Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهتروریسمجنگسیاستمنطقهنظامییادداشت

توافق آتش‌بس یا پذیرش دیورند؟ بازخوانی پیام پنهان در اظهارات خواجه آصف

خبرگزاری دید: اظهارات تازه خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، درباره توافق آتش‌بس فوری میان اسلام‌آباد و طالبان، بیش از آن که نشانه یک مصالحه متوازن باشد، به‌نظر می‌رسد بازتابی از نوعی تغییر موضع یا عقب‌نشینی آشکار حکومت طالبان در برابر فشارهای سیاسی و امنیتی پاکستان است. آصف در پست خود در شبکه ایکس، از دو محور کلیدی سخن گفته است: احترام متقابل به تمامیت ارضی و توقف فوری حملات از خاک افغانستان بر خاک پاکستان.

این دو محور، در ظاهر، بیانگر تعهدی برای کاهش تنش و بازگشت به ثبات منطقه‌ای‌اند، اما در منطق سیاسی و حقوق بین‌الملل، هر دو بند حامل معنای سیاسی و حقوقی سنگینی هستند که پیامدهای گسترده‌ای برای حکومت طالبان و حتی برای جایگاه افغانستان دارد.

۱. احترام به تمامیت ارضی؛ پذیرش تلویحی مرز دیورند
احترام به تمامیت ارضی بدون پذیرش مرزهای بین‌المللی عملاً بی‌معنا است. اگر طالبان در این توافق، اصل احترام به تمامیت ارضی پاکستان را پذیرفته باشند، در واقع به شکل ضمنی مرز دیورند را به‌عنوان مرز رسمی میان دو کشور به رسمیت شناخته‌اند؛ مرزی که در یک‌ونیم قرن گذشته همواره محل مناقشه سیاسی، قومی و تاریخی بوده است. چنین اقدامی، هرچند در قالب واژه‌های دیپلماتیک پنهان شده، اما می‌تواند نخستین عقب‌نشینی سیاسی طالبان در برابر اسلام‌آباد تلقی شود.

۲. مهار تی‌تی‌پی؛ تغییر در مسوولیت‌پذیری طالبان
بند دوم این توافق مبنی بر توقف حملات تروریستی از خاک افغانستان به خاک پاکستان، عملاً به معنای پذیرش مسوولیت طالبان در قبال فعالیت‌های تحریک طالبان پاکستان (TTP) است. این بدان معنا است که طالبان با امضای چنین توافقی، وجود و فعالیت تی‌تی‌پی در خاک افغانستان را پذیرفته و در برابر آن تعهد داده‌اند. در نتیجه، اگر حملات این گروه ادامه یابد، اسلام‌آباد می‌تواند طالبان را به نقض توافق و پناه دادن به تروریزم متهم کند؛ وضعیتی که ممکن است زمینه‌ساز فشارهای بیشتر سیاسی و نظامی بر کابل شود.

۳. بُعد سیاسی و تبلیغاتی توافق
اگر گفته‌های خواجه آصف درست باشد، این توافق در واقع تسلیم شدن بی‌قید و شرط طالبان در برابر خواسته‌های پاکستان است. اما اگر نادرست باشد، بازتاب‌دهنده افزایش بی‌اعتمادی و واگرایی میان دو طرف است؛ شکافی که در ماه‌های اخیر با تشدید حملات مرزی و افزایش لفاظی‌های دوطرف، بیش از پیش آشکار شده است.

۴. مردم افغانستان و توافقی که ربطی به آنان ندارد
در هردو حالت، پرسش اصلی پابرجا است: این توافق چه ارتباطی با مردم افغانستان دارد؟ هیچ‌یک از بندهای آن ناظر بر منافع عمومی مردم یا بهبود امنیت و اقتصاد کشور نیست. در واقع، این توافق ـ خواه واقعی، خواه تبلیغاتی ـ میان دو بازیگر غیردموکراتیک بسته شده که هردو در پی تثبیت موقعیت خود از مسیر معامله بر سر امنیت و قدرت‌اند.

جمع‌بندی
توافق تازه، چه در قالب واقعیت میدانی و چه در سطح بیانیه‌های سیاسی، بار دیگر نشان می‌دهد که طالبان نه‌تنها نتوانسته‌اند استقلال و اقتدار ملی را تثبیت کنند، بلکه عملاً در مدار سیاست‌های امنیتی پاکستان قرار گرفته‌اند.

در چنین شرایطی، بازتعریف مفاهیمی چون «پاسداری از تمامیت ارضی» و «جنگ ملی» بیش از پیش ضرورت می‌یابد؛ زیرا اگر تمامیت ارضی در چارچوب مرز دیورند تعریف شود و مهار تروریزم در خدمت منافع همسایه باشد، آنگاه باید پرسید: افغانستان در این معادله کجا است؟

نویسنده: رضا احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا