خبرگزاری دید: افغانستان در طول دو قرن گذشته، عرصه رقابت امپراتوریهای بزرگ بوده و تجربه اشغال شوروی و سپس ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده، حساسیت عمیقی نسبت به حضور نظامی بیگانگان در میان اقشار مختلف جامعه افغانستان ایجاد کرده است.

مسئله حضور نظامی خارجی روز گذشته (سهشنبه، ۱۵ میزان) در نشست فرمت مسکو مطرح شد و دیدگاههای گوناگونی در این خصوص از سوی برخی از اعضای نشست بیان شد.
سخنان امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان در هفتمین نشست فرمت مسکو، فصل تازهای از کشمکش دیرینه میان حاکمیت ملی و منافع ژئواستراتژیک قدرتهای بزرگ را بازگو میکند. تاکید بر استقلال مطلق افغانستان و رد قاطع هرگونه حضور نظامی خارجی، اگرچه در بستر تاریخ این سرزمین ریشه دارد، اما در شرایط کنونی بیش از آنکه بازتاب احساسات ملیگرایانه باشد، محصول محاسبات پیچیده منطقهای است که طالبان را در مرکز آن قرار داده است.
افغانستان در طول دو قرن گذشته، عرصه رقابت امپراتوریهای بزرگ بوده و تجربه اشغال شوروی و سپس ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده، حساسیت عمیقی نسبت به حضور نظامی بیگانگان در میان اقشار مختلف جامعه افغانستان ایجاد کرده است.
این حساسیت تاریخی، بستر مناسبی برای طالبان فراهم آورده تا موضع خود را در قالب دفاع از استقلال ملی توجیه کند. با این حال، پیچیدگی موضوع زمانی آشکار میشود که به ابعاد منطقهای و بینالمللی آن بپردازیم.
بحث بازگشت احتمالی ایالات متحده به پایگاه بگرام، که در دوران اشغال به یکی از مهمترین مراکز نظامی و اطلاعاتی واشنگتن در منطقه تبدیل شده بود، طی هفتههای اخیر به موضوعی داغ در رسانههای جهانی بدل گشت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، بارها بر بازپسگیری این پایگاه تاکید کرده و آن را فرصتی برای حفظ اشراف اطلاعاتی واشنگتن در منطقه توصیف کرده است. اما این خواست با واقعیتهای زمینی و موازنه قدرت منطقهای همخوانی ندارد.
نشست فرمت مسکو و موضعگیری روسیه در قبال «ایجاد زیرساختهای نظامی کشورهای ثالث در افغانستان»، نشان میدهد که مسکو و متحدان منطقهای آن، به هیچ وجه آماده پذیرش حضور دوباره نظامی امریکا در همسایگی خود نیستند. این همراستایی منطقهای، فضای مناسبی برای طالبان ایجاد کرده تا بدون نگرانی از فشارهای بینالمللی، موضع خود را ابراز کند.
آنچه در سخنان متقی قابل تامل است، اشاره به روابط اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک با همه کشورهای منطقه و جهان است. این بیانیه نشان میدهد که طالبان در پی یافتن تعادلی میان حفظ استقلال سیاسی و نیاز به شناسایی بینالمللی است. اما تناقض اساسی در اینجاست که شناسایی جهانی مستلزم پذیرش معیارهای بینالمللی حقوق بشر، حقوق زنان و حکومتداری فراگیر است؛ معیارهایی که طالبان تاکنون در پذیرش آنها تردید نشان داده است.
سادهانگاری واشنگتن در تصور بازپسگیری بگرام، بدون توجه به تمامیت ارضی و حق حاکمیت افغانستان، نشاندهنده عدم درک واقعیتهای جدید منطقهای است. ایالات متحده دیگر قدرت مطلق دهههای گذشته نیست و افغانستان نیز دیگر میدان بازی انحصاری واشنگتن نمیتواند باشد. هرگونه حضور نظامی خارجی در افغانستان، نه تنها حساسیت جامعه افغانستان را برمیانگیزد، بلکه این کشور را به عرصه رقابت نظامی و اطلاعاتی قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد کرد.
افغانستان در آستانه تحولات بزرگی قرار دارد. سوال اساسی این است که آیا طالبان میتواند با حفظ استقلال سیاسی، پلی میان انتظارات بینالمللی و واقعیتهای داخلی بسازد؟ پاسخ به این پرسش، سرنوشت سیاسی افغانستان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
نویسنده: احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید