خبرگزاری دید: روانهای سالمی که میتوانستند موتور محرکه پیشرفت در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باشند، اکنون در گرداب افسردگی و اضطراب غوطهورند.

در شرایطی که افغانستان با چالشهای پیچیده و چندلایه اقتصادی و سیاسی دستوپنجه نرم میکند، گزارش جدید سازمان جهانی بهداشت (WHO) هشداری جدی و قاطعانه صادر کرده است. منبع افزوده است که بحران سلامت روان، اکنون به عنوان یکی از فوریترین و خطرناکترین تهدیدها برای سلامت عمومی جامعه ظاهر شده است.
این گزارش، منتشرشده در روز دوشنبه ۳۱ سنبله، بر این نکته تأکید دارد که از هر پنج افغانستانی، یکی با اختلال روانی زندگی میکند؛ واقعیتی تلخ که سالها درگیریهای مسلحانه، بلایای طبیعی و جابهجاییهای اجباری آن را عمیقتر ساختهاند.
با این حال، سلامت روان در افغانستان، علیرغم اولویت فوریاش، همچنان نادیده گرفته میشود. سالها جنگ و خشونت نه تنها جانهای بیشماری را گرفته، بلکه روح و روان میلیونها نفر را نیز زخمی کرده است. این آسیبها، که اغلب پنهان میمانند، پتانسیلهای انسانی را نابود میکنند؛ روانهای سالمی که میتوانستند موتور محرکه پیشرفت در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باشند، اکنون در گرداب افسردگی و اضطراب غوطهورند. فقدان رویکرد علمی و تخصصی در این حوزه، میراث حکومتهای ضعیف و بیثبات است که سلامت روان را به حاشیه راندهاند.
سیستم صحی افغانستان، با وجود تلاشها، هنوز فاقد زیرساختهای لازم برای مقابله با این بحران است. شفاخانههای ولایتی و مراکز صحی اغلب بدون خدمات سلامت روان عمل میکنند، و بسیاری از بیماران بدون تشخیص و درمان رها میشوند. این خلأ نه تنها افراد را به انزوا میکشاند، بلکه جوامع را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، جایی که رنجهای روانی به صورت زنجیرهای گسترش مییابند.
علاوه بر سلامت روان، گزارش WHO به بار سنگین بیماریهای غیرواگیر اشاره دارد که سیستم صحی شکننده کشور را تحت فشار قرار میدهد. ادوین سنیزا سالوادور، نماینده این سازمان در افغانستان، میگوید: «میلیونها نفر با بار روزانه بیماریهای مزمن و چالشهای سلامت روان روبهرو هستند که فشار عظیمی بر نظام صحی وارد میکند.» این اظهارات مسئولیت مشترک سازمان جهانی بهداشت، مقامات محلی و تمویلکنندگان را برای گسترش دسترسی به مراقبتها برجسته میسازد.
این درحالی است که فقر و بیکاری، به عنوان عوامل تشدیدکننده، بار مضاعفی بر روان مردم تحمیل میکنند. در جامعهای که سالها جنگ را تجربه کرده، این عوامل نه تنها سلامت فردی را تهدید میکنند، بلکه انسجام اجتماعی را نیز به خطر میاندازند. اگر تدابیری جدی اتخاذ نشود، بحران سلامت روان میتواند حیات جمعی را به صورت زنجیرهای مختل کند، و پیشرفت کشور را به تعویق بیندازد.
رویکرد فرهنگی و اجتماعی به سلامت روان در افغانستان همچنان سنتی و غیرعلمی است. مشکلات روانی اغلب به رسمیت شناخته نمیشوند، و بیماران بدون حمایت حرفهای باقی میمانند. این نگرش، ریشه در سالها بیثباتی دارد؛ وضعیتی که اولویتها به بقا محدود شده و موضوع سلامت روان به حاشیه رفته است.
برای مقابله با این بحران، نیازمند تغییر پارادایم هستیم. در قدم اول، معضل باید جدی گرفته شود؛ آگاهی عمومی خلق گردد و برنامهریزیهای مداوم فرهنگی و اجتماعی صورت گیرد. سرمایهگذاری در آموزش متخصصان، ایجاد مراکز تخصصی و ادغام خدمات سلامت روان در سیستم بهداشتی، گامهای ضروری هستند.
باید پذیرفت که سلامت روان نه تنها یک مسئله فردی، بلکه پایهای برای بازسازی جامعه است. بدون رسیدگی به این تهدید خاموش، افغانستان نمیتواند به سوی آیندهای پایدار گام بردارد و حیات جمعی مردم آن مصون شود.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید