خبرگزاری دید: پاکستان در طول دهههای گذشته، سیاستی مبتنی بر ابزارسازی از گروههای شبهنظامی و تغذیه بیثباتی در افغانستان را پیگیری کرده است تا از این رهگذر به اهداف ژئوپلیتیک خویش دست یابد.

حمله انتحاری اخیر در نزدیکی دادگاههای منطقهای اسلامآباد که به کشته شدن دستکم دوازده نفر و زخمی شدن بیست و هفت تن دیگر انجامید، بار دیگر مناقشه کهن میان اسلامآباد و کابل را برسر مسئولیت حوادث امنیتی به صحنه سیاست منطقهای بازگرداند.
این رویداد خونین که در قلب پایتخت پاکستان رخ داد، نه تنها شکنندگی معادلات امنیتی این کشور را آشکار ساخت، بلکه پرسشهای بنیادین درباره ریشههای واقعی بحران امنیتی فراروی اسلامآباد را نیز به میان کشید. واکنش فوری خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، که بدون انتظار برای نتایج تحقیقات، انگشت اتهام را به سوی کابل نشانه رفت، نشاندهنده عمق بحران اعتماد و نیز تداوم رویکرد سنتی اسلامآباد در برونسپاری مسئولیت ناامنیهای داخلی است.
این در حالی است که محسن نقوی، وزیر داخله پاکستان، با تأکید بر پیچیدگی این حادثه و بررسی آن از «زوایای مختلف»، بهنوعی به نارسایی تحلیلهای تکبعدی اذعان کرد. تناقض میان این دو موضعگیری، خود گویای درماندگی ساختار امنیتی پاکستان در مواجهه با تهدیدات چندلایه است که برخی از آنها ریشه در سیاستهای دیرپای همین کشور دارد.
گسترش ناامنیها در ماههای اخیر در پاکستان، روندی است که نمیتوان آن را صرفاً با متغیرهای بیرونی تبیین کرد.
پاکستان در طول دهههای گذشته، سیاستی مبتنی بر ابزارسازی از گروههای شبهنظامی و تغذیه بیثباتی در افغانستان را پیگیری کرده است تا از این رهگذر به اهداف ژئوپلیتیک خویش دست یابد.
این استراتژی که زمانی به نفع اسلامآباد عمل میکرد، اکنون به بومرنگی تبدیل شده که به سوی خالق خود بازگشته است. شکلگیری و تقویت گروههایی چون تحریک طالبان پاکستان، بیآنکه مستقیماً به افغانستان مربوط شود، محصول همین سیاستهای دوگانه و مدیریت ابزاری تروریزم بوده است.
استقرار نسبی امنیت در افغانستان پس از سال ۲۰۲۱، معادله منطقهای را دگرگون ساخته است. افغانستانی که دیگر عرصه رویارویی مستقیم قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای نیست، فضایی برای تمرکز بر ساماندهی درونی یافته، درحالیکه پاکستان خود به کانون بحرانهای امنیتی متعدد تبدیل شده است.
این تحول، نشاندهنده چرخش جغرافیای ناامنی از افغانستان به پاکستان است؛ چرخشی که بازتاب طبیعی سیاستهای چند دهه اسلامآباد در پرورش و بهرهبرداری از بنیادگرایی مسلح است. با این حال، به نظر میرسد راهحل پایدار برای پاکستان، نه در سرزنش افغانستان یا هند، بلکه در بازنگری بنیادین سیاستهای امنیتی و منطقهای خویش نهفته است.
تا زمانی که اسلامآباد به جای مواجهه با ریشههای ساختاری بحرانهای خود، به دنبال یافتن قربانیان فداکار در بیرون از مرزهایش باشد، چرخه خشونت و بیثباتی همچنان ادامه خواهد یافت. حمله اسلامآباد فرصتی است برای بازاندیشی در استراتژیها و رویکردهای امنیتی گذشته، نه برای تکرار اتهامات کلیشهای که دیگر توان توجیه واقعیتهای پیچیده امنیتی منطقه را ندارد.
نویسنده: احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید