افغانستان میان دهلی و اسلامآباد؛ جستجوی توازنی دشوار
خبرگزاری دید: چالش اصلی افغانستان در این میانه، یافتن توازنی است که بتواند در عین حفظ روابط با هر دو کشور، منافع ملی خود را نیز تضمین کند. این توازنیابی زمانی دشوارتر میشود که پاکستان هرگونه تقرب کابل به دهلی را تهدیدی برای امنیت ملی خود تلقی کرده و واکنشهای تند نشان میدهد.

روابط افغانستان با پاکستان و هند از دیرباز یکی از پیچیدهترین معادلات سیاست خارجی کابل بوده است. این پیچیدگی نه تنها از موقعیت جغرافیایی افغانستان نشئت میگیرد، بلکه ریشه در تقابل تاریخی اسلامآباد و دهلینو دارد که کابل را ناگزیر به انتخابهای دشوار کرده است.
پاکستان با داشتن مرزی طولانی با افغانستان، همواره خود را ذینفع اصلی در تحولات سیاسی این کشور دانسته است. اسلامآباد در طول دهههای گذشته، از طریق حمایت از گروههای مختلف، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری معادلات قدرت در افغانستان ایفا کرده است. این دخالتهای مستمر، مانع اصلی تثبیت حاکمیت مرکزی قوی در کابل بوده و افغانستان را در موقعیتی آسیبپذیر نگه داشته است.
از سوی دیگر، هند با داشتن روابطی دیرینه با افغانستان، همواره خواستار گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی با کابل بوده است. دهلینو در افغانستان، فرصتی برای متعادلسازی نفوذ پاکستان در منطقه میبیند و تلاش دارد از طریق کمکهای توسعهای و دیپلماسی فعال، جایگاه خود را در معادلات افغانستان تقویت کند.
چالش اصلی افغانستان در این میانه، یافتن توازنی است که بتواند در عین حفظ روابط با هر دو کشور، منافع ملی خود را نیز تضمین کند. این توازنیابی زمانی دشوارتر میشود که پاکستان هرگونه تقرب کابل به دهلی را تهدیدی برای امنیت ملی خود تلقی کرده و واکنشهای تند نشان میدهد.
سفر اخیر امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، به هند و تشدید همزمان تنشهای مرزی با پاکستان، نمونهای بارز از این معادله پیچیده است. حملات تجاوزکارانه پاکستان به مناطق مرزی، درست در زمان حضور متقی در دهلینو، پیامی روشن از اسلامآباد بود مبنی بر این که کابل نمیتواند بدون تحمل هزینه، روابط خود با هند را گسترش دهد.
این رویکرد پاکستان، که در تقابل آشکار با اصول حاکمیت ملی و استقلال سیاسی کشورها قرار دارد، افغانستان را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. کابل باید بین امنیت مرزی و گسترش روابط بینالمللی خود یکی را انتخاب کند؛ معادلهای که هیچ کشور مستقلی نباید با آن مواجه شود.
این درحالی است که افغانستان به عنوان کشوری مستقل، حق مسلم دارد که چارچوب سیاست خارجی خود را براساس منافع ملی تعریف کند. این حق شامل برقراری و گسترش روابط با هند یا هر کشور دیگری است، بدون اینکه مجبور به کسب اجازه از قدرتهای بیرونی باشد. اصل استقلال سیاسی و تمامیت ارضی، که پایههای نظم بینالمللی را تشکیل میدهند، این حق را برای افغانستان محفوظ میدارند.
به نظر میرسد راه برونرفت از این معضل، تدوین سیاست خارجی متوازن و اصولی است که در آن منافع ملی افغانستان محور اصلی تصمیمگیری باشد. چنین سیاستی باید بر اساس احترام متقابل، عدم دخالت در امور داخلی، و همکاری منطقهای استوار گردد. تنها در این صورت است که افغانستان میتواند از چرخه وابستگی و فشار خارج شده و به توازنی پایدار در روابط با دهلی و اسلامآباد دست یابد.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید