دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، هفته گذشته با اظهاراتی جنجالی بار دیگر توجه جهانیان را به پایگاه هوایی بگرام در افغانستان جلب کرد.

او با تأکید بر عزم واشنگتن برای بازپسگیری این پایگاه استراتژیک، مدعی شد که نزدیکی بگرام به تأسیسات هستهای چین در ایالت سینکیانگ، انگیزهای کلیدی برای این تصمیم است.
این اظهارات که بعدا با تهدیدهای صریح علیه طالبان در شبکه «تروث سوشال» نیز همراه شد، نهتنها نشاندهنده رویکرد تهاجمی ترامپ است، بلکه پرسشهایی جدی درباره پیامدهای این سیاست در روابط کابل ـ واشنگتن ایجاد کرده است.
ترامپ در اظهارات تازه خود، بدون ارائه جزئیات، هشدار داد که اگر طالبان پایگاه بگرام را به ایالات متحده واگذار نکند، «چیزهای بدی» رخ خواهد داد.
این تهدید مبهم که روز گذشته (۲۹ سنبله) منتشر شد، با واکنش قاطع طالبان مواجه شد. امیرخان متقی، وزیر خارجه این گروه، درخواست بازپسگیری بگرام را رد کرد و آن را نقض حاکمیت ملی افغانستان خواند. این موضعگیری، یادآور اصرار طالبان بر استقلال و عدم پذیرش مداخلات خارجی است.
پافشاری ترامپ بر بازپسگیری بگرام که به گفته او یک ساعت با تأسیسات هستهای چین فاصله دارد، از منظر استراتژیک قابل تأمل است. بگرام بهعنوان یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی امریکا در افغانستان، در گذشته نقشی محوری در عملیاتهای نظارتی و اطلاعاتی ناتو ایفا میکرد.
نزدیکی این پایگاه به مرزهای چین و روسیه، آن را به ابزاری بالقوه برای نظارت بر رقبای ژئوپلیتیک واشنگتن تبدیل کرده است. با این حال، این هدفگذاری آشکار، میتواند تنشها با پکن و مسکو را تشدید کند و منطقه را به سوی بیثباتی بیشتر سوق دهد.
از سوی دیگر، اظهارات و تهدیدهای ترامپ نشاندهنده تداوم ذهنیت امپریالیستی است که استقلال کشورهای دیگر را به چالش میکشد. بگرام، بخشی از خاک یک کشور مستقل است، نه یکی از ایالتهای امریکا که واشنگتن بتواند به دلخواه خود در آن مداخله کند.
این رویکرد یکجانبه، نهتنها با مقاومت طالبان مواجه شده، بلکه میتواند به انزوای دیپلماتیک امریکا در منطقه منجر شود. طالبان که پیشتر بر ضرورت تعامل با واشنگتن تأکید کرده بود، اکنون در برابر این فشارها موضعی سختگیرانهتر اتخاذ کرده است.
بازگشت نظامی امریکا به بگرام، در حالی که زخمهای جنگ بیستساله در افغانستان هنوز التیام نیافته، میتواند پیامدهای وخیمی به همراه داشته باشد. این اقدام نهتنها خطر درگیری مستقیم با طالبان را افزایش میدهد، بلکه ممکن است به بیاعتمادی گستردهتر در میان کشورهای منطقه منجر شود.
چین و روسیه که از مدتها پیش نسبت به حضور نظامی امریکا در نزدیکی مرزهایشان حساسیت نشان دادهاند، احتمالاً این تحرکات را بهعنوان تهدیدی مستقیم تلقی خواهند کرد.
به صورت کلی، سماجت ترامپ برای بازپسگیری بگرام، بیش از آن که نشانهای از قدرتنمایی باشد، میتواند به یک دردسر تازه برای سیاست خارجی امریکا تبدیل شود. فقدان بررسی دقیق و استراتژی منسجم در این تصمیمگیری، خطر تکرار اشتباهات گذشته را افزایش میدهد.
با این حال، روابط کابل ـ واشنگتن که پیشتر نیز شکننده بود، اکنون در آستانه ورود به فازی جدید و پرتنش قرار دارد. آیا این بلندپروازیهای ترامپ به نتیجهای جز تشدید تنش و پیچیدگیهای ژئوپلیتیک منجر خواهد شد؟ آینده منطقه، پاسخ این پرسش را روشن خواهد کرد.
نویسنده: احمدذکی نویسا