بازنگری نصابدرسی در افغانستان؛ تحول آموزشی یا بازگشت به عقب؟
خبرگزاری دید: آمارها و گزارشهای بینالمللی، تصویری متفاوت از واقعیت نظام آموزشی کشور ارائه میدهند که نشاندهنده شکاف عمیق میان ادعاها و عملکردهاست.

ندامحمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی طالبان، اخیراً اعلام کرده است که مواد درسی و نظام آموزشی افغانستان با همکاری علما و استادان، مطابق به «فرهنگ اسلامی و افغانی و خواستههای بازار» بازنگری شده است.
او در سخنرانی خود در دانشگاه هلمند تأکید کرد که این تغییرات، کشور را در بخش ارتقای علمی به خودکفایی خواهد رساند. با این حال، آمارها و گزارشهای بینالمللی، تصویری متفاوت از واقعیت نظام آموزشی کشور ارائه میدهند که نشاندهنده شکاف عمیق میان ادعاها و عملکردهاست.
این شکاف، ریشه در تحولات بنیادینی دارد که طی چهار سال گذشته نظام آموزشی افغانستان را دگرگون ساخته است. تغییراتی که عمدتاً بر محور تقویت آموزشهای دینی و حذف رشتههای علوم انسانی و اجتماعی متمرکز بوده است. بر اساس دستور هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، وزارت تحصیلات عالی موظف شده است با علمای دینی مشورت کرده و بر آموزشهای عقیدتی، فکری و مذهبی تمرکز کند. این رویکرد، در حالی دنبال میشود که جهان معاصر به سوی تنوع علمی، تفکر انتقادی و مهارتهای فناورانه پیش میرود.
پیامدهای این سیاستها در آمارهای رسمی بهوضوح قابل مشاهده است. گزارش مشترک یونیسف و یونسکو که اخیراً منتشر شده، ابعاد بحران آموزشی در افغانستان را با زبان آمار آشکار میسازد. ثبتنام زنان در دانشگاهها از ۲۷ درصد در سال ۲۰۱۹ به صفر درصد در سال ۲۰۲۴ رسیده است؛ واقعیتی که نیمی از ظرفیت علمی و فکری کشور را به حاشیه رانده است. همزمان، ثبتنام مردان نیز ۴۰ درصد کاهش یافته و تعداد اعضای هیأت علمی، بهویژه استادان زن که ۷۰ درصد کاهش داشتهاند، به شدت تنزل کرده است. این ارقام، بیانگر یک فروپاشی سیستماتیک است که نه تنها حق تحصیل را نفی میکند، بلکه آینده نسلی را در معرض خطر قرار میدهد.
فراتر از کاهش آماری، محتوای آموزشی نیز دستخوش تغییرات بنیادینی شده است. تغییرات نصاب درسی سال ۲۰۲۵ نگرانیهای جدی را برانگیخته است، چراکه حذف صدها کتاب و ۱۸ موضوع درسی، از جمله حقوق بشر، برابری جنسیتی و علوم سیاسی، نشان میدهد که دانشگاههای افغانستان از رسالت اصلی خود به عنوان محیطی برای تفکر آزاد و پژوهش انتقادی فاصله گرفتهاند.
این درحالی است که دانشگاه، به معنای واقعی کلمه، باید فضایی برای کاوش در ایدهها، چالش با مفروضات و آمادهسازی نسل جوان برای رویارویی با پیچیدگیهای دنیای مدرن باشد، نه صرفاً محلی برای تکرار عقاید از پیش تعیینشده.
این فضای محدودکننده، واکنش قابل پیشبینی نخبگان علمی را در پی داشته است. محدودیتهای شدید و فضای خفقانآور دانشگاهها، موج گستردهای از مهاجرت استادان و معلمان را به دنبال داشته است. این فرار مغزها، نه تنها ظرفیت آموزشی کشور را تضعیف میکند، بلکه نشاندهنده بیاعتمادی نخبگان علمی به آینده نظام تحصیلی است. وقتی متخصصان و اندیشمندان کشور را ترک میکنند، جامعه نهتنها دانش آنان را از دست میدهد، بلکه امید به تحول و پیشرفت را نیز از کف میدهد.
در این برهه حساس، راهحل تنها در بازگشت به اصول بنیادین آموزش نهفته است. نیاز مبرم کنونی این است که نظام آموزشی افغانستان مطابق با نیازهای روز و استانداردهای جهانی پیش برود. آموزش نباید میدان رقابت ایدئولوژیک یا ابزار سیاستورزی باشد، بلکه باید پلی باشد برای رسیدن به دانش، مهارت و اندیشهای آزاد.
با این حال، جامعه جهانی و نهادهای بینالمللی، مسئولیت دارند که بر حفظ حق تحصیل برای همه، بهویژه زنان، پافشاری کنند. آینده افغانستان، در گرو نسلی تحصیلکرده و آگاه است که بتواند کشور را از انزوای علمی و فکری نجات دهد. بدون این بنیاد، هر ادعایی درباره پیشرفت و خودکفایی، شعاری اغواکننده خواهد بود.
نویسنده: احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید