Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهحقوق بشرسیاستمهاجرین

پاکستان در تنگنای راهبردی؛ چگونه مهاجران ابزار فشار سیاسی شدند؟

خبرگزاری دید: این ناتوانی راهبردی، پاکستان را مجبور کرده تا به فشار بر مهاجران به عنوان آخرین حربه برای اعمال فشار بر کابل متوسل شود. این سیاست، علاوه بر نقض موازین بین‌المللی و اسلامی، در درازمدت پیامدهای منفی جدی بر روابط دوجانبه خواهد گذاشت.

پاکستان در تنگنای راهبردی؛ چگونه مهاجران ابزار فشار سیاسی شدند؟

اظهارات اخیر خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، مبنی بر لزوم بازگشت همه پناه‌جویان افغان به کشورشان، نشان‌دهنده تداوم سیاست تهدیدآمیز اسلام‌آباد در قبال مهاجران افغانستانی است.

این رویکرد که طی سه سال گذشته به صورت موج‌های اخراج گسترده تجلی یافته، بازتابی از تغییر راهبردی در سیاست خارجی پاکستان محسوب می‌شود.

تشدید فشارها بر مهاجران افغانستان همزمان با آغاز تنش‌های سیاسی میان اسلام‌آباد و کابل پس از بازگشت طالبان به قدرت شکل گرفت. مسائل مرزی و تحریک طالبان پاکستانی، روابط دو کشور را به پیچیدگی‌های تازه‌ای کشانده که مهاجران بی‌دفاع در آن قربانی محاسبات ژئوپلیتیک شده‌اند.

تحلیل عمیق‌تر این وضعیت حاکی از آن است که پاکستان از اخراج گسترده مهاجران افغانستانی به عنوان ابزاری برای انحراف افکار عمومی داخلی استفاده می‌کند.

این استراتژی هدفمند، نگاه‌های ملی را از مشکلات کلان اقتصادی و سیاسی داخل آن کشور به موضوع مهاجرت سوق می‌دهد و فضایی برای تخلیه نارضایتی‌های اجتماعی فراهم می‌کند.

در دهه‌های گذشته، علیرغم وجود اختلافات با کابل، پاکستان تا این حد فشار بر مهاجران وارد نمی‌کرد. دلیل این امر، دسترسی اسلام‌آباد به نیروهای بالقوه سیاسی در افغانستان بود که امکان اعمال نفوذ غیرمستقیم را فراهم می‌کرد. اما با بازگشت طالبان و شکل‌گیری بی‌اعتمادی گسترده جریان‌های سیاسی افغانستان نسبت به پاکستان، این کشور نیروی بالقوه‌ای برای تضعیف حکومت کابل در اختیار ندارد.

این ناتوانی راهبردی، پاکستان را مجبور کرده تا به فشار بر مهاجران به عنوان آخرین حربه برای اعمال فشار بر کابل متوسل شود. این سیاست، علاوه بر نقض موازین بین‌المللی و اسلامی، در درازمدت پیامدهای منفی جدی بر روابط دوجانبه خواهد گذاشت.

تئوریسین‌های قدرت در اسلام‌آباد اگرچه هزینه فعلی سیاست‌های مهاجرستیزانه را ناچیز ارزیابی می‌کنند، اما از تهدیدهای نامرئی و خوابیده‌ای غافل‌اند که در دو سوی مرز شکل می‌گیرد. این تهدیدها ممکن است در آینده دردسرهای بزرگی خلق کنند و ثبات منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهند.

سیاست‌های مهاجرستیزانه با ایجاد احساس تبعیض و طرد در میان جوامع مهاجر، زمینه مناسبی برای نفوذ احتمالی گروه‌های تندرو فراهم می‌کند که این نارضایتی‌ها را به عنوان ابزاری برای جذب نیرو و توجیه اقدامات خشونت‌آمیز به کار می‌گیرند.

نکته حائز اهمیت این است که سه موج مهاجرت گسترده به پاکستان، عمدتاً محصول سیاست‌های بحران‌آفرین و دوگانه همین کشور بوده که آتش ناامنی و جنگ را در افغانستان شعله‌ور کرد. با این وصف، پاکستان به عنوان سهیم عمده در بحران افغانستان، حق ندارد از نتایج شوم آن برای سودجویی و ایجاد فشار استفاده کند.

ناتوانی و انفعال پاکستان در مواجهه با کابل در شرایط کنونی قابل درک است، اما بهای این محاسبات نباید توسط مهاجران بی‌پناه پرداخت شود. آنان که هیچ نقشی در سیاست‌گذاری‌های کابل ندارند، نباید همچون چوب سوخت در آتش رقابت‌های ژئوپلیتیک سوزانده شوند. این رویکرد نه تنها غیرانسانی، بلکه کوته‌بینانه و خودویرانگر است.

نویسنده:
احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا