سفر یوسف وفا، والی حکومت طالبان در بلخ و از چهرههای نزدیک به ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه، به تاجیکستان و ازبیکستان در شرایطی انجام شد که روابط طالبان و پاکستان به پایینترین سطح خود رسیده است. بنبست مذاکرات استانبول و تهدیدهای فزاینده اسلامآباد علیه طالبان، این سفر را از یک دیدار عادی به نشانهای از تغییر جهت تاکتیکی در سیاست خارجی طالبان تبدیل کرده است.

حکومت طالبان با اعزام وفا به دو کشور همسایه شمالی، تلاش کرد نشان دهد که در برابر فشارهای پاکستان، مسیرهای تازهای برای موازنهسازی دیپلماتیک در اختیار دارد.
یوسف وفا در دیدار با مقامات تاجیکستان و ازبیکستان بر همکاریهای امنیتی و تبادل اطلاعات تأکید کرده و وعده داده است که خاک افغانستان علیه هیچ کشور همسایه مورد استفاده قرار نگیرد. این پیام بهویژه برای دوشنبه اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا فعالیت داعش خراسان و جنگجویان تاجیکتبار در شمال افغانستان نگرانی اصلی نهادهای امنیتی تاجیکستان است. طالبان با برجسته کردن این همکاریها میکوشد تصویری از حکومتی مسوول در کنترل مرزها ارائه دهد و همزمان از این تماسها بهعنوان اهرمی برای کاهش فشارهای اسلامآباد بهرهبرداری کند.
در لایه راهبردی، حکومت طالبان از این سفر سه هدف را دنبال کرد. نخست، ارسال پیام هشدار به پاکستان مبنی بر این که افغانستان گزینههای سیاسی و امنیتی دیگری در اختیار دارد. دوم، جلب اعتماد کشورهای آسیای مرکزی برای همکاریهای مرزی و اطلاعاتی با هدف مهار گروههای افراطی. سوم، ترمیم چهره بینالمللی خود و نمایش تواناییاش در تعامل سازنده با همسایگان، اما این اهداف بیش از آن که بیانگر تغییر ساختاری در سیاست خارجی حکومت طالبان باشد، تلاشی برای مهار فشارهای کوتاهمدت بهنظر میرسد.
در سوی دیگر، تاجیکستان و ازبیکستان با احتیاط به این تحرکات مینگرند. دوشنبه و تاشکند هنوز حکومت طالبان را بهرسمیت نمیشناسند و روابط خود را صرفاً در سطح همکاری امنیتی محدود نگه داشتهاند. تاجیکستان از یکسو به تعامل مرزی برای کنترل تهدیدات نیاز دارد، اما از سوی دیگر با حفظ ارتباط با جبهه مقاومت ملی، اهرم فشار خود بر طالبان را حفظ کرده است. ازبکستان نیز سیاستی عملگرایانهتر دارد و ضمن همکاری اقتصادی و ترانزیتی، از ورود به شناسایی رسمی حکومت طالبان خودداری میکند. این دو کشور بهخوبی آگاهاند که طالبان در پی استفاده از شمال برای موازنه با پاکستان است، اما تمایلی به گرفتار شدن در این رقابت ندارند.
محدودیتهای سیاست شمالی طالبان نیز آشکار است. طالبان هنوز از مشروعیت بینالمللی محروم است و هیچ کشور آسیای مرکزی حاضر نیست بدون چارچوب حقوقی مشخص، روابط خود را با افغانستان تحت کنترل حکومت طالبان، گسترش دهد. بیاعتمادی تاریخی به طالبان در دوشنبه و تاشکند عمیق است و نگرانی از بازگشت موج افراطگرایی دهه نود میلادی همچنان بر تصمیمگیریهای آنان برای برقراری روابط گسترده با طالبان، سایه انداخته است.
افزون بر این، ساختار تصمیمگیری در حکومت طالبان متمرکز، مبهم و فاقد هماهنگی نهادی است و اجازه نمیدهد سیاست خارجی منسجم و قابل اعتماد شکل گیرد.
در واقع، سفر یوسف وفا را به دو کشور همسایه شمالی افغانستان، میتوان بخشی از راهبرد موازنهسازی اضطراری طالبان دانست؛ تلاشی برای خروج از انزوای ژئوپلیتیکی در زمانی که روابط با پاکستان بحرانی شده است. با این حال، تعامل با تاجیکستان و ازبیکستان هنوز جنبه تاکتیکی دارد و نمیتواند جایگزین روابط ساختاری با اسلامآباد شود. اگر حکومت طالبان نتواند همکاریهای فنی و امنیتی شمال را به سطح تعامل رسمی و پایدار ارتقا دهد، این سیاست به یک حرکت نمادین و تبلیغاتی محدود خواهد ماند.
در مجموع، سفر وفا بیش از آن که آغاز فصل تازهای در روابط سیاسی کابل ـ دوشنبه ـ تاشکند باشد، تلاشی برای کاهش فشارهای پاکستان از مسیر دیپلماسی شمال است. حکومت طالبان میکوشد از تعامل با کشورهای آسیای مرکزی برای تقویت جایگاه خود و بازسازی تصویر ثبات استفاده کند، اما واقعیت این است که آینده این سیاست به توان حکومت طالبان در ایجاد اعتماد متقابل و مدیریت هوشمندانه موازنه میان شمال و جنوب بستگی دارد. هر لغزش در این موازنه میتواند به بازگشت بیثباتی در شمال، تشدید فعالیت گروههای افراطی و حتی درگیریهای مرزی تازه منجر شود.
نویسنده: محسن موحد