دعوت مستقیم هبتالله آخوندزاده از فرماندهان و رهبران منطقهای طالبان برای شرکت در یک نشست سهروزه در قندهار، بار دیگر نگاهها را متوجه مرکز ثقل قدرت این گروه کرده است. در حالیکه حکومت طالبان در کابل چهرهای سیاسی و نسبتاً معتدلتر به نمایش میگذارد، تصمیمگیریهای کلان امنیتی و راهبردی همچنان در قندهار و زیر نظر شخص رهبر گروه انجام میشود. تمرکز این نشست بر موضوع حفاظت و کنترل پایگاه هوایی بگرام، میتواند حامل پیامهای چندوجهی درباره نگرانیهای امنیتی، رقابتهای درونگروهی و محاسبات ژئوپلیتیکی طالبان باشد.

بگرام؛ نماد قدرت یا نقطه آسیبپذیری
پایگاه بگرام، که زمانی مرکز عملیات ایالات متحده و ناتو در کشور بود، از نظر نمادین و راهبردی اهمیت فوقالعادهای دارد. کنترل آن نهتنها برای طالبان بهمنزله تسلط کامل بر میراث نظامی غرب در کشور است، بلکه اکنون به میدان رقابت میان جریانهای مختلف درون طالبان نیز تبدیل شده است.
کارشناسان امنیتی معتقدند که طالبان با چالش دوگانهای روبرو است: از یکسو، نگرانی از فعالیت گروههای تندرو رقیب مانند داعش خراسان و از سوی دیگر، بیم از نفوذ عناصر نافرمان در صفوف خود که ممکن است از کنترل مرکزی در قندهار فاصله گرفته باشند. از این منظر، نشست قندهار میتواند تلاشی برای بازآرایی ساختار امنیتی طالبان و تثبیت اقتدار رهبر در برابر فرماندهان میدانی باشد.
هشدار به قدرتهای خارجی
از زاویهای دیگر، تأکید بر بگرام میتواند حامل پیامی سیاسی به بازیگران منطقهای و بینالمللی باشد. در هفتههای اخیر، گزارشهایی از تحرکات اطلاعاتی آمریکا در شمال افغانستان و احتمال استفاده دوباره از پایگاههای هوایی سابق برای عملیات ضدتروریزم منتشر شده است. طالبان با برگزاری نشست قندهار، احتمالاً میخواهد نشان دهد که نسبت به هرگونه فعالیت خارجی در خاک افغانستان حساس است و کنترل مطلق بر تأسیسات راهبردی را خط سرخ خود میداند.
این موضع همچنین میتواند واکنشی غیرمستقیم به نقشآفرینی روسیه، چین و ایران در معادلات امنیتی افغانستان باشد. در حالیکه این سه کشور با طالبان همکاریهایی دارند و هیچیک از آنان مایل نیست بگرام یا سایر نقاط افغانستان به محل حضور نیروهای آمریکایی تبدیل شود، طالبان نیز نمیخواهد متهم به وابستگی به قدرتهای منطقهای شود. از این رو، با اعلام قاطع واگذار نکردن پایگاه هوایی بگرام به آمریکا و حفظ تسلط بر بگرام، تلاش دارد خود را بهعنوان نیرویی «مستقل و صاحب اقتدار» در مدیریت امنیت ملی معرفی کند؛ بدون آن که شائبهای از وابستگی این گروه، به قدرتهایی مانند چین و روسیه و ایران به میان بیاید.
از تمرکز در قندهار تا شکافهای درونی
نشست قندهار همچنین میتواند نشانهای از گسترش اختلافات درون طالبان باشد. طی ماههای گذشته، نارضایتیهایی از نحوه توزیع قدرت میان چهرههای نزدیک به قندهار و چهرههای کابلمحور (بهویژه ملا یعقوب و سراجالدین حقانی) گزارش شده است. کنترل بر بگرام که یکی از مراکز مهم لجستیکی و نظامی است، میتواند نقطهعطفی در تعیین نفوذ هر جناح باشد.
در همین خصوص، برخی تحلیلگران تأکید کردهاند که نشست قندهار، در واقع تلاشی از سوی هبتالله برای بازگرداندن انضباط به ساختار نظامی و جلوگیری از تمرکز بیشازحد قدرت در دست وزارت دفاع یا وزارت داخله طالبان است. به تعبیر آنان، رهبر طالبان میخواهد پیامی روشن بدهد که تصمیمات استراتژیک تنها در دایره محدود قندهار اتخاذ میشود.
جمعبندی
نشست سهروزه قندهار را میتوان نه صرفاً یک رویداد تشریفاتی، بلکه تلاشی جدی از سوی رهبر طالبان برای تثبیت اقتدار مرکزی، مهار تهدیدهای امنیتی و ارسال پیام قدرت به جهان برای حفاظت از امنیت و تمامیت سرزمینی دانست. در حالیکه سرنوشت پایگاه بگرام تنها بخشی از این معادله است، پرسش اصلی این است که آیا رهبری طالبان قادر خواهد بود میان دغدغههای امنیتی، اختلافات داخلی و فشارهای بینالمللی تعادل برقرار کند یا نه؟
نویسنده: محسن موحد