تصمیم دولت هند برای ارتقای دفتر دیپلماتیک خود در کابل به سطح سفارت، نقطه عطفی در مناسبات جنوب آسیا و معادلات ژئوپلیتیک منطقه بهشمار میرود. این اقدام در ظاهر نشانهای از بازگشت محتاطانه دهلی نو به افغانستان است، اما در باطن، حامل پیامهای چندلایه در حوزههای سیاست، امنیت و رقابت منطقهای است؛ جایی که هند، پاکستان، چین و حکومت طالبان، هر یک در جستجوی جایگاه تازهای در نظم نوین پس از خروج آمریکا از افغانستان است.

ارتقای دفتر دیپلماتیک هند در کابل به سفارت رسمی، گامی راهبردی است که نه تنها نشاندهنده بازگشت هند به افغانستان پس از چند سال حضور محدود است، بلکه با سفر امیرخان متقی، وزیر امور خارجه طالبان به دهلی نو نیز مرتبط است. این سفر، زمینهساز توافقات عملی میان دوطرف برای تضمین امنیت دیپلماتها و پروژههای توسعهای هند در افغانستان بود و بهطور مستقیم به ارتقای سطح نمایندگی دیپلماتیک هند منجر شد.
انگیزهها و چرایی تصمیم هند
هند در دو دهه گذشته، یکی از اصلیترین شرکای توسعهای افغانستان بود. از ساخت پارلمان جدید گرفته تا پروژههای زیربنایی در هرات، بامیان و کابل، میلیاردها دالر سرمایهگذاری هندی به نماد «دیپلماسی توسعه» در کشور بدل شد. با روی کار آمدن طالبان در سال ۲۰۲۱، دهلی نو در ابتدا با احتیاط و سکوت، سفارت خود را بست و فعالیتهایش را در سرزمینی که دچار دگردیسی بنیادین ساختاری شده بود، به حداقل رساند، اما از سال ۲۰۲۲، با اعزام «هیأت فنی»، زمینه بازگشت تدریجی دوباره خود در میدان بازی افغانستانی را فراهم کرد.
اکنون ارتقای رسمی نمایندگی به سطح سفارت، نشانگر عبور هند از مرحله «تماس فنی» به مرحله «تعامل سیاسی» است؛ تعاملی که بدون بهرسمیت شناختن حکومت طالبان، امکان گفتگو، نظارت بر پروژههای اقتصادی و مدیریت کانالهای اطلاعاتی را برای دهلی نو فراهم میکند.
از دیدگاه راهبردی، هند در پی آن است که:
از انزوای ژئوپلیتیکی در همسایگی شمالغربی خود جلوگیری کند؛
حضور فزاینده چین و نفوذ امنیتی پاکستان در افغانستان را متوازن سازد؛
و از خاک افغانستان بهعنوان گذرگاه بالقوه اتصال آسیای مرکزی به بازار هند بهره گیرد.
بهعبارت دیگر، سفارت جدید هند در کابل، نهتنها نماد حضور دیپلماتیک، بلکه بازوی راهبردی هند در رقابتهای منطقهای است.
پیامدهای سیاسی و امنیتی برای افغانستان
ارتقای سطح حضور هند در کابل، در سطح داخلی برای حکومت طالبان حامل دو معنا است: مشروعیت و چالش.
از یکسو، حکومت طالبان میتواند این تحول را بهعنوان نشانهای از پذیرش ضمنی خود در عرصه بینالمللی معرفی کند؛ زیرا در زمانی که هنوز هیچ کشوری حکومت این گروه را به رسمیت نشناخته، گشایش رسمی سفارت هند، به عنوان یکی از قدرتهای مهم آسیایی، نوعی «اعتراف عملی» به واقعیت سیاسی حکومت طالبان تلقی میشود. این امر به طالبان امکان میدهد تا خود را در قامت یک شریک منطقهای نشان دهند، نه یک حکومت منزوی.
اما از سوی دیگر، این تحول چالشی درونی نیز برای این حکومت خواهد بود؛ به این دلیل که نزد بخشی از جریانهای محافظهکار در درون طالبان، رابطه با هند حساسیتبرانگیز است؛ بهویژه با توجه به پیشینه روابط دهلی نو با دولت پیشین افغانستان و ائتلاف شمال. اکنون طالبان باید میان بهرهگیری از تعامل سیاسی ـ اقتصادی با هند و حفظ انسجام ایدئولوژیک خود توازن برقرار کند و این دشواره اصلی این حکومت در مواجهه با دهلی نو است.
در بُعد امنیتی نیز حضور رسمیتر هند در کابل، میتواند هم به ثبات و هم به رقابت بینجامد. از یکسو، گسترش پروژههای توسعهای هند در بخشهای آموزش، بهداشت و امور زیرساختی، میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر حکومت طالبان کمک کند، اما از سوی دیگر، شائبه استفاده اطلاعاتی هند از ارتقای سطح حضور خود در افغانستان به سفارت یا هرگونه نفوذ سیاسی دهلی نو در کشور، ممکن است حملات و تهدیدات گروههای وابسته به پاکستان یا سایر جریانهای رقیب طالبان مثل داعش خراسان را به صورت بیسابقه یا کمسابقهای بالا ببرد.
