چگونه عدالت، اخوت افغانستان و ایران را از گزند فتنهگران حفظ میکند؟
خبرگزاری دید: مهاجرستیزی، به عنوان بارزترین جلوه این نفاقافکنی، در سال جاری در ایران به اوج خود رسیده است. اظهاراتی چون اتهام «تروریزم» یا «اشغالگری» به مهاجران افغانستانی، نه تنها خلاف موازین رسانهای و فرهنگی است، بلکه زخمی عمیق بر پیکره روابط دوجانبه وارد میسازد.

در دل تاریخ پرتلاطم دو ملت برادر، ایران و افغانستان، پیوندهایی عمیق و ناگسستنی ریشه دوانده که از هزارههای دور، چونان رودی زلال، فرهنگ، زبان و باورهای مشترک را به هم پیوسته است.
با این حال، در سالهای اخیر، سایهای شوم بر این همدلی افتاده؛ جریانی مشکوک و پرهیاهو که با سوءاستفاده از حساسیتهای اجتماعی، کوشش میورزد تا بذر نفرت و تقابل را در خاک حاصلخیز دوستی بکارد.
این جریان، چونان خزندهای پنهان در فصلهای حساس اجتماعی، هرگاه فرصتی بیابد، از تریبونهای رسانهای برای برانگیختن احساسات استفاده میکند. در افغانستان و ایران، جایی که مهاجرت به مثابه پلی برای تبادل فرهنگی عمل کرده، این عناصر با طرح موضوعاتی چون مهاجرستیزی، کوشش میورزند تا تصویر تحریفشدهای از همسایگی بسازند.
نگاهی به الگوی فعالیتشان، آشکار میسازد که این اقدامات نه تصادفی، بلکه بخشی از سناریویی گسترده برای ایجاد نفاق میان دو ملت است؛ ملتی که ریشههایشان در ادبیات فردوسی و رودکی، در حماسههای مشترک و در نمادهای عرفانی حلاج و عطار و سنایی، به هم تنیده است.
مهاجرستیزی، به عنوان بارزترین جلوه این نفاقافکنی، در سال جاری در ایران به اوج خود رسیده است. اظهاراتی چون اتهام «تروریزم» یا «اشغالگری» به مهاجران افغانستانی، نه تنها خلاف موازین رسانهای و فرهنگی است، بلکه زخمی عمیق بر پیکره روابط دوجانبه وارد میسازد.
این ادعاها، که اغلب بر پایه شایعات و بدون سندیت، بر بادهای رسانهای سوار میشوند، تصویری نادرست از افغانستانیهایی ترسیم میکنند که دههها در پناه صمیمیت ایرانیان، از کابوس جنگ و فقر گریختهاند و با سختکوشی و کسب رزق حلال، به زندگی روزمره و معمولی پرداختهاند.
ریشه این موج، را باید در تاریخ تلخ مهاجرت جستجو کرد. افغانستانیها، قربانیان پروژههای استعماری و جنگهای نیابتی، از دهههای ۱۹۸۰ میلادی به ایران پناهنده شدهاند؛ جایی که نه تنها میزبانی گرم دریافت کردهاند، بلکه در بافت اجتماعی آن، چونان عضوی از خانواده، ادغام گشتهاند.
با این وجود، جریان مشکوک با بزرگنمایی موارد جزئی، کوشش میورزد تا این همزیستی را به تقابل تبدیل کند؛ اقدامی که یادآور تلاشهای تاریخی برای جداسازی ملتهای همسایه است.
در این میان، چهرههایی چون هادی کساییزاده، نمادی از این جریاناند. وی، که در سالهای اخیر با کمپینهای رسانهای علیه مهاجران، اتهامات سنگینی چون «تهدید امنیتی» را بر آنها باریده، پیشینهای پر از نشر اکاذیب دارد.
دو سال پیش، تلاشهایش برای دامن زدن به نفرت، او را به کام زندان و جزای نقدی کشاند؛ اما این بار، قوه قضائیه ایران با صدور حکم ۱۵ ماه حبس تعزیری و ۷۰۰ میلیون تومان جریمه، مرزهای قانون را در برابر چنین توطئههایی محکمتر کرده است. این حکم، نه تنها پاسخی قاطع به فرد است، بلکه پیامی روشن به همه نفاقافکنان است.
این اقدام قضایی، در بستری گستردهتر، بازتابدهنده تعهد حکومتها و نخبگان دو کشور به حفظ اخوت است. در حالی که رهبران ایران و افغانستان، با ابتکاراتی چون توافقهای مرزی و تبادل فرهنگی، بر تقویت پیوندها تأکید دارند، ملتها نیز در مناسبتهای مشترک چون نوروز و عاشورا، همدلی خود را تجلی میبخشند.
با این حال، هیچ عنادی ساختگی نمیتواند این سیر طبیعی دوستی را مختل کند؛ چرا که ریشههای مشترک، چونان درختی تنومند، در برابر طوفانهای رسانهای استوار میمانند.
با این حال، این جریان مشکوک، با هماهنگی حسابشده، از ابزارهای نوین مانند شبکههای اجتماعی بهره میجوید تا موج احساسات را برانگیزد. پستهایی پر از تصاویر تحریفشده و روایتهای یکجانبه، چونان سمومی آهسته، در جامعه نفوذ میکنند و زخمهای کهنه را تازه میسازند.
تحلیل این الگو، نشان میدهد که پشت این هیاهو، گویی دستهایی پنهان نهفته که هدفشان، تضعیف جبهه وحدت اسلامی در برابر تهدیدات خارجی است؛ تهدیداتی که هر دو ملت را به هم نزدیکتر میکند.
برای مقابله با این نفاق، نیاز به هوشیاری جمعی است. رسانههای مسئول، با ترویج روایتهای واقعی از مهاجرت، میتوانند دیوارهای کاذب را فرو بریزند. نخبگان فرهنگی، با بازخوانی میراث مشترک، بستری برای گفتگوی سازنده فراهم آورند. و در نهایت، قانونگذاران، با تشدید نظارت بر نشر اکاذیب، راه را بر سوءاستفادهگران ببندند.
این یک واقعیت است که عاملان فتنه و نفرت، جایی در میان دو ملت برادر ندارند. حکم قضایی اخیر، روشن میسازد که مسیر اخوت و همدلی، سدناپذیر است. ایران و افغانستان، با تکیه بر تاریخ فاخر و فرهنگ غنی، نه تنها بر موجهای ساختگی غلبه خواهند کرد، بلکه الگویی درخشان از همبستگی خواهند ساخت؛ همبستگیای که در برابر هر توطئهای، چونان کوهی استوار، برمیخیزد و پیروزی را نوید میدهد.
نویسنده: سلیمانصابر-خبرگزاری دید