Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلحوادث طبیعیسیاست

آسیب‌پذیری مضاعف؛ چرا زلزله در افغانستان مرگبارتر است؟

خبرگزاری دید: بنیادی‌ترین عامل این آسیب‌پذیری، خانه‌های گِلی غیراستاندارد است که بیش از ۷۰ درصد جمعیت روستایی در آنها زندگی می‌کنند. این خانه‌ها فاقد هرگونه استانداردهای مهندسی بوده و در اولین تکان، به گورهای دسته‌جمعی تبدیل می‌شوند.

آسیب‌پذیری مضاعف؛ چرا زلزله در افغانستان مرگبارتر است؟

زلزله‌های سال‌های اخیر از هرات تا کنر و اخیراً شمال افغانستان، گویای این واقعیت تلخ است که افغانستان در برابر بلایای طبیعی، آسیب‌پذیرترین کشور منطقه به شمار می‌رود. مقایسه آماری تلفات زلزله‌های همسان در کشورهای همسایه نشان می‌دهد که میزان قربانیان در افغانستان چندین برابر بیشتر است. این تفاوت چشمگیر، نه از شدت بیشتر زلزله، بلکه از ساختار شکننده جامعه افغانستان نشأت می‌گیرد.

بنیادی‌ترین عامل این آسیب‌پذیری، خانه‌های گِلی غیراستاندارد است که بیش از ۷۰ درصد جمعیت روستایی در آنها زندگی می‌کنند. این خانه‌ها فاقد هرگونه استانداردهای مهندسی بوده و در اولین تکان، به گورهای دسته‌جمعی تبدیل می‌شوند. اما این انتخاب نیست؛ فقر مزمن و نبود جایگزین‌های اقتصادی، مردم را به زندگی در این تله‌های مرگ مجبور کرده است. جایی که ساخت یک خانه معمولی، سرمایه چند نسل را می‌طلبد، سخن از ساختمان‌سازی استاندارد، تلخ‌تر از خود زلزله است.

ریشه این معضل عمدتا در چهار دهه جنگ و بی‌ثباتی نهفته است. حکومت‌های متوالی افغانستان، میان رویارویی‌های نظامی، بحران‌های امنیتی و منازعات قدرت، هرگز فرصت یا اراده توجه به بخش زیربنایی مسکن را نیافتند. وزارت شهرسازی و مسکن، که می‌بایست موتور محرک تحول در این بخش باشد، به نهادی بی‌کارکرد و صوری تنزل یافت. سرمایه‌گذاری‌های کلان داخلی و خارجی که می‌توانست الگوی مسکن کشور را دگرگون کند، هرگز جذب نشد و پروژه‌های راهبردی خانه‌سازی، در کشوی فراموشی باقی ماند.

فقدان فرهنگ‌سازی نیز بر پیچیدگی مسئله افزوده است. آگاهی عمومی درباره اصول ساده استحکام‌بخشی خانه‌ها در برابر زلزله، حتی با امکانات محدود، می‌تواند تلفات را کاهش دهد. اما هیچ نهاد دولتی یا رسانه‌ای، تلاش جدی برای آموزش و ترویج این دانش نکرده است. مردمی که نمی‌دانند یک ستون فلزی ساده یا طرح بهینه معماری، می‌تواند جان فرزندان‌شان را نجات دهد، چگونه می‌توانند تصمیم آگاهانه بگیرند؟

پارادوکس تلخ‌تر، در نحوه مدیریت بحران است. میلیون‌ها دالر کمک‌های بین‌المللی که پس از هر زلزله وارد افغانستان می‌شود، تنها به امدادرسانی موقت اختصاص می‌یابد. همین منابع اگر پیش از فاجعه، به طور راهبردی در بخش مسکن سرمایه‌گذاری می‌شد، می‌توانست ساختار بنیادین آسیب‌پذیری را تغییر دهد. اما رویکرد واکنشی حکومت‌ها، چرخه مرگ را تکرار می‌کند؛ زلزله، تلفات، کمک‌های موقت، فراموشی، و سپس زلزله بعدی.

با این حال، افغانستان امروز در مفصل تاریخی‌ای ایستاده که نمی‌تواند بار دیگر شاهد مرگ دسته‌جمعی شهروندانش در زیر آوار خانه‌های گلی باشد. تحول بخش مسکن، نه یک گزینه، بلکه ضرورتی حیاتی بوده و حکومت موظف است با جذب سرمایه‌گذاری، تدوین استانداردها، و فرهنگ‌سازی گسترده، مصونیت مردم را تضمین کند. وگرنه هر زلزله آینده، نه فقط زمین، بلکه اعتماد باقی‌مانده به حاکمیت را نیز فرو خواهد ریخت.

نویسنده: سیدمحمد موسوی –خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا