خبرگزاری دید: ما آدمیزادگان را گرامى داشتهايم و آنان را در خشكى و دريا برنشاندهايم و از پاكيزهها روزي شان دادهايم و بر بسيارى از آفريدگان خويش، برترى بخشيدهايم ايشان را.

وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً. (اسراء: ۷۰)
سه تأکید «ل» «قد» و «کرمنا» فراگیری کرامت را در ساحههای فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، نظامی و قضایی میرساند تا چند مطلب مهم را ثابت کند:
اول: از میان موجودهای آفریدهشده، فقط انسان کرامت ذاتی دارد و نه دیگر موجودهای زمینی؛
دوم: کرامت همان بلندمرتبهگی، ارزنده، نفیس، سرفراز و ارجمندی را میرساند و هرگونه پستی و خواری را از وی نفی و دور میسازد؛
سوم: با هیچ کردار ناپسندی، کرامت از بین نمیرود و اطلاق همیشگی آن را برهم نمیزند؛
چهار: حرف «قد» تحقیق میآورد بر فعل ماضی که این کار حتمی و صد در صد شده است و هیچ جای تردید ندارد. همین طور، ضمیر فاعلی جمع «نا» هم تأکید را میرساند.
- ظهور بنی آدم، مسلمان، کافر، مشرک، سکولار، منافق، زن و مرد را در بر میگیرد و هیچ انسانی را از آن بیرون نمیداند.
- اگر مراد کرامت عارضی بود، باید تعبیر «لقد کرمنا المسلمین، مؤمنین، متقین، مخلصین و مقربین» میآمد و نه بنی آدم تا ظهور در گروه خاص داشته باشد نه عموم بشر.
- جمله «حَمَلْنا» با جار و مجرورش، میتواند چند مطلب را نشان دهد:
یک. انسان بر خشکی و دریا سوار است، چون در هوا و فضا نمیتواند زندگی کند و باید کرهای مناسب زیستن وجود داشته باشد مانند زمین؛
دو. ماده بر معنا سوار نیست؛ پس آدمی نباید اختیار عالم معنایش را به جهان ماده دهد و این ویژگی را از خود سلب کند؛
سه. در مقام عمل، آن که از نیروهای درون و برون کمک گرفت و بر این خشکی و تری سوار شد، این آیه را عملی کرده؛ چه مسلمان باشد یا کافر. آنان با ابزارهای فنی و پیچیده ساخت خودشان، به ژرفای دریا و فضا میروند و از نادیدنیهای شان عکس و فیلم بیرون میدهند. (الجوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين، ۴، ۳۸)
چهار. فاعل جمع در فعل «حَمَلْنا» برای دلیل آمده تا اگر کسی در کرامت ذاتی شک کند و نقد و شبهه پاسخ خود را در عملکرد بشر بازگیرد.
- جمله «رَزَقْنا» با جار و مجرورش مطلبهای زیر را میرساند:
یک. انسان در خوراک، نوشاک و پوشاک برخلاف برخی حیوانها، پاکیزهها را بر میگزیند و نه هر پلیدی و نجسی را؛
دو. نوشاک و خوراک بشر چه ارگانیک و چه تراریخته، همه در نظر خودش پاکیزه است؛ هرچند در واقع نباشد. مراد خدا همان گونه اول است و طبیعی و گونه دوم تا وقتی پاکیزه بر آن صدق کند و فایده داشته باشد و نه ضرر؛
سه. برخی جانوران گوشتخوارند مانند شیر و پلنگ و برخی گیاه خوارند مانند گوسفند و گاو. برخی دانهخوارند مانند پرندگان. انسان همهخوار است آنهم از بهترین و برترین غذاهای پاک و نیرومند. افزون بر آن در ترکیب و ساخت غذاهای تازه خلاقیت ویژه دارد و همینطور در نگهداری غذا. اینهمه ویژه مومنان و پرهیزگاران نیست که بیدینان و سکولارها از ما جلوترند. (التحرير و التنوير، ۱۴، ۱۳۱)
- از جمله «فَضَّلْنا» چند مطلب به دست میآید:
اولا به قرینه کثیر، انسان بر بسیاری از موجودهای دیگر برتری دارد و نه بر تمام آنان، ولی ما نوع برتر موجودها را بر انسان خبر نداریم؛
ثانیا این فضیلت با فاعل جمع، دلیل سوم است بر کرامت ذاتی بشر تا گمانهزنی را از بین ببرد و در عمل این کرامت را نشان دهد. - واژه فضیلت عام است و هرگونه فضیلت معنوی، علمی، مادی و هنری را در بر میگیرد.
- آیه وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ (حج: ۱۸) بر کرامت عارضی دلالت دارد نه ذاتی؛ چون ذاتی قابل رفع و دفع نیست، ولی با کرامت ذاتی قابل جمع است و هردو کاملکننده یکدیگر. پس نمیتوان از آیه إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ (حجرات: ۱۳) کرامت ذاتی را نفی کرد.
- مکارم، احتمال میدهد که جمله «كَرَّمْنا» به جنبههاى مادى اشاره دارد و «فَضَّلْنا» به مواهب معنوى؛ زيرا كلمه «فَضَّلْنا» بیشتر در قرآن به همين معنى آمده است. (تفسير نمونه، ۱۲، ۱۹۹) اما «فَضَّلْنا» اطلاق دارد و همه را در بر میگیرد.
- وقتی کرامت ذاتی بشر ثابت شد، نمیتوان به او بیاحترامیکرد، چه رسد به تبعیض، ستم، جور، توهین و تحقیر. خاک، خون و باورهای انسان هیچکدام بر کرامت فراگیر وی تأثیری مثبت یا منفی ندارد.
نویسنده: دکتر سید محمدعلی موسوی – خبرگزاری دید