مسأله فلسطین در نزدیک به هشت دهه گذشته همواره یکی از پیچیدهترین بحرانهای ژئوپلیتیک خاورمیانه و بلکه گرانیگاه بحرانهای درازدامن این منطقه بوده است. تجاوز و اشغال سرزمین مقدس فلسطین توسط رژیم غاصب اسرائیل و حمایت تمامقد و اذناب و ایادی آن در منطقه از این رژیم مجعول، از عوامل اصلی توسعه و طولانی شدن بحران خاورمیانه و مظلومیت مضاعف مردم فلسطین بوده است.

اکنون اما به دلیل جنایات هولناک و بیسابقهای که رژیم صهیونیستی بعد از طوفان الاقصی در غزه انجام داده و همچنان به ارتکاب وقیحانه آن ادامه میدهد، کثیری از دولتهای غربی و شرقی غالبا همسو با تلآویو، رنگ و رویکرد سیاسی خود را بر اثر فشار افکار عمومی و مطالبات توقفناپذیر شهروندان خویش که در قالب راهپیماییهای گسترده برای حمایت از غزه برگزار میشود، راه به رسمیتشناسی دولت مستقل فلسطینی را در پیش گرفتهاند. این اقدام اگرچه بیشتر دیپلماتیک و تا حد زیادی تشریفاتی است، اما هم از منظر سیاسی و هم از نظر حقوق بشری، ابعاد مهمی دارد که میتواند بر وضعیت جنگ جاری در غزه و تأمین حقوق مردم فلسطین اثرگذار باشد.
کشورهای عضو سازمان ملل متحد و برخی دولتهای منطقهای با این اقدام، پیام روشنی به جهان مخابره میکنند که مستلزم به رسمیت شناختن مشروعیت مبارزات و مقاومت فلسطینیان و محکومیت تجاوزات و رژیم صهیونیستی و اشغال سرزمینهای آنها است. این مسأله با وارد کردن فشار دیپلماتیک بر اسرائیل و متحدان آن، زمینهای برای کاهش بیثباتی و محدود کردن عملیات نظامی علیه نوار غزه فراهم آورده و در حد خود، گام و اقدامی مغتنم است. به بیان دیگر، هرچه تعداد کشورهایی که فلسطین را به رسمیت میشناسند بیشتر شود، تلاشها برای تحمیل راه حل دو کشوری یا ایجاد میانجیگریهای بینالمللی قویتر و دارای ابعادی اثرگذارتر میشود.
بگذریم از این که اساسا رویکرد و راه حل دودولتی، با روح مطالبات مشروع و مبارزات مقدس مردم فلسطین ناسازگار است؛ زیرا اگر قرار بر استیفای کامل حقوق فلسطینیان بر پایه عدالت حقوقی باشد، بایسته آن است که در سراسر سرزمینهای اشغالی فقط یک دولت وجود داشته باشد؛ دولتی متعلق به بومیان این سرزمین که همانا مسلمانان تحت ستم فلسطینی است، اما وقتی مرزها و موازین عدالت از سوی دنیایی غرق در ستم و بیداد تعیین میشود، همین مقدار که در کنار دولت جعلی اسرائیل، دولت حقیقی فلسطینیان هم به رسمیت شناخته میشود، گامی مهم به سوی عدالت حداقلی است.
این اقدام، از بعد حقوقی نیز مهم است؛ زیرا میتواند دسترسی فلسطین به نهادهای بینالمللی را تسهیل کند و عضویت فلسطین در سازمانها و معاهدات بینالمللی مانند دیوان کیفری بینالمللی، امکان پیگیری جرایم جنگی و نقض حقوق بشر علیه شهروندان فلسطینی را فراهم میآورد. این ابزار حقوقی بهطور بالقوه میتواند عامل بازدارنده برای اقدامات نظامی و محاصره اقتصادی باشد و زمینهای برای حمایت از حقوق انسانی و بازسازی زیرساختهای تخریبشده در غزه ایجاد کند.
با این حال، به این حقیقت دردناک باید عمیقا توجه داشت که هرگونه اقدام تشریفاتی و دیپلماتیک، از جمله به رسمیت شناختن فلسطین در نهادی مانند سازمان ملل متحد، دردی از فلسطینیان مظلوم دوا نمیکند و بهتنهایی قادر به توقف فوری درگیریهای نابرابر نظامی، یا پایان محاصره غزه نیست و حتی فراتر از این، همان دولتهایی که شناسایی فلسطین را اینهمه در بوق و کرنا کردهاند هم در پی تغییر وضعیت در نوار غزه به نفع این سرزمین خاکسترشده در خون شناور نیستند. اسرائیل هم با وقوف به همین حقیقت، هیچ پریشانی و پروایی از بسیج جهانی برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی ندارد و بیمهار و محابا به جنایات خود در نوار غزه ادامه میدهد.
با این حال، به رسمیت شناختن فلسطین میتواند به تقویت انسجام سیاسی داخلی این کشور کمک کند؛ زیرا یکی از موانع اصلی پیشرفت سیاسی و اجتماعی فلسطین، تقسیمات داخلی میان حماس و تشکیلات خودگردان است. افزایش مشروعیت بینالمللی میتواند طرفین را به تعامل و ایجاد یک جبهه متحدتر برای مذاکره و مدیریت بحران در غزه ترغیب کند. در بلندمدت، این انسجام میتواند فرآیند بازسازی و ارائه خدمات عمومی به مردم فلسطین را تسهیل کند.
در نهایت، اثرات به رسمیت شناختن فلسطین بیشتر جنبه تدریجی و راهبردی دارد تا فوری و عملیاتی. این اقدام میتواند فشار دیپلماتیک و حقوقی بر رژیم اسرائیل وارد کند، حمایت بینالمللی از حقوق فلسطینیان را تقویت و زمینههای میانجیگری مؤثرتر را فراهم سازد، اما توقف فوری جنگ یا تضمین امنیت اقتصادی و انسانی مردم غزه بدون همکاری عملی و فشار بینالمللی مستقیم امکانپذیر نیست.
در مجموع، به رسمیت شناختن فلسطین یک ابزار مهم در چارچوب دیپلماسی و حقوق بینالملل است که میتواند مسیر مذاکرات صلح و تأمین حقوق مردم فلسطین را هموارتر کند، اما موفقیت آن به میزان تعهد جامعه بینالمللی به اجرای اقدامات عملی و فشار واقعی بر رژیم صهیونیستی بستگی دارد. این اقدام، اگر با راهکارهای مستمر و هماهنگ همراه شود، میتواند گام مهمی برای کاهش خشونت، حمایت از حقوق انسانی و تثبیت صلح در غزه باشد.
نویسنده: محسن موحد