خبرگزاری دید: افغانستان در این میان دیگر تنها میدان نفوذ نیست، بلکه به بازیگری مستقل و گاه غیرقابل پیشبینی بدل شده است. طالبان برخلاف گذشته، نه در جایگاه متحد پاکستان، بلکه در مقام حکومتی قرار دارند که در پی تثبیت اقتدار داخلی و حفظ استقلال سیاسی خویش است.

در هفته و روزهای اخیر، موجی از حملات در شهرهای مختلف پاکستان و هند، بار دیگر منطقهٔ جنوب آسیا را در آستانهٔ بحرانی تازه قرار داده است. در حالی که اسلامآباد با حملات پیدرپی در ایالت خیبرپختونخوا، بلوچستان و حتی در قلب پایتخت خود روبهرو است، انفجار دهلینو نیز توجهها را به سمت پیوندهای احتمالی این حوادث با تحولات سیاسی و امنیتی افغانستان جلب کرده است. این رویدادها تنها رخدادهای امنیتی نیستند، بلکه نشانههایی از تغییر در الگوهای رابطه میان سه بازیگر منطقه، پاکستان، افغانستان و هند هستند.
روابط پاکستان و طالبان افغانستان، که زمانی بر مبنای همکاری و حمایت متقابل تعریف میشد، اکنون در یکی از متشنجترین مراحل خود قرار دارد. اسلامآباد از کابل میخواهد علیه جنگجویان تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی ) اقدام کند؛ اما طالبان حاکم در کابل، مداخله در خاک خود را نمیپذیرند و تأکید دارند که امنیت افغانستان از مرزهای پاکستان جداست. این شکاف باعث شده است که بیاعتمادی در سطوح سیاسی و امنیتی میان دو همسایه عمیقتر شود.
در سوی دیگر، روابط هند و پاکستان همچنان در مدار رقابت سنتی و بیاعتمادی تاریخی میچرخد. دهلی و اسلامآباد، هر دو انفجارها را به «عوامل خارجی» نسبت میدهند؛ اما هرکدام در ذهن خود، دیگری را در مظان اتهام میگذارند. نتیجه، فضایی است که در آن گفتوگو جای خود را به محاسبهٔ امنیتی و واکنش نظامی داده است. این وضعیت در حالی شکل گرفته که هر دو کشور درگیر چالشهای داخلی نیز هستند. پاکستان با بحران اقتصادی و ناامنی مزمن، و هند با فشارهای سیاسی داخلی و افزایش حساسیت نسبت به تحولات مرزی و منطقهای مواجه اند.
افغانستان؛ بازیگر میانی و متغیر
افغانستان در این میان دیگر تنها میدان نفوذ نیست، بلکه به بازیگری مستقل و گاه غیرقابل پیشبینی بدل شده است. طالبان برخلاف گذشته، نه در جایگاه متحد پاکستان، بلکه در مقام حکومتی قرار دارند که در پی تثبیت اقتدار داخلی و حفظ استقلال سیاسی خویش است. این موضع، بهویژه در برخورد با درخواستهای اسلامآباد، سبب شده است که تعامل سنتی پاکستان با طالبان از ابزار نفوذ به منبع فشار تبدیل شود. از نگاه هند نیز، هرگونه بیثباتی در افغانستان میتواند فرصت و تهدید همزمان باشد؛ تهدید از حیث رشد گروههای رادیکال و فرصت از منظر تضعیف موقعیت منطقهای پاکستان. بنابراین دهلی اکنون تحولات کابل را با احتیاط و نگاه امنیتی دنبال میکند، بیآنکه در ظاهر وارد بازی مستقیم شود.
انفجارهای اخیر در عمل شکافهای پنهان را آشکار کردند. پاکستان احساس میکند میان دو فشار گرفتار شده است: از یکسو ناامنی در مرزهای غربی با افغانستان و از سوی دیگر رقابت مزمن با هند در شرق. طالبان نیز با محدودیتهای داخلی و فشارهای بیرونی دست و پنجه نرم میکنند، در حالی که هند ترجیح میدهد تحولات را از دور مدیریت کند و جایگاه خود را در مناسبات بینالمللی تقویت نماید. به این ترتیب، روابط سه کشور در حال بازتعریف ناخواستهای است؛ نه بر پایهٔ اعتماد یا همکاری، بلکه بر مبنای موازنهٔ تهدید، احتیاط دیپلماتیک و رقابتهای چندلایه و انفجارها تنها نشانههای بیرونی این بازتعریفاند بازتابی از واقعیتی که در آن سیاست، امنیت و بیاعتمادی درهم تنیدهاند.
اگر روند کنونی ادامه یابد، منطقه با نوعی بازگشت به چرخهٔ بحرانهای امنیتی دههٔ گذشته روبهرو خواهد شد، اما این بار با نقش متفاوت کابل در معادله. تا زمانی که گفتوگوهای جدی دربارهٔ مرزها، گروههای مسلح و موازنهٔ منافع آغاز نشود، انفجارها نهتنها خاموش نخواهند شد، بلکه زبان تازهٔ سیاست در جنوب آسیا خواهند بود؛ زبانی که هر سه کشور آن را میفهمند، اما هیچکدام مایل به سخن گفتن به آن نیستند.
نویسنده: سلیمان صابر – خبرگزاری دید