واکنش و محاسبه پاکستان
اسلامآباد از دیرباز افغانستان را حوزه نفوذ طبیعی و سنتی خود میداند و حضور فعال هند در کابل را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملیاش قلمداد میکند. به همین دلیل است که اسلامآباد بهویژه در بیست سال گذشته، سرمایهگذاری عظیمی برای دست یافتن به عمق استراتژیک خود در افغانستان اختصاص داد و با حمایت از گروههای مسلح تروریستی، سعی بلیغی در فروپاشی ساختار سیاسی ـ امنیتی نظام جمهوری انجام داد؛ به گونهای که سقوط دولت اشرف غنی، پیروزی اسلامآباد پنداشته میشد و با قدرتیابی مجدد طالبان، حاکمان پاکستان تصور میکردند توازن منطقهای به سود اسلامآباد تغییر کرده است، اما چموشی طالبان در برابر
اوامر و اشارات جنرالهای پاکستانی و اقدام اخیر دهلی نو برای بازگشایی سفارت خود در کابل، نشان داد که هند، بدون شناسایی رسمی حکومت طالبان، در حال بازتعریف حضور خویش در حیاط خلوت پاکستان است و همهچیز طبق میل و مطالبه اسلامآباد در افغانستان پیش نمیرود.
با آن که واکنش رسمی اسلامآباد تاکنون محتاطانه و دیپلماتیک بوده، اما نهادهای امنیتی این کشور نسبت به پیامدهای اطلاعاتی و نظامی حضور هند عمیقأ ابراز نگرانی کردهاند. تحلیلگران پاکستانی نیز باور دارند که سفارت هند در کابل، میتواند به مرکز فعالیتهای ضد پاکستانی یا تقویت روابط هند با اقوام شمالی افغانستان بدل شود؛ تصوری که ریشه در سابقه تاریخی روابط هند با تاجیکها و ازبیکهای شمال دارد و روابط حکومت طالبان ـ پاکستان را به شدت متأثر خواهد کرد.
تأثیر بر روابط کابل و اسلامآباد
ارتقای سطح روابط هند با حکومت طالبان بیتردید مناسبات کابل و اسلامآباد را پیچیدهتر خواهد کرد. حکومت طالبان تاکنون در قبال دو همسایه قدرتمند خود، سیاست «تعادل میان رقبا» را در پیش گرفته، اما حضور رسمیتر هند ممکن است این تعادل را بر هم بزند.
اگر حکومت طالبان موفق شود روابط خود را با هند صرفاً در چارچوب همکاریهای اقتصادی و دیپلماتیک محدود کند، ممکن است تنش با پاکستان قابل کنترل بماند. اما در صورتیکه اسلامآباد این اقدام را گامی خصمانه تعبیر کند، احتمال افزایش تنشهای مرزی، فشار مضاعف بر مهاجران افغانستانی در پاکستان، یا حتی حمایت غیرمستقیم از گروههای مخالف حکومت طالبان وجود دارد.
در مقابل، برخی ناظران خوشبین معتقدند که حضور فعال هند در افغانستان، میتواند باعث رقابت سازنده میان دو کشور همسایه شود؛ رقابتی که در صورت مدیریت صحیح، به نفع بازسازی افغانستان تمام خواهد شد.
ابعاد منطقهای و بینالمللی
بازگشت هند به کابل را باید در بستر گستردهتر رقابتهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا مورد مداقه قرار داد. چین با طرح «کمربند و جاده»، روسیه با سازوکارهای امنیتی جدید در شمال افغانستان و ایران با مسیرهای ترانزیتی ریلی و منطقه اقتصادی چابهار، همه در حال شکلدهی به معادلات تازهاند. هند نمیخواهد در این تحولات غایب باشد و راه حل آن، فعال بودن سفارت دهلی نو در کابل است.
در سطح بینالمللی اما اقدام دهلی نو پیامی دوگانه دارد:
برای غرب، نشان میدهد که هند همچنان به نقش «میانجی عملگرا» در بحران افغانستان پایبند است و برای کشورهای منطقه، هشدار میدهد که دهلی نو قصد ندارد نفوذ تاریخی خود در کابل را به رقبای دیرین خویش واگذار کند.
جمعبندی
ارتقای نمایندگی دیپلماتیک هند در کابل به سطح سفارت، صرفاً یک اقدام اداری نیست، بلکه بازتابی از بازگشت حسابشده هند به صحنه افغانستان است. این تصمیم، توازن قدرت در جنوب آسیا را دگرگون میکند، به طالبان نوعی مشروعیت عملی میبخشد، پاکستان را در موقعیت تدافعی قرار میدهد و در نهایت، فصل تازهای از رقابت و همکاری را در محور دهلی نو ـ کابل ـ اسلامآباد میگشاید.
آینده این روند بستگی به آن دارد که حکومت طالبان تا چه اندازه قادر است میان دو رقیب دیرینه، سیاست بیطرفی فعال در پیش گیرد و هند تا کجا میتواند میان تعامل سازنده و پرهیز از شناسایی رسمی حکومت طالبان، تعادل برقرار کند.
به بیان دیگر، بازگشت هند به کابل اگرچه آرام است، اما پیامدهای آن در سیاست و امنیت منطقه، بهمراتب طوفانیتر از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود.
نویسنده: راحل موسوی