حکومتی مشروع، پاسخگو و ملی شوند؛ حکومتی که به جای جنگ و تبعیض و انحصار، زندگی و امنیت شهروندان را در مرکز سیاستهای خود قرار دهد.
نویسنده: محسن موحد – خبرگزاری دید