حملات پاکستان به افغانستان؛ از انگیزههای سیاسی تا اتهامات امنیتی
خبرگزاری دید: این حملات نظامی، در بستر حملات مرگبار و ناامنیهای فزاینده در پاکستان رخ میدهد که تیتیپی مسئولیت بسیاری از آنها را بر عهده گرفته است. اسلامآباد مدعی است که جنگجویان این گروه از حمایتهای پنهان در افغانستان برخوردارند، ادعایی که طالبان بارها آن را رد کرده و تأکید ورزیدهاند که خاک افغانستان علیه هیچ کشوری به کار گرفته نخواهد شد.

در شامگاه پنجشنبه گذشته، آسمان کابل و پکتیکا شاهد پرواز جنگندههای پاکستانی بود که با ادعای هدف قرار دادن رهبران شبهنظامیان تیتیپی، مرزهای هوایی افغانستان را نقض کردند.
این عملیات، که ارتش پاکستان آن را بخشی از «دفاع مشروع» توصیف کرد، بار دیگر اتهاماتی را متوجه حکومت طالبان ساخت مبنی بر اینکه خاک افغانستان به عنوان پناهگاهی برای فعالیتهای ضدپاکستانی مورد استفاده قرار میگیرد.
خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، با هشدار صریح، حق تعقیب مخالفان تا عمق خاک افغانستان را برای اسلامآباد محفوظ دانست و این رویداد را به عنوان پاسخی به ناامنیهای اخیر در پاکستان توجیه کرد.
این حملات نظامی، در بستر حملات مرگبار و ناامنیهای فزاینده در پاکستان رخ میدهد که تیتیپی مسئولیت بسیاری از آنها را بر عهده گرفته است. اسلامآباد مدعی است که جنگجویان این گروه از حمایتهای پنهان در افغانستان برخوردارند، ادعایی که طالبان بارها آن را رد کرده و تأکید ورزیدهاند که خاک افغانستان علیه هیچ کشوری به کار گرفته نخواهد شد.
با این حال، این عملیات نه تنها به عنوان یک اقدام دفاعی جلوه داده میشود، بلکه نشاندهنده عمق نگرانیهای امنیتی پاکستان است که ریشه در تحولات پس از سقوط دولت پیشین افغانستان دارد.
از زاویهای دیگر، همزمانی این حملات با سفر امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، به هند، لایههای پیچیده رقابتهای منطقهای را آشکار میسازد. پاکستان، که همواره هند را رقیب اصلی خود در شبهقاره میداند، گویی با این عملیات نظامی پیامی روشن ارسال میکند. براساس این موضع پاکستان، هرگونه نزدیکی کابل به دهلینو میتواند با واکنشهای قاطع اسلامآباد مواجه شود. این رویکرد، یادآور الگوهای تاریخی است که در آن پاکستان تلاش کرده تا نفوذ هند در افغانستان را محدود سازد و از شکلگیری ائتلافهای مخالف منافع خود جلوگیری کند.
علاوه بر این، حملات اخیر میتواند به عنوان ابزاری برای تضعیف اقتدار حکومت طالبان تفسیر شود. پاکستان با نقض حریم هوایی افغانستان، نه تنها مرزهای فیزیکی را زیر پا میگذارد، بلکه مشروعیت داخلی طالبان را نیز به چالش میکشد.
این اقدامات، بخشی از استراتژی بلندمدت اسلامآباد برای تحمیل خواستههایش بر کابل است؛ خواستههایی که شامل کنترل بر مرزها، تجارت و حتی سیاستهای خارجی افغانستان میشود. در این میان، طالبان با انکار هرگونه حمایت از تیتیپی، تلاش میکنند تا تصویر یک حکومت مستقل و متعهد به صلح منطقهای را حفظ کنند.
تاریخ روابط پاکستان و افغانستان، پر از نمونههایی است که نشاندهنده سیاستهای مداخلهجویانه اسلامآباد است. در نیم قرن اخیر، پاکستان اغلب از ابزارهای مختلف، از حمایت از گروههای بنیادگرا تا عملیات نظامی، برای جلوگیری از ظهور یک افغانستان قدرتمند و باثبات بهره جسته است.
این سیاستها، که گاه به عنوان «عمق استراتژیک» توصیف شدهاند، نه تنها ثبات افغانستان را مختل کرده، بلکه تبعات ناگواری برای خود پاکستان به بار آورده، از جمله افزایش ناامنی داخلی و چالشهای اقتصادی ناشی از بیثباتی مرزی.
جالب توجه است که حتی مقامات پاکستانی گاه به این رویکردها اذعان کردهاند. خواجه محمد آصف پیشتر حمایت از بنیادگرایی در افغانستان را «بازی کثیف» نامیده بود، عبارتی که عمق پشیمانی از سیاستهای گذشته را نشان میدهد. با این وجود، حملات اخیر حاکی از آن است که اسلامآباد همچنان به حربههای نظامی و دیپلماتیک متوسل میشود تا خواستههایش را بر کابل تحمیل کند، رویکردی که میتواند چرخهای از تنشهای فزاینده را به راه اندازد.
در چنین شرایطی، موضعگیری حکومت طالبان میتواند تعیینکننده باشد. کابل با تقویت روابط متوازن با هند و سایر همسایگان، میتواند به پاکستان سیگنال دهد که دوران دیکته کردن سیاستهای داخلی و خارجی افغانستان به سر آمده است. همزمان، اتخاذ واکنشهای قاطع در برابر نقض حریم هوایی، از جمله تقویت دفاع هوایی و پیگیریهای دیپلماتیک، میتواند هزینههای چنین اقداماتی را برای اسلامآباد افزایش دهد و تعادل جدیدی در روابط دوجانبه ایجاد کند.
به صورت کلی، این حملات نه تنها یک رویداد نظامی گذرا، بلکه نمادی از چالشهای عمیق منطقهای است. افغانستان، به عنوان کشوری در حال گذار از بحران به ثبات، نیازمند سیاستهایی است که استقلال و تمامیت ارضیاش را تضمین کند، در حالی که پاکستان باید به بازنگری در رویکردهایش بپردازد تا از چرخه ویرانگر تنشها رهایی یابد. به نظر میرسد در چنین وضعیتی، تنها با گفتگوی سازنده و احترام متقابل، میتوان به صلح پایدار در این منطقه دست یافت، صلحی که منافع همه طرفها را تامین کند.
نویسنده: احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید